قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

باز در خاطره‌ها یاد تو، ای رهروِ عشق ازمحمدرضا شفیعی کدکنی

باز در خاطره‌ها یاد تو، ای رهروِ عشق
شعله سرکش آزادگی افروخته است
یک جهان بر تو و بر همت و مردانگی‌ات
از سر شوق و طلب، دیده جان دوخته است

نقش پیکار تو در صفحه تاریخ جهان
می‌درخشد، چو فروغ سحر از ساحل شب
پرتوش بر همه کس تابد و می‌آموزد
پایداری و وفاداری در راه طلب

چهر رنگین شفق، می‌دهد از خون تو یاد
که ز جان بر سر پیمان ازل ریخته شد
راست، چون منظره تابلوِ آزادی
که فروزنده به تالار شب آویخته شد

رسم آزادی و پیکار حقیقت‌جویی
همه‌جا صفحه تابنده آیین تو بود
آنچه بر ملت اسلام، حیاتی بخشید
جنبش عاطفه و نهضت خونین تو بود

تا ز خون تو جهانی شود از بند آزاد
بر سرِ ایده انسانیِ خود جان دادی
در ره کعبه حق‌جویی و مردی و شرف
آفرین بر تو که هفتاد و دو قربان دادی

آنکه از مکتب آزادگی‌ات درس آموخت
پیش آمال ستمگر ز چه تسلیم شود؟
زور و سرمایه دشمن نفریبد او را
که اسیر ستم مردم دژخیم شود

رهرو کعبه عشقی و در آفاق وجود
با پر شوق، سوی دوست برآری پرواز
یکه‌تاز ملکوتی، که به صحرای ازل
روی از خواسته عشق نتابیدی باز

جان به قربان تو ای رهبر آزادی و عشق
که روانت سر تسلیم نیاورد فرود
زان فداکاری مردانه و جانبازی پاک
جاودان بر تو و بر عشق و وفای تو درود


منبع : محمدرضا شفیعی کدکنی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه