ما مصیبت زده ی کرب وبلاییم حسین
بال وپر سوخته ی آل عباییم حسین
بسکه خون دل از این دیده ز غمهای تو رفت
همنشین لب دریای بکاییم حسین
عمر دنیا نرسد چون به عزاداری تو
تا قیامت ز غمت عقده گشاییم حسین
روز محشر که همان یوم یفر المرءست
ما سراسیمه به سوی تو بیاییم حسین
چون که احداث شود منبر منصور ملک
باز پا منبری یار تو ماییم حسین
هر که در حشر تو محشور شود با اهلش
ما به اذن تو ز طیف شهداییم حسین
همه آبادی دل از کرم مادر توست
ورنه ویرانه دل از شام بلاییم حسین
ما خجالت زده ی غافله سالار غمیم
که سر افکنده ی (نحن اسراءیم )حسین
چادر و معجر و عمامه اگر سوخته شد
ما به جای مانده از آن سوخته هاییم حسین
در دل خاک هم از منتقمان می مانیم
ما کمر بسته بفرمان ولاییم حسین
چون برآریم به عشق تو سر از خاک مزار
گرد راه پسر خیر نسائیم حسین
تا شویم عارف وآماده ی ایام ظهور
برسر و سینه زنان غرق دعاییم حسین
منبع : محمود ژولیده