اینک شما تجسم کنید جامعه اسلامى آن روز را و ببینید که حاکمان و فرمانروایان مسلمین در استانها و شهرهاى اسلامى چه کسانى بوده اند. و با توجه به اینکه توده مردم دین خود را از فرمانروایان مى گیرند، وضع دینى مردم را دریابید.
جامعه اى که خلیفه آن همانند عثمان است ، با آن همه حیف و میل بسیار در اموال مسلمین ، و مسلط کردن افراد ناپاک بر مردم و به ذلت و خوارى کشاندن بزرگانى چون ابوذر و عمار و ابن مسعود، جامعه اى که مروان ، همان دشمن سرسخت اهل بیت که بر زبان پیامبر لعنت شده است ، حاکم مدینه و مشاور خلیفه مى شود، جامعه اى که بنى امیه با تمام رذائل اخلاقى و لعنتى که از پیامبر دارند، رئیس مى شوند،
جامعه اى که عبدالله ابن سعد ابن ابى سرح مرتد، در آن فرماندار مصر مى شود، با آنکه پیامبر خون او را حلال و هدر نموده بود و یا ناپاکى مثل عمرو ابن عاص به حکومت مصر مى رسد.
جامعه اى که امثال ولید ابن عقبه ، آن فاسق شرابخوار زناکار، استاندار کوفه مى شود و در مسجد کوفه با حالت مستى در محراب آن شراب قى مى کند و نماز صبح را چهار رکعت مى خواند.
جامعه اى که معاویه در آن امیر یا خلیفه مى شود، و به شرابخوارگى مى پردازد، و نابودى دین و انتقام از پیامبر را سرلوحه برنامه خود قرار مى دهد.
جامعه اى که جنایتکارانى مثل سمره ابن جندب و زیاد ابن ابیه و بسر ابن ارطاه حاکمان آن مى شوند، و از کشتن خون بى گناهان و کودکان خردسال و مظلومان واهمه اى ندارند.
جامعه اى که امثال عمرو ابن سعید بر مثل مدینه حاکم شود و وقتى صداى شیون زنهاى بنى هاشم را در رثاى حسین ابن على مى شنود به قبر پیامبر اشاره کند و بگوید: اى محمد اینک یک روز، در مقابل روز بدر(۱).
یعنى در جنگ بدر تو اجداد ما را کشتى و اسیر کردى و امروز ما فرزندان تو را کشته و اسیر کردیم .
و بالاخره جامعه اى که امثال یزید آن شرابخوار، قمارباز، بى نماز و بى حیاء و میمون باز زناکار، بعنوان خلیفه مطرح شود و ناپاکانى مثل عبیدالله ابن زیاد در آن استاندار و حاکم مى گردند.
همان یزیدى که در سال اول خلافت پسر پیامبر را کشت و در سال دوم جنایت هولناک حره را ایجاد کرد که روى تاریخ را سیاه کرده است و در سال سوم خانه کعبه را به منجنیق و آتش کشید،
جامعه اى که در سرتاسر آن بر بالاى هر منبر جمعه و جماعات ، اول مسلمان عالم اسلام و برادر پیامبر و سردار بى همتاى نبردهاى افتخار آفرین دین ، با آنهمه سوابق و فضائل درخشان بى تردید، مورد سب و ناسزا قرار مى گیرد و طرفداران او از هر طرف تحت شدیدترین فشارها و شکنجه ها قرار مى گیرند.
آیا با اینهمه فساد و تباهى ، براى آزاده و شرافتمندى چون حسین ابن على ، که تمام وجود او غیرت و آزادگى و دفاع از اسلام و دین جد خود مى باشد، راهى جز قیام و اقدام خونین براى نجات دین و امت جدش باقى مى ماند،
بگذار فرومایه گان و بزدلان و پست فطرتان در منجلاب تباهى و ذلت ، دست و پا بزنند و در لجن زار سرشت دون خود به قذارات اکتفا کنند، و چه بسا بر پسر فاطمه نیز خرده بگیرند.
امام حسین ، فرزند فاطمه است ، از سینه شهامت و فضیلت شیرخورده ، حسین در دامن عصمت زهرا درس تقوى و مردانگى آموخته و در مدرسه علوى ، از حیدر کرار رمز شجاعت و فداکارى آموخته است .
پی نوشت:
نویسنده:سیدمحمدنجفی یزدی
۱- الغدیر ج ۱۰ ص ۲۶۴
منبع : کتاب اسرار عاشورا