اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است / هر که را مینگرم غمزده و محزون است
زینب از شام بلا آمده یا آنکه رباب / کز غم اصغر بیشیر، دلش پرخون است
یا که لیلی به سر قبر پسر آمده است / کاشکش از دیده روان همچو شط جیحون است
مادر قاسم ناکام که مینالد زار / بهر آن طلعت زیبا و قد موزون است
در ره کوفه و در شام و سرا ظلم یزید / کس نپرسید ز سجّاد که حالت چون است
دختر شیر خدا ناطقة آل رسول / کز نهیب سخنش کفر و ستم موهون است
کرد ایراد چنان خطبه و ثابت بنمود / که یزید شقی از دین خدا بیرون است
زنده دین مانده ز تصمیم و ز ایثار حسین / حق و حرّیت و اسلام به او مدیون است
زینب از شام بلا آمده یا آنکه رباب / کز غم اصغر بیشیر، دلش پرخون است
یا که لیلی به سر قبر پسر آمده است / کاشکش از دیده روان همچو شط جیحون است
مادر قاسم ناکام که مینالد زار / بهر آن طلعت زیبا و قد موزون است
در ره کوفه و در شام و سرا ظلم یزید / کس نپرسید ز سجّاد که حالت چون است
دختر شیر خدا ناطقة آل رسول / کز نهیب سخنش کفر و ستم موهون است
کرد ایراد چنان خطبه و ثابت بنمود / که یزید شقی از دین خدا بیرون است
زنده دین مانده ز تصمیم و ز ایثار حسین / حق و حرّیت و اسلام به او مدیون است
منبع : آیت الله صافی گلپایگانی