امام حسین روز عاشورا نماز خواند. سید مظلومان هنگامى که شمشیرهاى دشمن از هر طرف از غلاف کشیده شده و تیرها چون قطرات باران او را هدف قرار داده بود نماز را در اول وقت ترک نکرد و با جماعت ادا فرمود چنان که در اسلام حتى در جنگ نیز باید با جماعت بخوانند.
عموم علاقه مندان و عزاداران بر سیدالشهدا علیه السلام که در مواکب حسینى و مجالس نوحه خوانى و در محافل سیار که هر هفته و در ایام وفیات ائمه تشکیل مى دهند و خودشان را علاقه مند به دین مى دانند شایسته است بدانند:
سیدالشهدا علیه السلام روز عاشورا در آن موقع گرماى هوا و تشنه لب و هجوم دشمن که لشکر کفر و ضلالت براى از بین بردن آن حضرت و یاران با وفایش جمع شده بودند نماز را فراموش نکرد و آن را با جماعت (نماز خوف)به جاى آورد و به کسى که عرض کرد یابن رسول الله وقت نماز است، فرمود: نماز را به یاد من آورى خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد. نفرمود: خدا تو را از شهیدان قرار دهد. پس مقام نمازگزاران واقعى مقامى است که امام علیه السلام دعا مى کند که آن شخص را که از شهداى کربلاست خداوند او را از نماز گزاران قرار دهد و از فرمایش امام، عظمت و اهمیت نماز نمایان است. پس آنان که خودشان را از علاقه مندان سیدالشهدا علیه السلام مى دانند و مجالس سوگوارى و محافل سیار تشکیل مى دهند و نوحه سرایى مى کنند و از آن حضرت قدردانى مى نمایند، ولى به نماز اهمیت نمى دهند و اهانت کرده و آن را کوچک مى شمارند و از وقت آن به تاخیر مى اندازند و ضایع مى کنند، چنان که در اخبار وارد شده که در آخر الزمان مردم نماز را ضایع مى کنند، یعنى از اول وقت به تاخیر مى اندازند و مشغول کسب و تجارت مى شوند، مشغول نوحه سرایى و ندبه گرى مى شوند یا در وقت نماز که از اهم واجبات است اعتنایى ننموده مشغول سینه زنى مى شوند. واى به حال آنان! سید مظلومان و شاه شهیدان خون پاک خود را در راه اقامه نماز برپا نگاه داشتن آن اهدا کرد.
در روایت است که اگر نماز در درگاه خداوندى قبول نشود اعمال دیگر هم قبول نخواهد شد. علاقه مند به سید الشهدا کسى است که به نماز اهمیت بدهد و از هدف و منویات حضرت سر مشق بگیرد.
واى به حال کسانى که ستون دین را که نماز باشد عملا منهدم کنند ولى از سیدالشهدا علیه السلام قدردانى نمایند. آیا این قبیل اشخاص اطلاع ندارند که عملا با بنى امیه موافقت دارند. آنان مى خواستند نماز را ضایع و اسلام را از مسیر صحیح خود منحرف سازند. اگر آن طور نبود دیکتاتور بنى امیه چرا نماز جمعه را به بهانه اى در روز چهارشنبه خواند؟ (۱)
دستگاه دیکتاتورى بنى امیه نماز مى خواندند، مسجد هم مى ساختند، به شکرانه قتل امام حسین علیه السلام چهار مسجد در کوفه بنا کردند، اول مسجد اشعث، دوم مسجد جریر، سوم مسجد سماک، چهارم مسجد شبث بن ربعى لعنهم الله جمیعا(۲)
نویسنده:على ربانى خلخالى پی نوشت:
سخنى با گویندگان مذهبى
ما براى مبلغان و واعظان محترم وظیفه تعیین نمى کنیم، بلکه به عنوان تذکر است و یاد آورى، که این طبقه باید از جمیع رذایل منزه باشند چون رهبرى مردم را به عهده دارند.
چنین نباشد که خود به گفته هاى خود عمل نکنند و مردم را به تقوا و پرهیزکارى بخوانند. در آیه ۴۴ سوره بقره آمده است:
اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم و اتم تتلون الکتاب افلا تعقلون
آیا مردم را به نیکى دعوت مى کنید و خود را فراموش دارید با این که مى خوانید، آیا نمى فهمید؟
یکى از وظایف خطیر اجتماعى و مذهبى امر به معروف و نهى از منکر و آشنا ساختن مردم به معارف اسلامى و وظایف مذهبى از طریق وعظ و تبلیغ است.
کسانى مى توانند این وظیفه بسیار مهم و مقدس را عهده دار شوند که از نظر علمى و اخلاقى و اعتقادى بر دیگران برترى داشته و با بیان شیوا و قدرت ایمان خود بتوانند مردم را از گرداب شکوک و شبهات نجات بخشیده، آنان را براى شهود حق و درک حقایق آماده سازند. و اگر اشخاص نالایق با نداشتن توان علمى و بضاعت اخلاقى و آشنا نبودن به حقایق دینى این کار حساس را تصدى کنند، نه تنها به حکم فرموده على علیه السلام ما هلک امرء عرف قدره (۳) خود را هلاک کرده اند، و اجتماع از گفتار آنها بهره بردارى نبرده، بلکه از روى قصور و کوتاهى یا تقصیر و غرض ورزى مردم را از حقایق مقدس اسلام دور ساخته و راه یافتن حق را بر آنها تاریک تر خواهند ساخت.
دانشمندان بزرگوار دینى براى واعظ و مبلغ شرایطى ذکر کرده اند، که هر یک به جاى خود در تاثیر سخن و نتیجه گرفتن از مجالس مذهبى لازم و موثر است و با نبودن آن به جاى فایده زیان خواهیم برد. براى نمونه چند شرط را ذکر مى کنیم. تا مطلب روشن شود:
۱ - مبلغ به آنچه در باب معارف و اصول دین مى گوید، خود از روى دلیل و برهان معتقد باشد تا مانند موذن شهر حمص نگوید: اهل حمص یشهدون ان محمدا رسول الله و در باب وعظ و امر به معروف و نهى از منکر، خود اهل معروف و از ارتکاب منکرات بر کنار باشد و گفته على ع را فراموش نکند که فرمود:
لعن الله الامرین بالمعروف التارکین له، و الناهین عن المنکر العاملین به (۴)
و چراغى نباشد که مردم را روشن کند و خود را بسوزاند.
۲ - واعظ و مبلغ باید عادل باشد تا مردم بتوانند سخن او را بشنوند و بر گفته اش اعتماد کنند، چه این که بر گفته فاسق نمى توان اعتماد کرد و سخن او حجت نیست و نمى تواند در میان خدا و بندگانش واسطه باشد، چنان که قرآن کریم مى فرماید:
یا ایها الذین آمنوا ان جاءکم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا على ما فعلتم نادمین (۵)
این آیه درباره ولید بن عقبه بن ابى معیط نازل شد، آنگاه که براى گرفتن صدقات به قبیله بنى المصطلق مامور شد و اهل قبیله به استقبال او بیرون شدند. ولید که با آنها در جاهلیت سابقه دشمنى داشت بدگمان شده، نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله گشت و گفت: بنى مصطلق از دادن زکات امتناع ورزیدند و دروغ مى گفت.
رسول خدا صلى الله علیه و آله خواست به جنگ آنها برود که این آیه نازل شد و براى همیشه اعتماد و حجت را از گفتار فاسق برداشت تا هرگز مسلمان بر گفته فاسق اعتماد نکند و آن را حجت نشناسد.
خلاصه مبلغ باید مواظب باشد که اگر با کسى غرض و دشمنى دارد، چون ولید سخن نگوید. مواظب باشند از هر جنگ و دفترى نقل حدیث و روایت و تاریخ نکنند و به جاى ترویج دین کارش ترویج دروغ و خیانت به خدا و رسول نباشد. در تفسیر قرآن به تفاسیر مهم رجوع کند، کتب معتبر شیعه را گذاشته از کتب اباطیل نقل حدیث نکنند.
عده اى از منبرهاى زمان ما آیات را غلط مى خوانند، چون به خود زحمت نمى دهند به قرآن رجوع کنند یامسایل را اشتباه مى گویند. از آن بالاتر بعضى از بى خردان و نالایقان براى این که پول هایى به جیب بزنند و به نان و آشى برسند، در منبرها یا نزد افراد بى خرد مى نشینند و از مراجع تقلید بد گویى مى کنند. اینان خود را شیعه مى دانند یا خائنان به دین و قرآن و مراجع هستند؟ اگر کسى به مراجع شیعه اهانت کند ولایتش از خدا و رسول صلى الله علیه و آله قطع مى شود. باطل را ترویج نکنند و فاسق و فاجر را مورد مدح و ستایش قرار ندهند. به بزرگان دین اهانت نورزد، چیزى نگوید که فسادى بار آورد یا فتنه اى پدید آرد و آرامش مردم را به هم زند.
به یارى ستمگران برنخیزد و منبر را که جاى ترویج عدل و نهى از بیداد وسیله شوکت و قدرت ظالم قرار ندهد. گنهکاران را مغرور نکند و مردم را به هدف مقدس امام حسین علیه السلام آشنا سازد تا بدانند که حسین بن على علیه السلام گناه قیام کرد و هرگز با مردم گنهکار بیدادگر سازش نکرد و شهادت او براى این نبود که مردمى به اطمینان شفاعت او عمرى حق مردم را پامال کنند و با آنچه از حق مردم بیچاره بوده اند او را از خود راضى کنند. براى کسب شهرت و راضى کردن مستمع و بانى، روایات و اخبار اهل بیت را از معانى صحیح آنها منصرف نکرده و تصرفات بیجا را در آن ها روا ندارد.
اگر مقام علمى او اجازه نمى دهد زبان به فتوا دادن نگشاید و هرگاه مساله اى مى گوید یا حکمى از او سوال شد اگر نمى داند صریحا بگوید نمى دانم و فتواى مجتهد را به نام او نقل کند.(۶)
خود را موظف بداند تهاسخنانش خطابه نباشد، بلکه گاهى هم مسائل شرعى مردم را بگوید. مقصود از خطابه آن است که فلان دهاتى هنوز مساله غسل و تیمم و نمازش را بلد نیست و سواد هم ندارد. او کى خطابه مى فهمد یا بعضى مسائل روزمره خود را هم نمى دانند، از آپولو و کره ماه حرف مى زنند. براى مردم عوام الناس چه فایده دارد.
نسبت به زینب کبرى علیهاالسلام زبان به جسارت نگشاید که او بیچاره بود. اگر او بیچاره بود پس کاخ یزید را چطور سیاه پوش کرد و در کاخ مجلس سوگوارى و ماتم به پا نمود، و حتى دشمن را هم به گریه در آورد.
در مورد هر یک از اسیران و شهیدان کربلا یا اهل بیت رسول خدا صلى الله علیه و آله مواظب باشد که روضه یا نوحه دروغ نخواند، دروغ در روضه یا نوحه مصیبتى جداگانه براى اهل بیت و ائمه علیهم السلام است. امیدواریم انشاء الله تعالى خداوند بر همه گویندگان مذهبى و ذاکران اهل بیت عصمت و طهارت توفیق عمل کرامت فرماید و همه را از شرور فتنه هاى آخر الزمان حفظ فرماید.
۱-ر.ک. تحقیق در روز اربعین سید الشهدا، ص ۵۰۴
۲-منتهى الامال، ج ۱، ص ۴۱۵
۳-غرر الحکم
۴-نهج البلاغه، خطبه ۱۲۹
۵-سوره حجرات، آیه ۴
۶-اقتباس از سرمایه سخن، دکتر آیتى بیرجندى، ص ۱۲۱
منبع : کتاب چهره درخشان حسین بن علی (علیه السلام)