قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اضطراب آب ازمحمود سنجری

آمد به گوش ناله جانسوز اب آب
بادا هماره پیکر تو در عذاب آب
دردا فرات ناله ایشان نمی شنید
گویی که رفته بود به دنیای خواب آب
در اضطراب تشنه لبان تا بروز حشر
هرگز رها نمی شود از اضطراب آب
در دیدگان روشن طفلان اهل بیت
افکنده رخت حادثه را جای خواب آب
در سوگ تشنه کامی هفتاد و دو شهید
در هفت بحر دهر خورد پیچ و تاب آب
شرمش ز تشنگان شهید است گر به دشت
اینگونه راه می سپرد پرشتاب آب
در حیرت از شجاعت عباس تشنه کام
باشد هماره دستخوش التهاب آب
بر آب دید چهره خورشید وار او
وانگاه شد ز شدت شرم آفتاب آب
باری بگو دگر چه نشان می دهد به چشم
از ماهتاب نقش بجز ماهتاب آب
آمد تمام تشنگی اش را زمین گذاشت
وز تاب آفتاب نگاهش شد آب آب
هر چند تشنه بود ننوشید آب و گشت
غرق ز خود گذشتگی آن جناب آب
خواندم کتاب کرب و بلا را که ریخته است
از چشم بر ورق ورق این کتاب آب
بر هفت باب چشم گذر کردم و دریغ
دیدم گرفته است به هر هفت باب آب
باری هنوز چشم در آغاز گریه است
چشمی که ریخت در غم او بی حساب آب
خون گریه کن که عالم و آدم در این عزا
بارند خون ز دیده چنان از سحاب آب
چشمم پر آب از غم لب تشنگان تف
وز غم چکیده است از این شعر ناب آب

در آن غروب سوخته دیگر چه ها گذشت
آیا چه بر عزیز رسول خدا گذشت


منبع : محمود سنجری
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه