هم تشنه ی عشق بود و هم تشنه ی آب
وز خشکی کام کودکان شد بی تاب
دستش چو فتاد، اشک را فرمان داد
بر سینه بریز و تشنگان را دریاب
منبع : راسخون
هم تشنه ی عشق بود و هم تشنه ی آب
وز خشکی کام کودکان شد بی تاب
دستش چو فتاد، اشک را فرمان داد
بر سینه بریز و تشنگان را دریاب