فرصت نکردهای که تنت را بیاوری یا تکههایی از بدنت را بیاوری بیتن رسیدهای که برای دلم خبر از تلخی نیامدنت را بیاوری سر مینهم به نیت دامان تو بر آن گر پارهای ز پیرهنت را بیاوری دردانه تو هستم و بوسم نمیکنی؟ یا رفتهای لب و دهنت را بیاوری؟ ای حنجر بریده به من قول میدهی؟ این بار شرح سوختنت را بیاوری؟ میدانم این که نعش خودت را نیافتی میشد برای من کفنت را بیاوری بابا، اگر دوباره سراغ من آمدی یادت بماند این که تنت را بیاوری…
منبع : احمد رضا قدیریان