قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

پيام پيروزى

آنان كه وارد صحنه جنگ و ميدان مبارزه شده و در برابر دشمن قرار مى گيرند، در پى پيروزى خود و شكست دشمن هستند و حسين بن على عليه السلام نيز از اين قانون خود مستثنا نيست ، ولى نكته مهم اين است كه شكست و پيروزى از نظر آن حضرت ، بر خلاف عامه مردم ، مفهوم و معناى خاص داشت و داراءى بعد ديگرى است كه اين معنا در نظر اكثر مردم نه تنها كاربردى ندارد، بلكه گاهى درك و تصور آن نيز ممكن نيست و از اين رو درباره قيام آن حضرت تاويلات و برداشتهاى گوناگون و گاهى نظرات متضادى ابراز شده است .
آرى ، مفهوم پيروزى از نظر امام عليه السلام در مرحله اول انجام دادن يك وظيفه الهى و به پايان رسانيدن يك مسووليت شرعى است . پيروزى از ديدگاه آن حضرت تحكيم بخشيدن به ارزشهاى انسانى و حركت در مسيرى است كه براى همه انبيا و اوصيا در جهت هدايت جامعه به سوى سعادت ابدى آنان ترسيم شده است ؛ خواه اين حركت با پيروزى ظاهرى او و شكست دشمن همراه باشد يا اين حركت به شكست ظاهرى منجر شود.
و اين حقيقتى است كه فرازهاى متعددى از پيامهاى آن حضرت به وضوح بر آن دلالت مى كند، اكنون به نقل چند نمونه از آنها مى پردازيم :
اما بعد، فانه يشاقق الله و رسوله من دعاء الى الله عزوجل و عمل صالحا و قال اننى من المسلمين ؛ و قد دعوت الى الامان و البر و الصلة ، فخير الامان الله .
كسى كه به سوى خدا دعوت كند و عمل صالح انجام دهد و خود را در زمره مسلمانان بداند، بى شك با خداوند و پيامبرش ‍ مخالفت نورزيده است و اما اينكه به امان ، احسان ، صله و پاداش ‍ دعوت نمودى پس آگاه باش بهترين امان ، امان خداست.
اين فراز و پيام ، بخشى از جملاتى است كه حسين بن على عليه السلام در پاسخ (عبدالله بن جعفر و يحيى بن سعيد)فرمود كه آنان پس از حركت امام عليه السلام از مكه ، بيرون شهر به آن بزرگوار رسيدند و ضمن ارائه امان نامه اى از (عمروبن سعيد)از آن حضرت در خواست مراجعت به مكه نمودند و عبدالله در اين باره اصرار مى ورزيد و خطرات آينده و پيمان شكنى مردم عراق را ترسيم مى نمود، امام عليه السلام با جملات ياد شده ، پاسخ داد.
بسم الله الرحمن الرحيم ، من الحسين بن على الى محمد بن على و من قبله من بنى هاشم . اما بعد، فان لحق بى استشهد و من لم يلحق بى لم يدرك الفتح ، والسلام .
ما اين فراز و ترجمه آن را در صفحه يكصد و نه ضمن پيام شهادت حسين بن على عليه السلام نقل نموديم و چون اين سخن امام ، گذشته از پيام شهادت ، داراءى مفهوم پيروزى معنوى مى باشد، در اين بخش نيز به نقل آن مبادرت ورزيديم .
ان نزل القضاء بما نحب و نرصى فنحمد الله على نعمائه ، و هو المستعان على اداء الشكر، وان القضاء دون الرجاء فلم يبعد من كان الحق نيته ، و التقوى سريرته .
اگر پيشامدها بر وفق مراد و دلخواه ما باشد، شكرگزار نعمتهاى خداوند خواهيم بود و تنها اوست يار و مددكار ما در سپاس گزاريش . و اگر حوادث و پيشامدها ميان ما و خواسته هايمان مانع گردد و كارها طبق مراد ما پيش نرود، باز هم كسى كه نيتش حق و پاكيزه سرشت است ، از مسير صحيح دور نگرديده (و راه خود را گم نمى كنيد
)).
امام عليه السلام اين فراز را در پاسخ (فرزدق)شاعر معروف كه عازم حج بود، در خارج از شهر مكه به او فرمود. حضرت در اين ملاقات از وى وضع مردم عراق را پرسيد، پاسخ فرزدق اين بود:
قلوب الناس معك و اسيافهم عليك
گرچه دلهاى مردم با شماست ، اما شمشيرهايشان بر عليه تان مى باشد.
لحن فرزدق ياس آور و پيشنهادش به امام عليه السلام انصراف از سفر به عراق بود كه امام با جمله فوق : ان نزل القضاء...)به او پاسخ داد.
اما و الله ! انى لارجو خيرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا .
آگاه باش ! به خدا سوگند! من اميد قطعى دارم بر اينكه اراده و خواست خداوند درباره ما خير است ، خواه كشته شويم يا پيروز گرديم
.
اين فراز و فراز سوم را امام در منزل (عذيب الهجانات ) يكى از منازل نزديك كربلاست ، در پاسخ (طرماح ) و يارانش ايراد فرمود وقتى او به همراه چهار تن از دوستانش در اين منزل به حضور امام رسيد، دوستانش عرض كردند يابن رسول الله (طرماح ) در اين سفر، اشعارى را كه مشعر بر شوق وافر و ارادت شديد به درك فيض زيارت شما و در عين حال ، حاكى از اضطراب و نگرانى او از اين سفر شما بود، زياد مى خواند و تكرار مى نمود، امام عليه السلام براى رفع نگرانى آنان فرمود:
...انى لارجو ان يكون خيرا ما اراد الله بنا... .
آنگاه خود طرماح چنين گفت : يابن رسول الله ! نگرانى من بى جهت نيست ؛ زيرا من از كوفه بيرون نيامدم مگر اينكه ديدم در كنار اين شهر، گروه زيادى براى مقابله با شما اجتماع كرده اند، شما را به خدا سوگند! از اين سفر بر گرديد؛ چون من اطمينان ندارم حتى يك نفر از اهل كوفه هم به يارى شما برخيزد.
امام عليه السلام در پاسخ پيشنهاد طرماح پيشنهاد چنين فرمود:
ان بيننا و بين القوم عهدا و ميثاقا، و لسنا نقدر على الانصراف حتى تتصرف بنا و بهم الامور و بهم الامور فى عاقبة .
در ميان ما و مردم كوفه عهد و پيمان بسته شده است (از آنان و عده حمايت و از ما وعهده رهبرى و هدايت ) و در اثر اين پيمان ، براى ما امكان بازگشت نيست تا ببينيم عاقبت كار ما و آنان به كجا مى انجامد.
ما كنت لا بداهم بالقتال حتى يبدئونى
من شروع كننده جنگ نخواهم بود مگر آنان شروع كنند.
چون قافله امام عليه السلام و به موازات آن ، سپاهيان حر به (عذيب الهجانات ) رسيدند، نامه اى از ابن زياد به دست حر رسيد كه مضمون آن سختگيرى نسبت به حسين بن على و جلوگيرى از حركت آن حضرت بود. در اينجا (زهير بن قين ) از ياران امام عليه السلام چنين پيشنهاد نمود كه يا بن رسول الله ! براى ما جنگ كردن با اين گروه كم آسانتر است از جنگ نمودن با لشكر انبوهى كه در پشت سر آنان مى باشد و با ورود چنين لشكرى ، تاب مقاومت براى ما نخواهد ماند.
امام در پاسخ (زهير) فرمود: (تا آنان شروع به جنگ نكنند، من آغازگر جنگ نخواهم بود).

 

نویسنده:محمد صادق نجمى



منبع : پيام عاشورا
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه