نام تو قلم روی اساطیر کشید
ایمان تو مرگ را به زنجیر کشید
قرآن مجسمی که آیاتت را
در کرب و بلا خدا به تصویر کشید
لب تشنگی تو سنگ را آب نمود
هرم لبت آب را به تبخیر کشید
عالم همه در سر شهودت ماندند
کار همه ی خلق به تفسیر کشید
ای مظهر ایستادگی داغت را
باید که نشست و یک دل سیر کشید
امروز ببین که در هواداری تو
شعر آمد و از نیام شمشیر کشید
ای خون خدا در رگ تاریخ تو را
باید که برون از این تعابیر کشید
تو پرچم افراشته ی توحیدی
با مرگ نمی توان تو را زیر کشید.
منبع : جلیل صفز بیگی