دوران امام کاظم (ع) دوران فشار و مراقبت بنى عباس بود. از این رو آن حضرت بیشتر زندگى خود را در زندان سپرى نمود. عزاداریها رونق و نمودى نداشت. با فرا رسید ایام عاشورا آن حضرت محزون و غمناک بود و آن روز را، روز غم، اندوه و گریه مى دانست. امام رضا (ع) مى فرماید: «کان ابى اذا دخل المحرم لایرى ضاحکاً و کانت الکابه تغلب علیه حتى تمضى منه عشره ایام فاذا کان الیوم العاشر منه کان ذلک الیوم یوم مصیبه و حزنه و بکائه»؛ (1) با فرا رسیدن ماه محرم پدرم موسى بن جعفر با چهره خندان دیده نمى شد و حزن و اندوه سراسر وجودش را فرا مى گرفت تا روز دهم فرا مى رسید. آن روز روز مصیبت، اندوه و گریه آن حضرت بود.
دعبل خزاعى از شعراى بزرگ و علاقمند به اهل بیت پیامبر (ص) است. وى در سال ۱۹۸ در شهر مرو به خدمت امام رضا (ع) رسید. او مى گوید: «در شهر مرو بر آقایم على بن موسى الرضا (ع) وارد شدم در حالى که یاران آن حضرت پیرامون او نشسته بودند. حزن و اندوه از چهره امام پیدا بود. با ورود من به مجلس فرمود: خوشا به حالت اى دعبل که ما را به وسیله دست و زبانت یارى مى نمایى! آنگاه مرا احترام نموده و در نزد خود جاى داد. فرمود: دوست دارم که براى من شعر بگویى، این روزها، روز حزن و اندوه ما اهل بیت (ع) و روز شادى دشمنان ما بویژه بنى امیه است؛ فان هذه الایام ایام حزن کانت علینا اهل بیت و ایام سرور کانت على اعدائنا خصوصاً بنى امیه ثم انه نهض و ضرب ستراً بیننا و بین حرمه و أجلس أهل بیته من وراء الستر لیبکوا على مصاب جدهم الحسین ثم التفت الى و قال یا دعبل ارث الحسین فانت ناصرنا و مادحنا ما دمت حیاً قال دعبل فاستعبرت و سالت دموعى و أنشات.
أفاطم لو خلت الحسین مجدلا و قد مات عطشاناً بشط الفرات...و بکى الامام الرضا حین أنشد دعبل القصیده و بکت معه النسوه و الاطفال. (2)
پس از آن امام رضا (ع) پرده اى را جهت حضور خانواده در مصیبت جدشان حسین (ع) آویزان کرد و به من فرمود: اى دعبل مرثیه سرایى کن. تا تو زنده هستى یاور و ستایشگر اهل بیت پیامبر (ص) خواهى بود! آنگاه گریستم به گونه اى که قطرات اشک بر صورتم جارى شد و این شعر را سرودم.
أفاطم لو خلت....
امام رضا (ع) و خانواده و فرزندان آن حضرت به شدت گریستند».
نمونه هایى که از سیره امامان ارایه مى شود، گویاى این واقعیت است که بزرگان دین با همه سختیها و دشواریها، عزادارى سالار شهیدان را پاس داشته و از آن به خوبى نگهدارى مى نمودند؛ اگر چه در سیر تحول تاریخى آن فراز و نشیبهایى بسیارى دیده مى شود.
پی نوشت:
(۱۴) - امالى، صدوق، مجلس ۲۷ و بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۴، ثواب البکاء على مصیبه.
(۱۵) - بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۵۷، باب من قیل من المراثى فیه و تاریخ النیاحه على الحسین (ع)، ص ۱۶۴.
منبع : سبطین