قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عزاداري در مدینه

امّ كلثوم وقتي وارد مدینه شد،گریه مي كرد ومي گفت :

مدینة جدّنا لاتقبلینا فبالحسرات والاحزان جئناا

اَلافاخبِرنارسول اللّه عنّا بانّا قدفجعنا في ابینا

وانّ رجالنا بالطف صَرعي 'بلارؤس وقدذبحوا البنینا

واَخبِر جدّنا انّا اَسرنا وبعدالاسر یاجدّاه سبینا

ورهطك یا رسول اللّه اضحوا عرایا بالطفوف مسلبینا

وقدذبحوا الحسین ولم یُراعواجنابك یارسول اللّه فینا

و...

یعني :اي مدینه پیامبر!مارا قبول نكن !ماباحسرت واندوههاآمده ایم .پیامبررا از حال ما باخبركن كه مادرمورد پدرمان دچارفاجعه شده ایم .مردان ما در سرزمین داغ ،بدون سر افتاده اند وپسران مارا سر بریده اند! وبه جدّما خبربده كه ما اسیرشدیم وبعداز اسارت ،زنداني گشتیم !وگروه تو اي پیامبر!درحالي روز برآنان گذشت كه عریان وغارت زده ،برریگهاي گرم ،افتاده اند!

اي رسول خدا!حسین(ع) را ذبح كردند ومراعات تورا دربارة ما نكردند!

همچنین نقل شده است كه ام كلثوم به مسجد پیامبر رفت وباگریه عرض نمود:السلام یا جدّاه !من خبر شهادت فرزندت حسین(ع) را آورده ام .

دراین موقع ،صداي ناله اي از قبر بلند شد كه مردم با شنیدن آن صدا گریه وزاري سر دادند. امام سجّاد(ع) نیز بر قبر جدّش آمد وصورتش را برآن گذاشت وگریه كرد وفرمود:اي جدّ بزرگوارمن !اي بهترین انبیاء مرسل !باتو درددل مي نمایم !محبوب تو،حسین (ع) كشته شد ونسل تو از بین رفته است !درحالي توراصدا مي زنم كه محزون وهراسان واسیرم واحدي نیست كه ازما حمایت كندوطرفداري نماید!مارا اسیر كردند،آنگونه كه كنیزان را اسیرمي كنند وآنچنان ناراحتي وآزار به ما رسید كه استخوانهاتحمّل ندارد.

 

 

 

نویسنده : محمد تقي صرفي

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه