«تضمینی از شعرایت الله صافی گلپایگانی»
شروع گفته به نام عظیم یکتا شد *** سخن به نام خداوند پاک املا شد
ببین شروعِ قیامی سترگ و عظما شد *** «هلال ماه محرم ز نو هویدا شد
بیا که رایت سلطانِ عشق بر پا شد» *** بیا که سرّ قیام حسین افشا شد
قیام پاک حسین اسوه بهرِ فردا شد *** بیا که جان به ره پاک دوست اهدا شد
«بیا که رایت سلطان عشق بر پا شد *** بیا که ایت فتح و ظفر هویدا شد»
بیا بیا تو بشو عبد حضرت باری *** بیا و مکتب اسلام را نما یاری
ز بهر مکتب دین کن بسی تو غمخواری *** «درآ به مکتب حرّیت و فداکاری
بیا که دین ز قیام حسین بر پا شد» *** ببین که کاخ ستمکارِ دون شده معدوم
ببین که عاقبتِ ظلم و جور شد بس شوم *** زوال دولت ظلم و ستم بود مختوم
«شعار باطل و ظلم و ستم شده محکوم *** بیا که جلوه توحید عالم آرا شد»
اگر که پیرو اسلام و دین و قرآنی *** اگر که خصم طواغیت و ظلم و شیطانی
اگر که عبد خداوند پاک و سبحانی *** «اگر که حامی حقی و یار قرآنی
بیا که پرچم دین و جهاد برپا شد» *** نمای ترک خور و خواب و عیش و راحت و بزم
برای حفظ فضایل شده است موسم رزم *** برو به رزم ددان ای پسر به عزمی جزم
«به ملک غیرت و جانبازی و اراده و عزم *** شهید کرب و بلا قهرمان دنیا شد»
سعید گشت هر آن کس شنید پند حسین(علیه السلام) *** شهید راه خدا هست پایبند حسین(علیه السلام)
یزیدیان زمان از پی گزند حسین(علیه السلام) *** «به دشت ماریه از همت بلند حسین(علیه السلام)
کتاب همّت و ایمان و صبر معنا شد» *** زوال دولت طاغوت شد، نما شادی
ز انقلاب حسین هر زمان نما یادی *** دوباره مکتب و دین یافت عزّ و آبادی
«حسینِ عدل و فضیلت، حسینِ آزادی *** فدای دین خدا در هجوم اعدا شد»
فدای مکتب پاک حسین شود جان ها *** گدای درگه اویند بس سلیمانها
نموده نهضت او طرد راه شیطانها *** «بزرگتر سند افتخار انسانها
از این مجاهده بینظیر انشا شد» *** ز انقلاب حسین شامِ دین شده چون روز
گذشت فصل زمستان دین، شده نوروز *** شنیدم این سخن نغز از دلی پرسوز
«در این جهان مقدس حسین شد پیروز *** یزید ننگ بشر گشت و خوار و رسوا شد»
ز انقلاب حسین زنده شد ز نو ایین *** ببین که مکتب ظلم و فساد شد تدفین
به ظهر عشق به درگاه حق نهاد جبین *** «فدای رهبر لب تشنهای که در ره دین
غریب و بیکس و تنها به سوی هیجا شد» *** فدای مکتب دین کرده او تمامِ یلان
فدایی ره حق ساخت طفل و پیر و جوان *** به راه دین الهی فدا نموده جان
«دریغ و درد که در کربلا ز جور خسان *** جدا سر از تن پاک عزیز زهرا شد»
به ظلم و ظالم و جبار و اهل کین شورید *** ببین که ریشه ظلم از قیام او پوسید
ز خاک پاک حسین بس گل شرف روئید *** نگشت تابع ظالم که ظلم را کوبید
«اگر چه رنج و بلایش فزون ز اِحصا شد» *** فدا نمود حسین، جان به راه پاک خدا
نمود اکبر و اصغر به راه حق اهدا *** سرود «باقر» بیچاره ایت عظما
«بنال (لطفی صافی) که روز عاشورا *** ز خون پاک شهیدان چو عید اضحی شد».
منبع : احمد باقریان