در غم آل رسول با کربلا بگریستیم /کوه و هامون در نمازو در دعا بگریستیم
در همین غم با همه ارض خدا بگریستیم /با ملایک از زمین تا بر سما بگریستیم
اهل عالم از ثریا تا سرا بگریسته
در زمین کربلا خون شهیدان شد علم/ داغ داغان از عذابِ طفلکان پرالم
آب صحرا در غم آن طفلکان دارد الم/آفتاب و ماه و عرش و کرسی و لوح وقلم
در غم شاه شهیدان کربلا بگریسته
دشمن آمد صف به صف اندر لب آب فرات /تشنه لب یاران حق اندر لب آب فرات
گریه دارد آب دریا با شب آب فرات/ اوست استاد بزرگ مکتب آب فرات
ماهیان در آب و مرغان در هوا بگریسته
مادران اندر فراق طفلکان زارِ زار /دختران بی پدر با مادران زارِ زار
هم برادر با برادر تشنه جان زارِ زار/ جمع یاران از برای شاه مردان زارِ زار
انبیا و اولیا با مصطفی بگریسته
این قدر جبرو جفا سخت است بر آل رسول/ بر زمین در خون خود افتاده تر آل رسول
کربلا در کربلا خون جگر آل رسول /چون تن نازت جدا باشد ز سر آل رسول
عشق را آب فرات از ابتدا بگریسته
جان به کف در کربلا بین طفلکان را سر بسر /لاله لاله غرق در خون خوار و زارو دربدر
نیست دیگر مثل فرزند تو ای خیر بشر /گریه کن اسکندر غرمی به اخلاص نظر
از برای خاطر خیر النسا بگریسته
منبع : داملاّ اسکندر غرمی - تاجیکستان