قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مشتاقمت ای مردی ای بوسه‌ی بی‌خنجر از علیرضا فولادی

مشتاقمت ای مردی ای بوسه‌ی بی‌خنجر

برخیز که بشکوفیم از شاخه‌ی یکدیگر

دو چشم ببین در من یک دل سپس آنها را

دو پنجره آتش بین یک آینه خاکستر

در آینه پیدا کن خاکستر یک دریا

یا آتش یک توفان از پنجره‌ها بنگر

بنگر سر پرخونی افتاده به هامونی

این‌ سوش علی‌اکبر آن سوش علی‌اصغر

آن‌گاه در آن میدان شمشیر مهیا کن

تا خصم چه می‌خواهد از آن سر بی‌پیکر

چون شور شهادت نیست در این سر و در این دل

با پای بزن بر دل با دست بزن بر سر

آنجا که شهادت را هر کس نشود لایق

تا پر نکشی از خود هرگز نشوی پرپر 


منبع : علیرضا فولادی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه