کیستی ای مرد خدایی تبار؟
ای نفست آیة پروردگار!
کیستی ای کوهترین مردها؟
گم شده در جوهرهات دردها
چشم فلک منتظر گام تو
جن و ملک ریزه خور نام تو
کیستی ای مرد که چون شیرها
میچکد از پیرهنت تیرها؟
سرو کجا و قد والای تو؟
ماه فرود آمده در پای تو
رد قدم هات، گل رازقی!
هرم لبان تو خط عاشقی
عشق فقط شاخه ای از تاک تو
عقل فرو مانده در ادراک تو
عقل در اندیشه ی احوال تو
عشق دویده ست به دنبال تو
....
میکشم از سینة دلخسته آه
منتظرم بلکه بتابی چو ماه
ماه "بنی هاشم" اگر نیستی
خود بگو ای ماه ترین کیستی؟
ای همة عشق بگو کیستی؟
حضرت عباس مگر نیستی؟
سوره اخلاص، سلام علیک
حضرت عباس، سلام علیک
کیستی ای ساقی جام الست
جام هم از نام تو گردیده مست
آب که شرمندة لبهای توست
تشنهتر از قامت رعنای توست
ساقی این لشکر عاشق تویی!
با خطر و عشق موافق تویی!
...
ظهر شد و خیمه عطشناک شد
ولوله در آن سوی افلاک شد
نوبت جانبازی عباس شد
وقت سرافرازی عباس شد
...
جرعه ای از مشک تو آب حیات
قطره ای از اشک تو یعنی فرات
عاشق و سر مست، که دید این چنین
ساقی بی دست ، که دید این چنین
شعله اشک است اگر بشنویم
گریه مشک است اگر بشنویم
مشک عزادار لب تشنه ات
علقمه خونبار لب تشنه ات
....
ذرهای از عشق خود اینجا بپاش!
قطره نوری به دل ما بپاش!
ما همه لب تشنة جام توایم
تشنة یک جرعه کلام توایم
...
باز کن این پنجرة بسته را
مست کن این تشنه لب خسته را
تشنه لبم تشنه! بیا باز هم
تشنگی آموز مرا، باز هم
باز علم گیر و به میدان بیا
سوی حرم مشک به دندان بیا
باز علم گیر و علمدار باش!
در سپه عشق سپهدار باش!
مثل تو سردار ندارد حسین!
چون تو علمدار ندارد حسین!
عالم و آدم به فدای تو باد
عشق، دمادم به فدای تو باد
ای به فدای تو و همدردیات
گشته جهان محو جوانمردیات
بیرق نام تو تکان میخورد
تا عطش و عشق مرا میبرد
منبع : عبدالرحیم سعیدی راد