قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

گفتی رباب ، آه ! دل من کباب شد از روشن سلیمانی

گفتی رباب ، آه ! دل من کباب شد
اشکی چکید وچلّه نشست و شراب شد
آیینه ها شکست ، زمین گُرگرفت و سوخت
وقتی امیرقافله پا دررکاب شد
وقتی که دورمی شد ازاندوه خیمه ها
چشمی به سوی خیمه وچشمی پُر آب شد
هرکس تمام هستی خود را به او سپرد
حالا زمان زمزه های رباب شد
تا صبح خواند ، آیه ی « اَمّن یجیب » را
تا پاسدارکوچک او انتخاب شد


منبع : روشن سلیمانی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه