به گلویی گریان
که سوخت
تشنه
باگریه هایی بابا
میسوزی فرات
میسوزی...
یه علمی تا اسمان
ماهی تشنه به اب
عطش های بلا...
فرات
کرب ...وبلا بر سرت ای ا ب
یک جرعه اب
یک دشت خون
یک مشک اب
یک شط خون
برگرد
فرات
گلوی بریده
اب نمی خواهد
منبع : هادی سلیمانی(سیا)