لب بازکن که زخم مکرّر رسیده است
یک کاروان شقایق پرپر رسیده است
از بارگاه قدس پی طوف این حرم
یک آسمان کبوتر بیسر رسیده است
عرش خدا به خون زمین غوطه میخورد
زخمی مگر به قامت اکبر (س) رسیده است
یا این که بعد از آن همه گلهای رنگ رنگ
هنگام جانفشانی اصغر (س) رسیده است
خون میتراود از مژة آسمان مگر
زینب (س) به قتلگاه برادر رسیده است
یک اربعین پس از شب طور و تنور عشق
می از خم حسین (ع) به ساغر رسیده است
بر ساحل فرات که سرشار تشنگیست
لب بازکن عزیز! که خواهر رسیده است
منبع : محسن حسن زاده لیله کوهی