قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

کرامت انسانی در نهضت حسینی

چکیده:

کرامت انسانی به عنوان یکی از ارزش‌های اسلامی و انسانی مورد توجه امام حسین(ع) بوده و در طول زندگی به ویژه در قیام حسینی به عیان دیده می‌شود. نگاهی گذرا به سخنان و کردار امام حسین (ع) نشان می‌دهد که مهم‌ترین هدف سیدالشهداء یعنی اصلاح امت جدش و عمل به روش پدرش ، که در وصیت آن حضرت به برادرش محمد حنفیه نیز نمایان است در راستای احیای کرامت انسانی بوده است.

مواردی چون اهتمام به عزت انسان و جایگاه والای او ، اصلاح طلبی و اهتمام به نجات جامعه و نیز دوری از تبعیض نژادی و جنسی و پرهیز از جنگ و درگیری را می‌توان از نمونه‌های توجه به کرامت انسانی دانست.

در این نوشتار برآنیم تا با نگاهی به قیام حسینی(ع) این مهم را مورد بررسی قرار داده و به این پرسش پاسخ دهیم که، کرامت انسانی در سیره حسینی چه جایگاهی داشته و امام (ع) چه اقداماتی در این راستا انجام داده‌اند.

واژگان کلیدی : امام حسین(ع) ، کرامت انسانی، عزت انسانی، حق جویی، اصلاح طلبی،

مقدمه

دین اسلام همواره بر ارزش‌های انسانی و توجه به کرامت انسانی اهتمام داشته و بر آن تأکید کرده است. این مهم در آیات قرآن و سیره و سنت معصومان مورد تأکید قرار گرفته و توجه به ارزش ذاتي او از جهت انسان بودن اهمیت ویژه‌ای داشته و رنگ و نژاد و جنس و زبان و حتي دين افراد، اين ارزش را تحت تأثير قرار نداده است.

قرآن كريم به عنوان منبع اصلي تعاليم اسلام، ارزش و تكريم را بر تمام فرزندان آدم اطلاق كرده و مي‌فرمايد: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلا»[1]. علامه طباطبائي در ضمن توضيحاتي که ذيل اين آيه ارائه مي کنند مي گويند:«...مراد از آيه،بيان حال جنس بشر است،صرف نظر از کرامت هاي خاص وفضائل روحي و معنوي که به عده اي اختصاص داده... »[2].

علامه محمد تقي جعفري نيز در بحث از کرامت انساني آن را به کرامت ذاتي و ارزشي تقسيم کرده وآيه فوق را ناظر به کرامت ذاتي انسان دانسته و مي گويد:«اين آيه با کمال صراحت اثبات مي کند خداوند متعال فرزندان آدم را ذاتاً مورد تکريم قرار داده و آنان را براي مقداري فراوان از کائنات برتري داده است».ايشان در ادامه بر لزوم رعايت اين حق تأکيد کرده و گفته اند«همه افراد انساني بايد اين کرامت وحيثت را براي همديگر به عنوان يک حق بشناسند وخود را در برابر آن مکلف ببينند»[3].

معصومان عليهم السلام نيز اين مقوله را مورد نظر داشته و بر آن تأكيد مي‌كردند. بسياري از دستورات و سخنان معصومان درباره رعايت حقوق افراد غيرنظامي و حتي نظامي در جنگ‌ها از ناحيه رسول خدا (ص)  بوده است و مي‌دانيم كه بيشتر درگيري‌هاي زمان آن حضرت با مشركان بوده و كساني بود كه به اديان آسماني معتقد نبوده و بت پرست بودند،‌ با اين حال پيامبر (ص) دستورات ويژه‌اي مبني بر رعايت حال زنان و كودكان و سالخوردگان[4] داشتند و با خاطيان اين دستورات برخورد مي‌كردند. [5]

در سخنان امامان نيز دستوراتي درباره رعايت حال مردم بدون توجه به نژاد و رنگ و زبان و حتي دين آنها وجود دارد، چنان‌كه اميرالمؤمنين علي عليه السلام در اين باره خطاب به مالك اشتر مي‌فرمايد: «ولا تكونن عليهم سبعا ضاربا، فانهم صنفان: اما اخ لك في الدين و اما نظير لك في الخلق»[6] ؛ اي مالك تو بر مردم مانند حيوان درنده مباش، زيرا آنان دو گروه‌اند: يا برادر ديني تو هستند و يا همانند تو در آفرينش.

آیات روایات و گزارش‌های مذکور بیان‌گر آن است كه يكي از موارد با اهميت در اسلام و دستورات معصومان عليهم السلام، ارزش و کرامت ذاتي انسان است. این مهم در سیره حسینی هم جایگاه ویژه‌ای داشته و در واقع یکی از مهم‌ترین اهداف قیام و یا نتیجه برخی اهداف و اقدامات آن حضرت را می‌توان در راستای صیانت از ارزش و کرامت انسانی برشمرد. در واقع نهضت عاشورا به عنوان یک قیام اسلامی در بر دارنده تمام ارزش‌های انسانی بوده  و آیینه تمام نمای انسانیت به شمار می‌رود. در واقع باید گفت یکی از مهم ترین مسائلی که در نهضت عاشورا  از اهمیت به سزایی برخوردار بوده اما در تحقیقات پژوهشگران کمتر بدان توجه شده است اهتمام به کرامت انسانی و تلاش امام  حسین برای عزت بخشی به انسان و احیای کرامت او است.

در این نوشتار  بر آنیم تا با نگاهی به روش و منش امام حسین(ع) و نیز با توجه به اهداف و اقدامات آن حضرت، کرامت انسانی در سیره حسینی را بررسی نموده و به این پرسش پاسخ دهیم که کرامت انسانی از دیدگاه امام حسین(ع) دارای چه جایگاهی بوده و آن حضرت چه اقداماتی در این زمینه انجام دادند؟

برای تبیین این نکته و پاسخ به پرسش فوق ، ضمن اشاره به برخی مؤلفه‌های کرامت انسانی ، چگونگی  اهتمام امام حسین(ع) را در آن زمینه‌ها بیان خواهیم کرد. مهم ترین نکاتی که بیان‌گر جایگاه کرامت انسانی در سیره حسینی بوده و نشان دهنده اهتمام آن حضرت در این باره است را می‌توان در محورهای زیر بیان کرد : اهتمام به عزت انسان و جایگاه والای او ، عدم تبعیض نژادی و جنسی ، اخلاق مداری در برخورد با همگان به ویژه دشمنان ، حق طلبی و عدالت خواهی ، اصلاح طلبی و اهتمام به نجات جامعه که این مهم از تلاش‌های آن حضرت برای از بین بردن کژروی‌ها و انحرافات اجتماعی ، امر به معروف و نهی از منکر و نیز پرهیز از جنگ بر می‌آید. در ادامه با توجه به موارد مذکور نمونه‌هایی از سیره حسینی را برشمرده و تبیین خواهیم کرد.

الف. اهتمام  به عزت انسانی؛

عزت یکی از صفات خداوند متعال است که آن را به بندگانش نیز عطا کرده است و خداوند عزیز عزت بندگانش را نیز دوست دارد. عزت از مهم‌ترین راه‌های دستیابی به کرامت انسانی است و در آیات قرآن و روایات معصومان علیهم السلام مورد توجه قرار گرفته و عواملی چون خدا باوری، اطاعت خداوند و تقوای الهی را به عنوان عوامل آن برشمرده اندکه ضمن بررسی آن‌ها نمونه‌هایی از سیره حسینی را در این باره اشاره خواهیم کرد.

الف.1 . خدا باوری و اطاعت الهی:  یکی از مهم ترین راه‌های دستیابی به عزت باور داشتن خداوند و اطاعت الهی بوده و باور به این که عزت تنها از آن خداوند است و آن را به هر که بخواهد می‌دهد.«مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَميعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَ الَّذينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ وَ مَكْرُ أُولئِكَ هُوَ يَبُور....»[7] هر كس طالب عزت است (بداند كه) تمام عزت خاص خدا وند است....

در جای دیگر عزت را برای خود ، پیامبر و دوستانش دانسته و در واقع از عزت خود پیامبر و مومنان را نیز بهره‌مند ساخته و می‍‌فرماید: وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ.[8]

  رسول خدا(ص)  نیز عزت را از آن خداوند دانسته و فرمودند: ان الله تعالی یقول کل یوم ؛ ان ربکم العزیز ، فمن اراد العزالدارین فلیطع العزیز؛ خدای تعالی هر روز می فرماید: من پروردگار عزیز شما هستم، پس هرکس خواهان عزتِ دو جهان است، باید که از (خدای) عزیز اطاعت کند[9].

همچنین علی(ع) عزت را در اطاعت الهی دانسته و فرمودند: اذا طلبت العز فاطلبه بالطاعه؛ هرگاه جویای عزت شدی، آن را در اطاعت خدا جستجو کن.[10]

بنابراین عزت انسانی در گرو طلبیدن آن از خدای عزیز است و اوست که هرکه را بخواهد عزت بخشیده و دوستانش در سایه عزت او عزیز می‌شوند چنان که امام حسین(ع) در دعای عرفه  به این نکته  اشاره کرده و می‌فرماید: يا من خص نفسه بالسُّموّ والرفعة فاوليائه بعزه يعتزّون ؛ [11]  پروردگارا، تويى آن خداوندى كه عظمت و علو مقام را به خود اختصاص داده است و دوستانش با عزت او عزت می‌یابند.

اعتقاد به این که عزت انسان و تمام هستی از آن خداوند است انسان را به چنان مرتبه‌ای از خدا باوری و رضا و تسلیم در برابر او می‌رساند که همه چیز را در خدا و از خدا می‌داند ، نکته‌ای که در سخنان و رفتار حسین بن علی (ع) دیده می‌شود و هرچه سختی‌ها بیشتر می‌شود این ویژگی نمایان تر می‌گردد. نشانه‌های اوج خداباوری را در کلمات آن حضرت در روز عاشورا می‌بینیم که  به گفته امام زین العابدین(ع)، امام حسین(ع) دستان خود را به سوی آسمان بلند کرد و دعاکرد: اللَهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِي‌ فِي‌ كُلِّ كَرْبٍ، وَأَنْتَ رَجَآئِي‌ فِي‌ كُلِّ شِدَّه، وَأَنْتَ لِي‌ فِي‌ كُلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِي‌ ثِقَه وَعُدَّه. كَمْ مِنْ هَمٍّ يَضْعُفُ فِيهِ الْفُؤَادُ، وَتَقِلُّ فِيهِ الْحِيلَه، وَيَخْذُلُ فِيهِ الصَّدِيقُ، وَيَشْمُتُ فِيهِ الْعَدُوُّ؛ أَنْزَلْتُهُ بِكَ، وَشَكَوْتُهُ إلَيْكَ، رَغْبَه مِنِّي‌ إلَيْكَ عَمَّنْ سِوَاكَ؛ فَفَرَّجْتَهُ عَنِّي‌، وَكَشَفْتَهُ، وَكَفَيْتَهُ. فَأَنْتَ وَلِيُّ كُلِّ نِعْمَه، وَصَاحِبُ كُلِّ حَسَنَه، وَمُنْتَهَي‌ كُلِّ رَغْبَه[12]؛ بارالها، تو در همه اندوه‌ها و مشکلات مورد اعتماد من; در همه گرفتاری و سختى ها محل امید من و در هر امرى که بر من فرود آید مورد اعتماد و پشتیبان من می‌باشى؛... تو صاحب و ولی همه نعمت‌ها و نیکویی‌ها و پایان همه آرزوها و امیدها هستی.

این کلمات و نیز رفتار امام حسین(ع) نشان از دلدادگی آن حضرت به خدای متعال داشته و این که همه چیز را از او و وابسته به او می‌داند.

روش و منش  و کردار و گفتار حسینی سرشار از جلوه‌های عزت و آزادگی بوده و نمونه‌های فوق در آن به عیان دیده می‌شود ؛ در واقع سیره حسین بن علی (ع) تبلور عزّت خداوندی است که به راهیان کوی او درس عزّت و آزادگی می‌دهد و اگر انسان خود را متصف به صفات حسینی و متخلّق به اخلاق او نماید به عزت خواهد رسید.

این عزت نفس حسین است که او را از پذیرش ذلت رهانیده و به اوج کرامت و بزرگواری و انسانیت رسانده است به گونه‌ای که مرگ با عزت را بر زندگی ذلت بار ترجیح داده و می‌فرماید: فَانّی لا اری الموت اِلاَّ سعادة‌ً والحیاة مع الظّالمین اِلاّ برماً؛[13] همانا من مرگ را جز سعادت و خوشبختی و زندگی با ظالمان را جز ناراحتی و ملامت نمی‌بینم‌. ایشان در جای دیگر فرمودند: «الموت اولی من رکوب العار و العار خیر من دخول النار»؛[14] مرگ از پذیرش ننگ بهتر و ننگ از ورود در آتش بهتر است.

این اهتمام حسینی به کرامت و عزت انسانی است که به او اجازه نمی‌دهد تسلیم فرومایگانی  چون ابن زیاد شود کسانی که نه تنها دین بلکه انسانیت را نادیده گرفته و ارزش‌های انسانی را به سخره گرفته و در پی بی احترامی به فرزند رسول خدا هستند ، اما حسین بن علی(ع) بدون واهمه در برابر آنان ایستاده و در پاسخ کسانی که به آن حضرت پیشنهاد بیعت با یزید را مطرح کردند فرمود: اَلا و ان‌ّ الدّعّی بن الدّعّی قَدْرَکَزَنَی بین اثنتین السّلة‌ِ ـ القّلة ـ والذِلّة و هیهات‌منّا الذّلة یَأبی اللّه ذلک لنا و رسوُلُه والمؤمنون و حُجورٌ طابت و طَهُرت و اُنْوف‌ٌ حمّیة‌ٌ و نفوس‌ٌ أبیّة‌ُ؛[15] آ گاه باشید آن زناکار پسر زناکار مرا میان شمشیر و پستی و خواری قرار داده است ولی محال است برای ما تسلیم با ذلّت و خواری‌؛ خدا و رسول خدا و انسان‌های با ایمان و دامن‌های پاک و پاکیزه و زعمای با حمّیت و نفوس با غیرت از آن امتناع می‌ورزند. در این گفتار ، امام (ع) با اعلام این که بین کشته شدن و ذلت قرار گرفته می‌فرمایند محال است ذلت را برگزیند زیرا خداوند خواهان عزت انسان است و خالق هستی و پیامبر او و همه مؤمنان زنگی همراه ذلت را نمی‌پذیرند.

اهمیت اقدام امام زمانی بیشتر نمایان می‌شود که بدانیم پذیرش این پیشنهاد  بیعت از جانب دشمنان مطرح شده و در صورت پذیرشِ امام ، جان آن حضرت و یاران و اصحابش در امان قرار می‌گرفت اما ذلت بیعت با ابن زیاد چیزی نبود که امام آن را بپذیرد و تحمل کند ضمن آن که چنان بیعتی مشروعیت حکومت یزید و امویان را درپی داشت، چیزی که امام حسین(ع) آن را هرگز نمی‌پذیرفت.لذا علاوه بر عبارات فوق  فرمودند: لا واللّه‌ِ لا اُعطیکم‌ُ بیدی اعطاءَ الذَلیل ولاَ اَفِرُّ فِرارُ العبید یا عبادَاللّه اِنّی‌عُذت‌ُ بربّی و ربّکم اَن‌ْ تَرجِمُون اَعُوذُ بربی و ربّکم مِن کل‌ّ متکبّرٍ لا یُوْمِن بیوم الحساب‌؛[16] به خدا سوگند من دست ذلت به شما نخواهم داد و مانند بردگان فرار نمی‌کنم‌. ای بندگان خدا به پروردگار خودم و شما از این که من را سنگباران کنید پناه می‌برم‌....؛ در این فراز از کلمات حسین بن علی(ع) ، آن حضرت پس با اعلام نپذیرفتن بیعت ذلیلانه، پناهگاه خود را خداوند متعال معرفی کرده و اعلام می‌کند که تمام عزت و قدرت از آن اوست.

الف.2. تقوای الهی و اجتناب از معاصی: یکی از راه‌های دستیابی به عزت و درجات والای انسانی پرهیز از معاصی است.در واقع میان این دو رابطه‌ای دوسویه برقرار استیعنی همچنان که تقوا باعث بالا رفتن اعتبار و جایگاه آدمی می‌شود، درک عظمت الهی توسط انسان و فهم جایگاه خود در میان موجودات نیز او را وادار می‌کند تا در حفظ این جایگاه کوشیده و با گناه و معصیت آن را ضایع ننماید. در واقع انسان باید توجه داشته باشد که ارتکاب گناه و معصیت خداوند ، انسان را خوار و ذلیل کرده و اعتبار او را می‌کاهد.

پیامبر اکرم راه عزیز شدن آدمی را پروای الهی معرفی کرده و می‌فرماید:  «من اراد این یکون اعز الناس فلیتق الله ؛ هرکه می خواهد عزیزترین مردم باشد، باید از خدا پروا داشته باشد.»[17]

امام علی (ع) نیز کرامت نفس و پرهیز از گناه را همراه یکدیگر دانسته و می‌فرماید: «من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه ؛ کسی که به کرامت نفس خود عقیده داشته باشد، آن را با گناه خوار نخواهد کرد.[18]»

امام حسین(ع) در توصیف حکومت ستمگرانی چون یزید می‌فرمایند: «ان هؤلاءالقوم لزموا طاعۀ الشیطان و تولوا عن طاعۀ الرحمن و اظهروا الفساد و عطلوا  الحدود و... احلو حرام الله و حرموا حلاله...[19]

 

ب. اهتمام به ارزش‌های انسانی و اخلاق مداری

یکی از ویژگی های  امام حسین(ع) رفتار محترمانه و مؤدبانه ایشان با افراد و گروه‌های مختلف بود که این مهم در طول زندگی آن حضرت دیده می‌شود و در قیام حسینی از آغاز حرکت و در مسیر و هنگام برخورد با یاران ، مدعوان و حتی دشمنان دیده می‌شود.

رفتار امام حسین(ع) با یاران خود در حین حرکت و پس از آن آیینه تام نمای اخلاق است ؛ ایشان نه کسی را مجبور به همراهی کردند و نه کسی را در محذور قرار دادند و حتی کسانی را که براساس عرف و زمانه و یا گرایشات فکی و قبیلگی انتظار می‍رفت همراه امام شوند ولی این کار را نکردند و به نصیحت امام پرداخته و امام را از رفتن به عراق منع کردند را خیر خواه خود دانسته  و از دعوت و یا سرزنش آنان خودداری کردند.[20] حتی در کربلا و هنگامی که جنگ حتمی شد و دیگر چاره‌ای جز آن نبود امام به یاران خود اجازه داد تا آن جا را ترک کرده و جان خود را نجات دهند.[21] هرچند یاران آن حضرت وفاداری خود را نشان داده و به وفا درس وفاداری دادند.

امام حسین(ع) در دعوت افراد برای همراهی هرگز کسی را مجبور نکردو همراهان را نیز مجبور یا محذور به ماندن نکرد که نمونه‌های آن را می‌توان در دعوت و برخورد با افرادی  چون زهیر بن قین، عبیدالله بن حر، ضحاک بن عبدالله مشرقی مشاهده کرد که هر کدام به نوعی رفتار کرده و امام نیز آنان را  اجبار نکرده و در محذوریت قرار ندادند.

 زهیر بن قین از مردان همراه حسین بن علی (ع) بود که در رکاب آن حضرت به شهادت رسید. وی همراه خانواده خود از مکه حرکت کرده و در فاصله‌ای معین از امام حرکت می‌کرد و از نزدیک شدن به کاروان امام پرهیز داشت  در یکی از منازل امام حسین(ع) پیکی به سوی او فرستاد و او را دعوت کرد او ابتدا از رفتن امتناع کرد اما پس از مدتی و با تشویق همسرش به ملاقات امام رفت و پس از گفتگو با آن حضرت به امام پیوست[22].آن چه در این دعوت مهم و زیبا به نظر می‌رسد آن است که امام (ع) خود به ملاقات زهیر نرفت و پیکی نزد او فرستاد. شاید دلیل ان کار امام آن بود که نمی‌خواست زهیر را در محذوریت قرار دهدبه طوری که ناچار باشد دعوت امام را اجابت کند.

ضحاک بن عبدالله مشرق نیز از کسانی بود که دعوت حسین بن علی (ع) را اجابت کرده و با آن حضرت همراه شد اما مشروط به آن که تا زمانی یار و یاوری برای امام باقی باشد و خطری او را تهدید نکند در کنار آن حضرت حضور داشته باشد ، از این رو  زمانی که بسیاری از یاران  امام (ع) به شهادت رسیدند، شرط خود را یاد آور شد و از آن حضرت اجازه رفتن خواست و امام نیز با وجود نیاز فراوان به نیروی جنگنده ، براساس شرطی که پذیرفته بودند بدون درنگ به او اجازه دادند تا صحنه را ترک کرده و جان خود را نجات دهد[23] و او را در محذوریت اخلاقی قرار نداند.

اخلاق مداری در برخورد با دشمنان

رفتار انسانی امام حسین(ع) با دشمنان را می‌توان در رفتار و سخنان آن حضرت با سپاهیان حر، برخورد با شمر که برای فرزندان ام‌البنین امان نامه آورده بود و نیز پاسخ ابن حوزه  و تلاش برای نجات دشمنان مشاهده کرد.

ب.1 . اخلاق مداری در برخورد با سپاه حر: رفتار امام حسین(ع) با سپاه حر از وقایع زیبایی است که نشانگر روح والای حسینی و دقت آن حضرت در رفتار انسانی است. امام  پس از گذراندن مسیر طولانی و پشت سر نهادن منازل گوناگون با سپاه حر بن یزید ریاحی برخورد کرد که برای دستگیری امام یا جلوگیری از رفتن آن حضرت به سمت کوفه آمده بود.

 گرمای هوا و کمبود آب در آن بیابان سپاه حر را دچار تشنگی شدید و با بحران مواجه کرده بود. امام(ع) که تشنگی آنان را مشاهده کرد به یاران خود دستور داد تا افراد سپاه حر و حتی چارپایان آنان را سیراب کنند.[24] آن چه بر زیبایی این حرکت امام می‌افزاید و آن را برجسته می‌کند آن است که امام با دست خود برخی از آنان را سیراب کرد چنان که یکی از افراد سپاه حر می‌گوید: من آخرین نفر از سپاهیان بودم که به حسین بن علی(ع) رسیدم و او با دست خود مرا آب داد و اسبم را نیز سیراب کرد.[25]

اهمیت این کار امام و رفع تشنگی سپاه دشمن زمانی بیشتر معلوم می‌شود که آن را در موقعیت زمانی و مکانی خود در نظر گرفته و مهم تر آن که آن را با رفتار سپاهیان دشمن ، تنها به فاصله اندکی از این جریان با امام و یاران و اهل بیت آن حضرت بسنجیم که چگونه آب را بر یاران  و اهل بیت  رسول خدا(ص) بستندو بر این نکته نیز واقف باشیم که امام با آینده نگری چنان رفتاری را از آنان پیش بینی کرده و می‌توانستند با توجه به ضعف دشمن در این مقطع بر آنان حمله کرده و یا از آب رسانی به آنان جلوگیری کند.

 

ب.2 . الزام برادران به پاسخگویی به شمر :

یکی از مهم ترین رفتارهای امام حسین(ع) که بیانگر اهتمام فراوان ایشان به ارزش و کرامت انسان است زمانی مشاهده می‌شود که در محاصره نیروهای دشمن قرار گرفته و جنگ اجتناب ناپذیر گردیده ، در این حالت شمر بن ذی الجوشن که نقش مهمی در این جریان داشت ، به دلیل هم قبیله بودن با ام‌البنین همسر امام علی (ع) برای فرزندان او امان نامه آورده نزدیک خیمه‌های امام رفت و عباس بن علی و برادرانش را صدا زد، اما کسی پاسخ او را نداد امام(ع) به برادرش ابوالفضل بن عباس (ع) فرمود جواب او را بدهید.[26] این رفتار امام اهتمام آن حضرت به ارزش و کرامت انسان را نشان می‌دهد که دوست ندارد فرد مقابل هرچند فاسق است و دشمن اما نمی‌خواهد مورد بی توجهی قرار گیرد.

ب.3 . توهین نکردن به دیگران ؛ یکی از ویژگی های امام حسین(ع) رفتار ملایم با گروه‌های مختلف از جمله مخالفان و حتی دشمنان بود به طوری که در پاسخ ابن حوزه که نسبت به آن حضرت جسارت کرده و آن گرامی را به دوزخ بشارت داد ، بدون توجه به بد زبانی و بی ادبی او با صبر و بردباری فرمود : چنین نیست و من به سوی خداوند بخشنده و مهربان و در خور اطاعت می‌روم.[27]

چنین رفتاری را نافع بن هلال نیز از آخرین لحظات عمر امام نقل کرده که بیانگر اوج انسانیت و اخلاق مداری در رفتار امام است. هلال بن نافع ضمن توصیف سیمای نورانی و رخسار با شکوه امام  در آخرین لحظات و در حالی که به خون آغشته و بر روی زمین افتاده بودند، می‌گوید در حالی که دشمنان بالای سر حسین بن علی(ع) ایستاده بودند آن حضرت آب خواستند، مردی گفت : هرگز آب نخواهی نوشید تا به دوزخ درآیی و از آب‌های آن بنوشی ؛ حسین بن علی(ع) بدون توهین ویا ناراحتی به او گفت : من نزد جدم رسول خدا(ص) می‌روم و نزد او که جایگاه صدق و راستی است و در جوار پروردگار ساکن می‌شوم و از آب گوارای آن خواهم نوشید و از شما و کاری که با من کردید به رسول خدا شکایت خواهم کرد.[28]

اگر چه این فرد یکی از دشمنان کینه توز امام حسین(ع) بود اما آن حضرت او را به دید یک انسان نگریسته و پاسخ او را محترمانه و ملایم دادند.

ب.4. تلاش برای نجات دشمن:

یکی از ویژگی‌های امام حسین (ع) اهتمام آن حضرت برای نجات انسان‌ها بود و در این راستا بیشترین تلاش را برای نجات دشمنان خود انجام دادند، چنان که در روز عاشورا و در حالی که تمام راه‌ها بسته شده و جنگ اجتناب ناپذیر گشته بود برای اتمام حجت و شاید به عنوان آخرین راه برای نجات انسان‌هایی که غافل بودند به مقابل دشمن رفت و خود را معرفی کرد. اگرچه آنان حسین بن علی (ع) را خوب می‌شناختند اما ممکن بود با شنیدن نام جد آن حضرت یعنی رسول خدا و مادرش حضرت زهرا(س)  دست از لجاجت و دشمنی برداشته و نجات یابند. یعنی در سخت ترین لحظات هم حسین بن علی به فکر نجات کسانی است که بر دشمنی با آن حضرت اصرار دارند ، نکته‌ای که از سخن آن حضرت با کوفیان هم نمایان است آن جا که از رد بیعت ذلیلانه سخن می‌گویند و در ادامه می‌فرمایند: یا عبادَاللّه اِنّی‌عُذت‌ُ بربّی و ربّکم اَن‌ْ تَرجِمُون اَعُوذُ بربی و ربّکم مِن کل‌ّ متکبّرٍ لا یُوْمِن بیوم الحساب‌؛[29] ای بندگان خدا به پروردگار خودم و شما از این که من را سنگباران کنید پناه می‌برم‌....

نکته مهم در این فراز از سخن حسین بن علی (ع) اهتمام او به نجات انسان‌ها بوده و تلاشی که برای نجات آن‌ها دارد و بیانگر اندیشه والای آن حضرت است که حتی به نجات دشمنان خود نیز اندیشیده و می‌خواهد او را از افتادن در ورطه هلاک و نابودی برهاند. جالب آن که بدون توهین باز هم آنان را بندگان خدا خطاب کرده و با عبارت «یا عباد الله» با آنان سخن می‌گوید.

جمله دیگر امام در این صحنه نشان می‌دهد که آن حضرت علیرغم تمام لجاجت دشمن ، باز هم در پی آن است که از اثرات ناگوار این واقعه بر آنان بکاهد از بدنامی آنان در دنیا جلوگیری شود آن جا که می‌فرماید: ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیاکم‌؛[30] اگر دین ندارید و از روز جزا واهمه‌ای ندارید در دنیا آزادمرد باشید. در واقع کرامت انسانی از چنان اهمیتی برخوردار است که امام حسین(ع) نمی‌خواهد آن را نادیده بگیرد و دشمن خود را با همه شرارتش به آن سرشت آدمی و فطرت خدادادی انسانی و وجدان او که در اثر ارتکاب گناهان کارایی خود را از دست داده فرا می‌خواند، به امید آن که با تلنگری از خواب غفلت برخاسته و از مسیر انحراف بازگردد.

 این کلمات‌ و رفتار امام حسین(ع) بیان‌گرعالی‌ترین درجه انسانیت و اهتمام به کرامت اوست و می‌آموزد که چگونه باید زیست و چگونه مرد و این که زندگی با ذلت و خواری بد تر از مرگ  و به دور از کرامت و شرفی است که خدا به انسان‌ عنایت کرده است‌.

این نه تنها در گفتار که در کردار و روش آن حضرت نیز نمودار است زیرا در مواجهه با حکومت فاسد اموی در انجام چند امر مختار بود یا تسلیم آن‌ها شده ، با یزید بیعت کند که با پذیرش ذلت همراه بود یا فرار کرده و علاوه بر ذلت ، ترس و بیچارگی و آوارگی را در پی داشت و راه سوم استقامت و مقابله عزتمندانه در برابر مفسدان و زورمداران بود و البته تنها راه رسیدن به قله‌های انسانیت همین بود و حسین بن علی(ع) نیز به عنوان آموزگار عزت  انسانیت همین راه را برگزید.

پ. عدم تبعیض نژادی و جنسی:

یکی از ملاک‌ها و معیارهای مهم در تکریم انسان و حفظ جایگاه و شأن او عدم تفاوت و تبعیض بین انسان‌ها براساس رنگ و نژاد و  جنسیت است که این مهم در سیره حسین بن علی (ع) به خوبی نمایان است. اگر چه زندگی آن حضرت سرشار از چنین رفتارهایی است اما به فراخور این نوشتار تنها نمونه‌هایی از این رفتار حسینی را در قیام عاشورا بررسی می‌کنیم که از مهم‌ترین نمونه‌های آن می‌توان به حضور زنان و افراد غیر عرب در قیام حسینی و احترام امام به آنان اشاره کرد.

 

پ. 1. حضور زنان در قیام حسینی

بی تردید یکی از عوامل موفقیت قیام حسینی(ع) حضور زنانی بود که از نخستین روزهای حرکت اباعبدالله الحسین(ع) تا روز عاشورا در کنار آن حضرت  و همپای مردان حضور داشته و پس از آن نیز تا به ثمر رسیدن قیام و تحقق اهداف نهضت از تلاش نایستاده وثابت قدم به حرکت خود ادامه دادند. اما آنچه در این جا و از منظر این نوشتار اهمیت دارد آن است که امام نیز نه تنها مانع حضور آنان نیستند بلکه با توجه به آن که در اسلام انجام وظیفه خاص مردان نیست و آن جا که بحث دفاع از اسلام و انسانیت در میان باشد زنان نیز حضور دارند امام نیز نقش ویژه‌ای برای آنان در نظر گرفته و قسمتی از موفقیت قیام خود را به حضور آنان وابسته کرده است.

نکته مهم در این باره نیز آن بود که حضور زنان تنها خاص زنان اهل بیت(ع) نبوده و از گروه‌های مختلف حضور داشتند. قبل از کربلا ، در مسیر و همراه امام و نیز پس از شهادت امام بانوان متعددی نقش آفریدند.

پ.2 . افراد غیر عرب در نهضت حسینی(ع)

یکی از مسائل مهم در اهتمام به کرامت انسانی عدم تبعیض نژادی و قومی و قبیلگی است . نگاهی به یاران امام حسین(ع) و همراهان آن حضرت به ویژه شهدای کربلا نشان ‌دهنده این مهم در سیره سیدالشهداء است.

افراد همراه امام از قبایل گوناگون و تیره‌ها و نژادهای مختلف بودند این ویژگی در عصری که افتخار به نسب و قبیله و خود برتر بینی افراد و قبایل عرب زبانزد بود  از اهمیت به سزایی برخوردار است .علاوه بر افرادی که وابسته به قبایل مهم عرب بودند  برخی از موالی و حتی بردگان نیز حضور داشتند که به عنوان نمونه می‌توان به اسلم بن عمرو ترکی ، جون غلام  سیاه ابوذر غفاری و قارب و منجح اشاره کرد.

اسلم بن عمرو ترکی  از غلامان امام حسین(ع) و همراه آن حضرت بود که در کربلا به شهادت رسید[31] و در آخرین لحظات عمرش امام (ع) بر بالین او حاضر و با نهادن صورت بر صورت او باعث رضایت و شادمانی او  شد. [32]

جون هم از غلامانی بود که در سپاه امام و در رکاب آن حضرت به شهادت رسید. او غلام ابوذر غفاری بود که پس از درگذشت او به امام حسن(ع) و بعد از شهادت آن حضرت به امام حسین(ع) پیوست و همراه آن حضرت به کربلا رفت. در روز عاشورا علیرغم آن که امام (ع) او را آزاد کرده و به او اجازه داد تا برود و جان خود را نجات دهد ، از رفتن خود داری کرده و با اجازه امام به نبرد دشمنان رفت و به شهادت رسید .  امام (ع) خود را به بالین او رساند و در حق او دعا کرد و از خدا خواست تا روی او را سفید ، بوی او را معطر و با نیکان محشورش نماید.از امام سجاد (ع) روایت شده که هنگام دفن جون از جسد او بوی مشک  به مشام می‌رسید.[33]در این واقعه به عیان دیده می‌شود که حسین بن علی (ع) تفاوتی میان افراد آزاد و بردگان و نیز سیاه و سفید نگذاشته و آنچه برای او اهمیت دارد شخصیت و جایگاه معنوی افراد است.

قارب از غلامان امام حسین(ع) و مادرش از کنیزان آن حضرت بود [34]، منجح نیز از موالی آن حضرت و مادرش از کنیزان امام بود [35]که هردو در کربلا و در رکاب امام به شهادت رسیدند.

حضور این افراد در سپاه امام و اهمیت ویژه‌ای که آن حضرت به اینان داده و ضمن حضور بر بالینشان برای آنها دعا کرده از نشانه‌های اهتمام ایشان به کرامت انسانی و ارزش‌های والای انسانی و نادیده گرفتن است.

ت. حق طلبی و عدالت خواهی

حق طلبی و عدالت خواهی از مهم‌ترین ارزش‌هایی هستند که ریشه در فطرت آدمی داشته و در بستر شریعت رشد کرده و ارزش می‌یابند. این دو مقوله از موضوعات مرتبط با کرامت انسانی بوده و، وجود و تقویت آن دو در هر جامعه نشان از اهتمام آن جامعه به ارزش‌ها و کرامت انسانی دارد.

حاکمیت جامعه اسلامی در همان نیمه قرن اول هجری از آرمان‌های پیامبر(ص) فاصله گرفته و با نادیده گرفتن دستورات آن حضرت و زیر پا نهادن ارزش‌های عصر نبوی در مسیر انحراف قرار گرفت  اگر چه امام علی (ع) تلاش فراوانی کردند تا انحرافات را اصلاح نموده و جامعه را به وضعیت عصر رسول خدا(ص) هدایت کنند ، اما کارشکنی منافقان و دشمنان مانع تحقق اهداف آن حضرت گردیده و پس از شهادت آن حضرت و به دنبال صلحی که بر امام مجتبی(ع) تحمیل شد حاکمیت جامعه اسلامی در اختیار امویان قرار گرفت. در این دوران ظلم و تبعیض وفساد و بدعت جای عدالت خواهی و حق طلبی را گرفت. تبعیض طبقاتی و نژادی و فساد اجتماعی از مهم‌ترین مواردی بودندکه نه تنها هویت جامعه اسلامی بلکه حقوق انسانی را هم تهدید می‌کردند و امویان با احیای ارزش‌های جاهلی عرب و نادیده گرفتن ارزش‌های اسلامی و زیر پا نهادن حق ، در انحراف جامعه می‌کوشیدند. این جاست که هر انسان آزاده‌ای بر خود لازم می‌داند تا در مقابل چنین جریانی بایستد و از حق دفاع کند و امام حسین(ع) نیز با درک چنین وضعیتی از جامعه بر لزوم احیای حق تأکید کرده و فرمودند: « من رأی سلطانا جائرا ...فلم یغیر علیه بفعل و لا قول ، کان حقا علی الله ان یدخله مدخله»[36]

و در جای دیگر در باره عمل نکردن به حق و نهی نکردن از باطل فرمودند: « الا ترون ان الحق لايعمل به و ان الباطل لايتناهي عنه؛[37] آیا نمی‌بینید به حق عمل نمی‌شود و از باطل نهی نمی‌شود. »در واقع با این جمله هدف والای خود را که احیای حق و حقیقت بود اعلام کردند.

اهتمام امام حسین(ع) در احیاء حق و عدالت را در ادامه و در بحث اصلاح طلبی بیشتر می‌پردازیم.

ث. اصلاح طلبی و امر به معروف و نهی از منکر:

بی گمان مهم‌ترین هدف سیدالشهداء(ع) از قیام ، احیاء امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح  فسادهایی بود که گریبان جامعه اسلامی را گرفته و آن را از ارزش‌های اسلامی دور ساخته بود. اما این که اصلاح در چه زمینه و محدوده‌ای بود و امام در پی چه بودند نکته‌ای است که باید از لابلای کلمات و سخنان آن حضرت بدان دست یافت.

براساس سخنان امام حسین(ع) آن حضرت در پی اجرای حق و برپایی عدالت با انجام اصلاحات سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی بودند که عمدتا از ساختار سیاسی حاکم نشأت می‌گرفت . بر همین اساس اصلاحات آن حضرت معطوف به سه محور بود؛ اصلاح حاکم ، اصلاح حاکمیت و حکومت و مهم‌تر از همه اصلاح امت محمد(ص) که هرکدام را در قسمتی از سخنان خود اشاره کرده‌اند.

امام حسین(ع) درباره حاکم وقت یعنی شخص یزید و عدم شایستگی او برای حکومت ، علاوه بر مخالفت‌های پیشین ، در پاسخ مروان که آن حضرت را دعوت به بیعت با یزید کرد فرمود: و علی الاسلام السلام اذا قد بلیت الامه براع مثل یزید[38]؛ هرگاه پیشوای مسلمانان شخصی چون یزید باشد اسلام از میان رفته است. بنابراین یکی از نکاتی که امام را به واکنش وامی‌دارد حکومت شخص فاسدی چون یزید است که حاکمیت او زیان جامعه اسلامی را به دنبال دارد . اما بی تردید هدف حسین بن علی (ع) بسیار فراتر از او بود و مرحله بالاتر آن حاکمیت بنی امیه  و نظام سیاسی موجود بود که یزید و امثال او ثمره این نظام بودند  نظامی که با استقرار حکومت امویان و تکیه زدن معاویه بر تخت سلطنت آغاز شد و امام در همین رابطه فرمودند: «و قد سمعت رسول الله (ص)یقول:الخلافه محرمه علی آل ابی سفیان و علی الطلقاء و ابناء الطلقاء و اذا رأیتم معاویه علی منبری فافقرو بطنه...»[39] ؛ از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود خلافت بر خاندان ابوسفیان و طلقا و فرزندان آن‌ها حرام است .

به دنبال حکومت معاویه وضعیت جامعه اسلامی با دوران گذشته تفاوت بسیاری پیدا کرد و هر چه زمان می‌گذشت فاصله این جامعه با عصر نبوی و حتی دوران خلفا بیشتر می‌شد. تفاوتی که در آن ارزش‌های اسلامی و انسانی نادیده گرفته و کرامت انسانی پایمال گردید. از این جاست که  محور سوم اصلاحات مورد نظر حسین بن علی (ع) و مأموریت اصلی آن حضرت نمایان می‌شود که همان اصلاح امت محمد(ص) بود و این مهم از وصیت نامه آن حضرت به برادرش محمد حنفیه نمایان است آن جا که می‌فرماید: «اني لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي (ص) اريد ان امربالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيره جدي و ابي علي بن ابي طالب ؛ من برای سرکشی و طغیان و برای ظلم وفساد و بر پایه هوی و هوس  خروج نکرده و تنها برای اصلاح امت جدم قیام کرده‌ام و بر آنم تا امر به معروف و نهی از منکر کرده و بر سیره جدم رسول خدا(ص) و پدرم علی بن ابیطالب(ع) رفتار کنم.

این کلمات امام حسین(ع) اصلاح مورد نظر امام را اصلاحات اجتماعی دانسته و نشان می‌دهد که آن حضرت نظام موجود را دارای تفاوت بسیار با عصر نبوی دانسته  و تغییر ارزش‌ها را به خوبی دریافته و بر آن است تا  این انحرافات را به مسلمانان نیز نشان داده به آنان بفهماند که جامعه نیازمند اصلاح است ، اصلاحی در عرصه اجتماعی که این تغییرات را به عصر نبوی یا نزدیک به آن بازگرداند و این مهم در کلام دیگر امام با صراحت بیشتری نمایان است ؛ آن جا که عمل نکردن به حق و جلوگیری نکردن ازمنکر را دلیل قیام خود بیان کرده و فرمودند:«الا ترون ان الحق لايعمل به و ان الباطل لايتناهي عنه فليرقب المومن في لقا ربه محقا ....»مگر نمی‌بینید به حق عمل نشده و از باطل نهی نمی‌شود در چنین شرایطی  سزاوار است که مؤمن آرزوی مرگ و دیدار خداوند را داشته باشد.  در واقع امام حسین(ع) با این کلمات مفهوم اصلاح را که در وصیت به برادرش بدان اشاره کرده بود بیان می‌کند.

ج. پرهیز از جنگ افروزی و شروع نبرد:

یکی از مهم ترین پیامد های جنگ‌ها نادیده گرفتن ارزش‌ها و پایمال شدن کرامت انسانی بوده و هست . به همین دلیل در سیره معصومان همواره بر پرهیز از جنگ تأکید شده و در مواردی نیز که ناچار شده‌اند از شروع جنگ خود داری کرده و یاران خود را دستور می‌دادند که آغازگر نبرد نباشند این مهم در جنگ‌های عصر نبوی و نیز وقایع دوران زمامداری امیرالمؤمنین(ع) به عیان دیده می‌شود.

امام حسین(ع) نیز با توجه به آن که در پی احیای سیره نبوی و علوی بودند نهایت تلاش خود را برای جلوگیری از جنگ به کار برده و از آن پرهیز داشتند، مخالفت امام با سخن و پیشنهاد برخی از یاران خود مبنی بر حمله به سپاه حر [40]، گفتگو با دشمنان و در نهایت مذاکره مستقیم با عمربن سعد فرمانده سپاه دشمن[41] ، همگی بیانگر عزم وتلاش امام برای جلوگیری از شعله‌ور شدن آتش جنگ است.

اهتمام امام حسین(ع) در این باره در روز عاشورا و هنگام صف آرایی دو سپاه نیز دیده می‌شود آن جا که در پی  شمر به آن حضرت مسلم بن عوسجه تصمیم گرفت او را با تیر هدف قرار دهد ، اما امام او را به صبر و بردباری فراخوانده و تأکید کردند که نمی‌خواهند آغازگر جنگ باشند.[42]

نتیجه

سخنان و اقدامات امام حسین(ع) از آغازین روزهای حرکت از مدینه تا روز عاشورا و زمان شهادت بیانگر اهتمام ایشان به عزت ، شرافت و کرامت انسانی است.

سخنان آن حضرت به  مروان  که فرمود با حکومت فردی مانند یزید باید فاتحه اسلام را خواند ، وصیت امام به برادرش محمد حنفیه که هدف حرکت خود را اصلاح امت پیامبر بیان کرد و نیز این سخن که ترک عمل به حق و نیز جلوگیری نکردن از منکر به شکلی که مؤمن بایسته است آرزوی مرگ کند ، همگی بیانگر اهتمام ایشان به احیای کرامت انسانی است .

همچنین رفتار آن حضرت در طول حرکت و اعدم اجبار افراد و در محذور قرار ندادن آنان ، عدم تبعیض نژادی ، قومی و جنسی و نیز گفتار آن حضرت در برابر سپاه دشمن که حتی در آن مراحل نیز در اندیشه نجات آنان بودند همگی نشان از اهتمام حسین بن علی(ع) به احیای کرامت انسانی دارد.

 

 

 

منابع

ابن ابى اسامه ، حارث ، بغية الباحث عن زوائد مسند الحارث، تحقيق مسعد عبدالحميد محمد السعدني، چاپ قاهره، دارالطلائع، بي‌تا

 ابن اعثم کوفی ، محمد بن علی ، الفتوح ، تحقیق علی شیری ، چاپ اول ، بیروت ، دارالاضواء 1411ق

ابن سعد ، محمد ، ترجمه الحسین و مقتله ، تصحیح عبدالعزیز طباطبایی، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاءالتراث، 1373ش/1415ق.

ابن شهر آشوب ، محمد بن علی ، مناقب آل ابی طالب ، نجف ، مکتبه الحیدریه ، 1376ق/1956م

 ابن طاووس ، لهوف ، ترجمه علی رضا رجال تهرانی ، چاپ چهاردهم ، قم ، انتشارات نبوغ ، 1388.

بروجردی ، سید حسین طباطبایی، جامع احادیث شیعه ، چاپ قم ، المطبعه العلمیه، 1399ق

 بلاذرى، احمد بن يحيى، انساب الاشراف، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، چاپ اول، دارالفكر، 1417ق .

پیشوایی ، مهدی ، (زیر نظر) ، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا(ع)، قم ، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1389.

جعفری ، محمد تقی ، تحقيق در دو نظام حقوق جهاني بشر از ديدگاه اسلام و غرب و تطبيق آن دو بر يکديگر، دفتر خدمات حقوقي بين‌المللي جمهوري اسلامي ايران، 1370

حلی ، ابن نما، مثیر الاحزان ، نجف ، مطبعه الحیدریه، 1369ق/1950م.

دینوری ، ابوحنیفه ، اخبار الطوال ، ترجمه محمود مهدوی دامغانی ، چاپ چهارم ، تهران ، نشر نی 1371.

سماوی ،محمد ، ابصار العین فی انصار الحسین، تحقیق محمد جعفر طبسی ، مرکز تحقیقات نمایندگی ولی فقیه در سپاه ، 1377ش/1419ق

 طباطبایی ، تفسیر المیزان ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی ، قم نشر علامه، بى تا.

طبری ، أبو جعفر محمد بن جریر ، تاریخ الامم و الملوک ، تاريخ الأمم و الملوك ، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، چاپ دوم ، بيروت،  دار التراث ، 1387ق/1967م.

طوسی ، محمد بن حسن ، رجال طوسی ، نجف ، مکتبه الحیدریه ، بی تا .

عاملى، حرّ،  وسايل الشيعه، چاپ دوّم، قم، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، 1414هـ ج15.

متقی هندی ،کنز العمال ،بیروت مؤسسه الرساله، 1409ق/1989م.

مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار ، چاپ سوم ، بیروت دار الاحیاء التراث العربی ، 1403ق./1983م.

محمدی ری شهری ، محمد ، میزان الحکمه ، چاپ اول ، قم ، دارالحدیث، 1416ق.

مفید ، الارشاد ، چاپ سوم ، قم ، مؤسسه آل البیت، 1414ق/1993م.

 



[1] . اسراء ، آیه 70 . 

[2] . طباطبایی ، تفسیر المیزان ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی ، ج 13 ، ص214

[3] . محمد تقی جعفری ، تحقيق در دو نظام حقوق جهاني بشر از ديدگاه اسلام و غرب و تطبيق آن دو بر يکديگر، ص 224.

[4] . ر.ک. حرّ عاملى، وسايل الشيعه، ج15، ص58-59

[5] . ر. ک. . حارث ابن ابى اسامه، بغية الباحث عن زوائد مسند الحارث، تحقيق مسعد عبدالحميد محمد السعدني، ص207

[6] . نهج البلاغه ، نامه 53.

[7]  . فاطر ، آیه 10 .

[8] . منافقون، آیه 8.

[9] . کنزالعمال ص 43101 ؛ محمدی ری شهری، میزان الحکمه ، ج3، ص 1958

[10] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه ، ج3، ص 1959و غرر الحکم ص 4056

[11] . دعای عرفه؛ مجلسی ، بحارالانوار، ج98، ص220 .

[12] .  مفید ، الارشاد ، ج2 ، ص 96.

[13] . طبری ، تاریخ الامم و الملوک ، ج5 ص 405 ؛ ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابی طالب ، ج3 ، ص 224.

[14] . ابن شهرآشوب ، مناقب ، ج4 ، ص 68 و مجلسی ، بحارالانوار ، ج44 ف ص192.

[15] . ابن طاووس ، لهوف ، ترجمه علیرضا ذکاوتی ، ص134.

[16] . همان ، ص   ؛  ابن اعثم الفتوح ، ج5 ، ص117 .

[17] . بحارالانوار ج 74 ص 169 در جای دیگر می‌فرماید : من احب ان یکون اکرم الناس فلیتق الله، ر.ک.جامع احادیث شیعه ،ج1 ، ص335

[18] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه ، ج4، ص 3335 ؛ غررالحکم ص 677

[19] . طبری ، همان ، ج5 ، ص 403، ابن اعثم ، همان ، ج5 ، ص 81 .

[20] . ر.ک. ابوحنیفه دینوری ، اخبارالطوال ، ص 361، مقتل جامع سیدالشهدا(ع) ،ج1،ص494  گفتگوی امام حسین(ع) و عبدالله بن عباس .

[21] . ابن سعد ، ترجمه امام حسین و مقتله ، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبایی ، ص 70-71 ؛ مقتل جامع ، همان ، ص 722.

[22] . طبری ، همان ، ج5 ، ص 396 ؛ بلاذری ، انساب الاشراف ، ج3 ، ص167- 168 .

[23] . طبری ، همان ، ج 5 ، ص 444-445.

[24] . ابوحنیفه دینوری ، اخبار الطوال ، ص249 و طبری ، همان ، ج5 ، ص400-401 .

[25] .  طبری ، همان ، ص 401 ؛ مفید ، الارشاد ، ج2 ، ص 78 .

[26] . ابن اعثم ، الفتوح ، ج5 ، ص 94.

[27] . طبری ، همان ، ج5 ، ص431.

[28] . ابن طاووس ، لهوف ، ص 173 ؛ ابن نما حلی ، مثیر الاحزان ، ص 75.

[29] . ابن نما حلی ، مثیر الاحزان ، ص37 ؛ مجلسی ، بحارالانوار ، ج45 ، ص 7؛ سماوی ، ابصارالعین، ص 34 .

[30] . ابن طاووس ،لهوف ، ص 162

[31] . طبری نام وی را «سلیمان» و طوسی«اسلم» آورده‌اند ر.ک. طبری ، همان ، ج5 ، ص 469، طوسی ، رجال طوسی ، ص74.

[32] . سماوی ، ابصار العین فی انصار الحسین، ص 53.

[33] . همان ، ص 105 .

[34] .همان ، ص54 و مجلسی ، بحارالانوار ، ج45 ، ص 69.

[35] . طبری ، همان ، ج 5 ، ص 469 ؛ طوسی ، همان ، ص 80.

[36] . طبری ، همان ، ج4 ، ص 404.

[37] . همان ، ص 305 ؛ ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابی طالب ، ج3 ، ص 224.

[38] . ابن اعثم کوفی، الفتوح ، ج 5 ، ص 17 ؛ ابن نما حلی ، مثیر الاحزان، ص 15 .

[39]  . ابن اعثم کوفی، همان .

[40] . ر.ک. طبری ، همان ، ج4، ص409 ؛ ابن اعثم، همان ، ج5 ، ص 81.

[41] . طبری ، همان ، ص 414 .

[42] . مفید ، الارشاد ، ج2،ص96 .

حمید رضا مطهری


منبع : حماسه حسینی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه