یکی از موارد قابل توجه در واقعه کربلا گریه اسب امام حسین (علیهالسلام) در مصیبت آن حضرت است. در زیارت ناحیه، این منظره جانسوز را چنین ترسیم فرموده است: «و أسرع فرسک شاردا إلی خیامک قاصدا محمحما باکیا؛ اسب شما شیون کنان از شما دور شده، شیهه کشان و گریه کنان به قصد خیام حرم سرعت گرفت»[1].
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: فرزندم در کربلا عطشان شهید میشود، و اسب او میرود و شیهه میکشد و میگوید: «الظلیمه الظلیمه من أمه قتلت ابن بنت نبیها؛ فریاد، فریاد، از امتی که پسر دختر پیامبرشان را کشتند»[2].
هنگامی که حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) روی زمین قرار گرفت، این حیوان در اطراف حضرت بود و از آن حضرت مواظبت مینمود. عدهای را زخمی نمود و عدهای را از بین برد، ولی بعد از شهادت شروع به بوئیدن و بوسیدن بدن شریف و جسم مبارک آن حضرت نمود، و در همان حال مانند کسی که عزیز خود را از دست داده فریاد و صیحه میزد و میگریست بحدی که هر کس حاضر بود تعجب کرد.
سپس به طرف خیمههای فاطمیات حرکت کرد و زمانی که آن مخدرات زین واژگون و یال پر از خون ذوالجناح را دیدند از خیمهها بیرون دویدند و جامهها چاک زدند و سیلی بر روی زدند و فریاد «وامحمداه، واعلیاه، وافاطمتاه، واحسناه، واحسیناه» از زینب کبری (علیها السلام) و علویات بلند گردید. بحدی که ملائکه آسمان به تضرع در آمدند[3]. یکی از دختران امام حسین (علیهالسلام) به ذوالجناح گفت: «هل سقی أبی او قتل عطشانا؛ آیا کسی به پدرم آب داد یا تشنه کشته شد؟»
همین که آن اسب این سخن را از او شنید چشمهایش پر از اشک شد و بیرون خیمهها (یا پشت خیمهها) خود را بر خاک انداخت و آنقدر سر خود را روی زمین زد تا از دنیا رفت[4].
پی نوشت:
[1] - بحارالانوار: ج ۱۰۱، ص ۳۲۲.
[2] - ناسخ التواریخ: ج ۳، ص ۵.
[3] - مهیج الاحزان: ص ۲۷۷.
[4] - انوار الشهاده: ص ۲۳.
منبع : سبطین