قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

امام پيراهن كهنه مى طلبد

امام که مى بیند لحظه به لحظه به شهادت نزدیک مى شود به خیمه گاه تشریف آورد و فرمود: اتیونى بثوب خلق لا یرغب فیع احد.
((جامه کهنه اى برایم بیاورید که هیچکس به آن رغبت نکند))
تا زیر جامه ام بپوشم تـا پـس از شهادت از بدنم خارج نکنند. جامه اى آوردند که تنگ بود حضرت نپذیرفت و فـرمـودذلک لباس مـن ضربت علیه الذّلّه. ((این لباس یهودیان است که قلم ذلت بر آنان جارى شده است))،
جامه دیگرى آوردند و امام نیز چند نقطه آنرا پاره کرد و در زیر لباسهایش پوشید لیکن دشمن از آن هم چشم پوشى نکرد ابجر بن کعب آنرا از بدن حضرت خـارج نمـود و حسین را برهنه گذاشت ، خداى قهار او را مورد خشم خود قرار داد، دستـهاى ابجر در تابستان مانند چوب خشک مى شد و در زمستان تازه مى گشت لیکن مرتب چرک و خون از آن جارى بود.(۱)


نویسنده:آیت الله محمد على عالمى

 

پی نوشت:


۱-حیاه الحسین ۳/۲۸۲ - بحار ج ۴۵/ص ۵۴ - طبرى ۷/۳۶۴ - نفس المهموم ص ۳۶۰ - کامل ۴/۷۸.

 


منبع : کتاب آنچه در کربلا گذشت ((از مدینه تا کربلا))
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه