قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

كربلا و وجه تسميه آن

کربلا یعنى آن خاک پاکى که قدرت حق را در برابر باطل براى همیشه نشان داد.
کربلا یعنى آن خاکى که تا قیام آل محمد صلى الله علیه و آله نداى اهل حق و هیهات منا الذله از آن بلند است.
کربلا یعنى آن بیابانى که در نصف روز بساط خلافت آل ابى سفیان را به هم پیچید.
کربلا یعنى آن بستان سرسبزى که همیشه به خون راد مردان عالم بشریت شاداب و با صفا و سرخ روست. (۱)
زنده کدام است بر هوشیار
آن که بیمرد به سر کوى یار
در بحار از کامل الزیاره از امام سجاد علیه السلام روایت کرده که فرمود: خداوند زمین کربلا را حرم امن و مبارک خود قرار داد ۲۴ هزار سال پیش از آن که زمین کعبه را خلق کند و او را حرم قرار دهد چون روز قیامت مى شود این زمین را تربت نوارنى اش بلند مى شود و نهاده مى شود بر آن برترین باغى از باغ هاى بهشتى که ساکن نمى شود در آن مگر پیامبران و مرسلین، و آن زمین مقدس روشنایى مى دهد بین باغ هاى بهشتى چنان که روشنایى مى دهد ستاره اى در بین ستاره ها از براى اهل زمین که نورش خیره مى کند چشم هاى اهل بهشت را و فریاد مى زند:
انا ارض الله المقدسه الطیبه المبارکه التى تضمنت سید الشهداه علیه السلام و سید شباب اهل الجنه.
این زمین کربلا بقعه مبارکه اى است که خداوند در قرآن مجید یاد فرموده. (۲)


فضیلت زمین کربلا


در کلمه طیبه از علامه وحید بهبهانى نقل فرموده گفت: در خواب دیدم حضرت سیدالشهداء علیه السلام را عرض کردم: سید و مولاى من آیا سوال مى کنند از کسى که دفن شده باشد در جوار شما؟فرمود کدام فرشته جرات سوال کردن از او را دارد؟.
۱- در بحار از کامل الزیاره از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: زمین کعبه فخر کرد و گفت: کدام زمین مثل من است و حال آن که خانه خدا در پشت من واقع شده است و مردم از راه هاى نزدیک و دور به سوى من مى آیند و من حرم و محل امن الهى هستم؟پس خداوند وحى بر اوکرد: بس کن و آرام بگیر، نسبت فضیلت تو با فضیلتى که به زمین کربلا داده ام چون سوزنى است که در آب دریا و از آب دریا بردارد اگر نبود زمین کربلا من به تو فضیلتى نمى کردم و اگر نمى بود آن وجود شریفى که زمین کربلا در بر دارد، من خلق نمى کردم آن خانه اى که به آن فخر مى کنى پس آرام بگیر و مستقر باش و متواضع و ذلیل و خوار باش، والا غضب مى کنم بر تو و تو را به آتش جهنم مى برم. (۳)
کربلا و آب فرات نخستین زمین و آبى است که خداوند آن را مقدس و پاک گردانید پس فرمود خداوند به آن زمین تکلم نما به آن چیزى که خدا تفضیل داده است تو را پس آن زمین گفتن در زمانى که زمین ها و آب ها تفاخر نمودند بعضى بر بعضى منم زمین خدا که مقدس مبارکم و شفا در خاک من است.
غرض فخر کردن نیست بلکه خاضع و ذلیلم در برابر کسى که این شرافت را به من داده است و غرضم فخر کردن نیست بر این که پست تر از من است بلکه شکر است از براى خدا.
پس خداى متعال گرامى داشت آن زمین را و زیاد نمود فضیلت و کرامت آن را به سبب امام حسین علیه السلام و اصحاب او به سبب تواضع و شکرى که کرد از براى خدا (۴) شاعر چه زیبا سروده است:
یا رب اگر زکرده ما پرده افکنى
ما را به خجلت ابدى رسوا کنى
یا رب همین بس است که تمناى ما زتو
هنگام مرگ دفن ما کربلا کنى
چنان که گذشت زمین کربلا بر زمین مکه شرافت دارد و هنگامى که زمین مکه به شرافت خانه خدا بودن بر خود مى بالید، خطاب شد: آرام باش که افضلیت تو به خاطر خاک کربلا است و این مسلم است، زیرا امام حسین علیه السلام علت مبقیه اسلام شد و اگر امام حسین علیه السلام نمى بود کسى حج خانه خدا نمى کرد پس زمین کربلا که مدفن امام حسین علیه السلام است بر زمین مکه که محل خانه کعبه است افضلیت دارد در اخبار مکرر نقل شده که زمین کربلا ۲۴ هزار سال پیش از زمین مکه حرم امن الهى بود و از این وقایع تمام پیامبران آگاه شدند و جبرئیل - فرشته رحمت خدا - همه رسولان را از زمین کربلا و وقایع آن آگاه ساخت.
از حضرت سجاد علیه السلام روایت شده که زمین کربلا قطعه اى از بهشت است و روز قیامت در بهش مى گذارند و آن قطعه زمین مانند خورشید درخشان در بین زمین هاى بهشت منور است.
در تهذیب از امام جعفر صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: شاطى الواید الایمن که خداوند در قرآن ذکر فرموده فرات است و بقعه مبارکه کربلا است. (۵)

 


نامهاى شهر عشق


کربلا، با نامهاى زیادى نامیده شده که به بیش از بیست اسم مى رسد:
۱- کربلا، کلمه اى که اسم هیچ مکانى در شهرت وقداست به پایش، نمى رسد و در تفسیر این کلمه کمال آفرین چه حرفها که گفته نشده است!؟
الف: بعضى معتقدند ریشه کربلا از کلمه کربله گرفته شد و کربله یعنى به سستى گام برداشتن، یا سست شدن گادمها.
و عربها زمانى که بخواهند از بى حالى و با کسالت راه رفتن کسى حکایت کنند مى گویمد جاد یمشى مکربلا یعنى فلانى آمد در حال که به سستى گام بر مى داشت (۶) تو گویى سرزمین کربلا چنان بوده است که هر کسى که به آنجا مى رسید احساس خاصى برایش دست مى داد و گامهایش سست مى شد چنان که کمیت قلم، تا به ساحت مقدس کربلا مى رسد مى لنگد و خود را مى بازد.
در کتب مقاتل نیز داستانهاى زیادى نقل شده که هر یک از پیامبران گذشته که گذرش به کربلا مى افتاد بى اختیار اندوهناک و غمگیمن مى شد و به امت خویش خبر مى داد که در این سرزمین حادثه اى بس بزرگ و بسیار غمبار رخ خواهد داد.
ب: کربلا از کلمه کربال گرفته شده و کربال یعنى غربال کردن و تمیز و پاک کردن، گفته مى شود: کربلت الحنطه، یعنى گندم را غرباب کردم و آن را از خاک و خاشاک پاک گردانیدم.
به کربلا نیز به خاطر این کربلا گفته اند که زمینى بود خالى از ریگ و سنگ و بدون درخت یا گیاهان هرز و مزاحم، مثل اینکه کشاورزى آن را پاک کرده و براى کشته آماده کرده باشد. (۷)
راستى که اسم با مسمایست! کربلا یعنى غربال تاریخ غربال که همیشه و در طول تاریخ شریف را از ضعف و مردان میدان را از رجز خوانان دروغین به خوبى جدا کرده و مى کند چنان که بیدل دهلوى مى گوید:
کیست در این انجمن، محرم عشق غیور ما همه بى غیرتیم، آینه در کربلاست.
ج: کربلا از دو واژه کرب و ابلا ترکیب یافته است یعنى حرم خدا و خانه خدایگان. (۸)
د: این کلمه در اصل فارسى بوده و از دو کلمه کار و بالا گرفته شده است یعنى کار آسمانى و ارزشمند به عبارتى جایگاه نمارش و نیایش.(۹)
ه: در اصل کور بابل بوده است یعنى در روستاى شهر بابل (۱۰)
و توسط خود حضرت سیدالشهداء و پدرش على علیهماالسلام و جدش ‍ روسل اکرم صلى الله علیه و آله کربلا وکرب و بلاء یعنى درد و بلا و امتحان و ابتلاء تفسیر شده است. (۱۱) ادباء و شعراى شیعه نیز همین تفسیر را برگزیده اند به عنوان نمونه سالار شهیدان شیعى سید اسماعیل حمیرى از کربلا چنین یاد مى کنند:
کربلا یا دار کرب بلا (۱۲)
و بزرگ اندیشمند شیعى، مرحوم سید شریف رضى چنین مى گوید:
کربلا! لا زلت کربا و بلاد
ما لقى عندک آل المصطفى
کم على تربک لما صرعوا
من دم سال و من دمع جرى (۱۳)
اى کربلا تو همیشه انبوهى از اندوه و بلا را به یاد مى آورى به سبب آنچه که در خاک تو به آل پاک محمد مصطفى صلى الله علیه وآله رسید.
هنگامى که کشته شدند چه خونها که ریخته شد و چه اشکها که جارى شد.
۲- حایر: پس از کربلا، حایر بیش از دیگر نامها حائز اهمیت بوده است و کربلا در کتابهاى فقهى بیشتر با همین نام عنوان مى شود و فقهاء مسائل خاصى را که در خصوص حائر و احکام و حدود آن مى باشد در ذیل همین عنوان بحث و بررسى مى کنند.
۳- حیر، مخفف همان حایر است، حیریا حائر یعنى جایى که آب دلر آنجا حیران مى ماند و به دور مى پیچد و گودال قتلگاه امام حسین علیه السلام در همین مکان مقدس واقع شده است و جسد انورش نیز در آنجا مدفون است.
۴- نواویس، در اصل و پیش از اسلام نام گورستانى بود که مسیحیان مردگان خود را در آنجا مدفون مى کردند جالب این که پیشواى شهیدان حضرت اباعبدالله امام حین علیه السلام در ضمن یکى از خطبه هاى معروفش این کلمه را به کار برده است آنگاه که حضرتش از حریم جدش خارج شده بود و در ظاهر به سوى کوفه و در واقع رو به سوى ابدیت مى رفت، که قیامت تاریخ را بر پا کند و قیام عشق را قنوت جاودانه بخشد و هنگامى که از مدینه حرکت کرده بود تا هنگامه حماسه هاى همیشه جاوید و ماندگارش را بیافریند،چنین فرمود:
خط الموت على ولد آدم مخط القلاده على جید الفتاه، و ما اولهنى الى اسلافى اشتیاق یعقوب الى یوسف و خیر لى مصرع انا لا قیه، کانى باوصالى، تقطعها، غسلان الفوات، بین النو اویس و کربلاء و... (۱۴)
مرگ براى فرزندان آدم چه زیبا نوشته شده است؟ نوشتارى که در لطافت به نقشى مى ماند که گردن بند، در گردن دختر کان جوان مى کشد و من براى سر کشیدن جام جان بخش شهادت و به دیدار سلف همانقدر مشتاقم که یعقوب به دیدار پسرش یوسف، دست تقدیر الهى، براى من قتلگاهى برگزیده است که من به دیدارش خواهم شتافت، مى بینم که به همین زودیها گرگهاى گرسنه نواویس و کربلا مرا در محاصره انداخته بند بند اعضاى بدنم را از هم جدا مى کنند...
۵- طف الفرات، کنار فرات.
۶- طف.
۷- شاطى الفرات، این هر سه اسم تقریبا به یک معنى است و طف به زمینهاى که مشرف دریا باشند یا در لب رودخانه قرار داشته باشند اطلاق مى شود سرزمین کربلا را به خاطر چند چشمه اى که در آن بوده و کربلا را در کنار خویش گرفته بوند طف گفته اند چشمه هاى مانند: قطقطانیه، رهیمه، عین الجمل و نهر علقم.(۱۵)
۸- نینوا، از اسمهاى معروف و قدیمى کربلاست.
۹- موضع البلاء، یا موضع الابتلاء.
۱۰- محل الوفاء
۱۱- غاضریه.
۱۲- ماریه.
۱۳- قصر بنى مقاتل.
۱۴- عقر بابل.
۱۵- عمورا.
۱۶- صفورا.
۱۷- نوائح، یعنى ناله ها و نوحه ها.
۱۸- شفائا، که در عرف مردم شثاثه خوانده مى شود.(۱۶)
۱۹- مدینه الحسین علیه السلام، شهر حسین علیه السلام.
۲۰- مشهد الحسین علیه السلام.
۲۱- بقعه مارکه (۱۷) و دیگر اسمهایى که در کتابها نقل شده اند، و کربلا را مى شود حیرت آباد حماسها، عرش عشق، قربانگاه عاشقان، مسلخ عشق، شهر شهادت، مشهد شقایق ها، کعبه آلاله ها و... خواند.

 


کربلا در یک نگاه


با وجود این که پیشنه تاریخى کربلا، بسیار قدیمى بوده و به دوران بابلیان مى رسد، ولى از آن جا که مدارک تاریخى در این باب ناچیز و اندک است، شناخت دقیقى را نمى توان از تاریخ کربلا پیش از اسلام به دست داد.
عراق تا سال ۱۳ هجرى قمرى در زیر سلطه زمامداران ایران بود، تا اینکه از همان سال ۱۶ هجرى به تدریج، تمام کشور عراق و در ضمن کربلا توسط خیل خروشان سربازان مسلمان گشوده شد و آزاد گشت از آن میان جنگ قادسیه که در سال ۱۴ هجرى اتفاق افتاد، معروف و مشهور است.(۱۸)
عراق در طول تاریخ اسلام، همیشه کشورى شیعه نشین و بستر بسى حوادث تاریخ ساز و مهد حماسه ها و مرکز انقلاب هایى بس بزرگ و خونین بوده است، تنها کافى است که کتاب کربلا را ورق زده و کوفه (۱۹)
را که شهرى است از شهرهاى استان کربلا، در آیینه تاریخ به تماشا نشستت، آن وقت است که مى خواهید دید این خون نامه خاک، سر به افلاک و ملکوت مى کشد و روایت از رویش آلاله ها دارد آلاله هایى که هر یک در قیام خونباز، خویش قیامت تاریخ را قنوت نور بسته اند و تاریخ را از تاریکى و جهان را از جهل و جور و بشر را از بند بندگى زور و زر و تزویر رهانیده اند.
امروز نیز على رغم خواست جهان خواران و حزب کثیف بعث کربلا، کانون گرم آزادگان و غیور مردان است و چون روزگاران بسیار درخشان خویش ‍ مى رود که حریم حماسه ها را پر حال و با حرکت پاس دارد و چون کوه آتشفشان هر لحظه انتظار انفجارش مى رود و ما شیعیان به این امید زنده ایم که شاهد انفجار نورى دیگر از کانون کربلائیان باشیم.
در حال حاضر، کربلا با فاصله ۱۰۵ کیلومتر در جنوب غربى بغداد واقع شده و مرکز استانى به نام استان کربلا خوانده مى شود.

 


خار چشم ستمگران


آستان مقدس حسینى، این مشهد همیشه جاوید شهیدان در طول تاریخ پر ماجراى خویش همیشه خار چشم ستمگران و زور مداران بوده و خواب را بر چشم هر یزید منش و فرعون صفتى حرام کرده و مى کند: نام و یاد او ابو الاحرار سالار شهیدان علیه السلام روح قیام و شهادت طلبى را در جان محرومان و ستمدید گان به قول یکى از شاعران معروف لبانى:
کلما یذکر الحسین شهیدا
موکب الدهر ینب الاحرار
فینادون وله الظلم حیدى
قد نقلنا عن الحسین الشعارا
فلیمت کل ظلم مستبد
فاذا لم یمت قتیلا توارا
بولس سلامه
هر گاه از امام حسین علیه السلام به عنوان شهید و شاهد تاریخ یاد مى شود در سایه سار، این یاد سرخ روزگار آزاد مردانى، را مى پرواند که ندا در مى دهند:
باید دولت ستم نباشد و ما این شعار شعور آفرین را از امام حسین علیه السلام یاد گرفته ایم که هر مستبد ستمگر یا باید بمیرد و یا از صحنه تاریخ زدوده شود.
درست به همین جهت، ستمگران یاد و خاطره ابولثاثرین امام حسین علیه السلام و کربلا را براى خویش خطر بزرگ بلکه بزرگ ترین خطر مى دانند و تابش خورشید حماسه را که بیشتر از گنبد و گلدسته هاى آستان مطهر و مقدس حسینى بر تاریخ مى تابد بر نمى تابند و همیشه با آن مکان مقدس که به حق گهواره حماسه و مدرسه شهادت و قیام و مشهد شهیدان نامیده مى شود سر ستیزه و جنگ مداوم دارند و اینک به اقدامات مذبوحانه و ناشیانه اى که در طول تاریخ از سوى ستمگران تاریخ در محو و نابودى این آستان قدى و بارگاه ملکوتى امام حسین علیه السلام انجام گرفت و همه به شکست ستمگران و یزیدیان انجامیده اشاراتى گذار و فهرست وار مى کنیم، باشد که این معجزات تاریخ را همیشه در خاطر خویش داشته باشیم:
جسارت اول: در عصر منصور دوانیقى به دستور مستقیم او که یکى از ستمگران خودسر و قاتل امام صادق علیه السلام بود.
جسارت دوم: در عصر هارون الرشید یکى از خلفاى جور عباسى و قاتل حضرت امام موسى بن جعفر علیه السلام، که در سال ۱۹۳ ق دستور داد حائر مطهر حسینى را به طور کلى تخریب و ویران کردند.
جسارت سوم: به دست متوکل ملعون که به ترتیب در سالهاى ۲۳۳ و ۲۳۶ و ۲۳۷ و ۲۴۷ ق به حریم حسینى جسارت شد چنانکه از اساس آن را ویران کردند.(۲۰)
جسارت چهارم: در عهد موفق خلیفه عصر عباسى به سال ۲۷۳ ق.
جسارت پنجم: در سال ۲۶۹ ص به دست دزد گردنه گیرى به نام ضبه بن ممد اسدى که رئیس یک دسته از دزدان وحشى بود.
جسارت ششم: در سال ۴۰۷ ق حرم مطهر در اثر آتش سوزى تخریب گردید که به احتمال قوى به دستور القادر بالله یکى دیگر از خلفاى عباسى که کینه زیادى از آل علیهم السلام داشته رخ داد.
جسارت هفتم: در سال ۵۲۹ ق بود که خزانه و اشیاى گران قیمت و تزیینات حرم پاک سید شهیدان علیه السلام، به دست ناپاک المستر شد یکى دیگر از خلفاى عباسى غارت شد.
جسارت هشتم: غارت حرم مقدس به دست حکام آل مشمعشع در تاریخ ۸۵۸ ق.
جسارت نهم: تجاوز و فاجعه تکان دهنده دلخراشى که در حدود بیست هزار تن از شیعیان را به شهادت رسانید و به عنوان عاشوارى ثانى و کربلاى دوم نامیده شد این جسارت بزرگ به دست وهابیها به فرماندهاى عبدالعزیز بن سعود، در سال ۱۲۱۶ ق و در عید غدیر خم اتفاق افتاد.
جسارت دهم: تخریب و نابود کردن بزرگ ترین و با شکوهمندترین گلدسته حریم حسینى معروف به مناره العبد در سال ۱۳۵۴ ق.
این گلدسته چنان با شکوه و جلال بود که از کلیه مناره هاى موجود در زیارتگاه هاى عراق بزرگ تر و باشکوه بود و بیش از شش قرن بود که با جلالت و هیبت خاصى چشم هر بینده اى را از نقاط بسیار دور به خود خیره مى کرد تا این که به سال مذکور به بهانه اى واهى از اساس ویران شد.(۲۱)

 

 

 

 

 

نویسنده:على ربانى خلخالى

 

 

 

 

 

 

پی نوشت:
۱-سرمایه سخن، ج محرم، مرحوم دکتر آیتى بیرجندى، ص ۱۵۰.
۲-منتخب التوایخ، ص ۲۹۸.
۳-منتخب التواریخ، ص ۲۲۹.
۴-وقایه الایام خیابانى، ص ۱۴۲.
۵-زندگانى قمر بنى هاشم، عماد زاده، ص ۲۱۴.
۶-موسوعه العتبات المقدسه، قسم کربلا، ص ۹.
۷-همان، ص ۹.
۸-مدینه الحسین، ص ۱۱.
۹-همان، ص ۱.
۱۰-نهضه الحسین علیه السلام،ص ۶۶.
۱۱-نهضه الحسین علیه السلام، ص ۵۸
۱۲-دیوان السید الحمیرى، ص ۵۸
۱۳-دیوان سید رضى، ج ۱، ص ۴۴.
۱۴-بلاغه الحسین علیه السلام، خطبه ۲۳، ص ۱۴۴، نقل از لهوف سید ابن طاووس ره.
۱۵-شهر حسین علیه السلام، ص ۱۲.
۱۶-بعضى شفیه نقل کرده اند، بنگرید: تراث کربلا، ص ۲۰.
۱۷-تراث کربلاء، ص ۲۱، ۲۰، ۱۹.
۱۸-شهر حسین علیه السلام، ص ۷.
۱۹-برخلاف ذهنیت رایجى که ما ایرانیان از کوفه داریم و با بعضى شعارها و ضرب المثل هایى از قبیل الکوفى لا یوفى.. که آن را همیشه ابراز مى کنیم، کوفه پایگاه حکومت عدل مولا على علیه السلام و نخستین حوزه علمیه شیعه و مرکز بسیارى از قیام هاى بزرگ شیعى بوده است.
۲۰-متوکل عباسى، هفده با قبر امام حسین ( علیه السلام) را تخریب کرد ولى باز توسط پیروان اهل بیت باز سازى شد.
۲۱-سیماى کربلا ۱۳۲ به نقل از تاریخ کربلا نوشته عبدالجواد کلید دار، باب پنجم، ص ۱۹۱ - ۲۵۱.

 


منبع : کتاب چهره درخشان حسین بن علی (علیه السلام)
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه