قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

فرياد عجيب حضرت جبرئيل در روز عاشورا

امام صادق عليه السلام مي فرمايد: در آن هنگام که آقا اباعبدالله عليه السلام به شهادت رسيدند، يک نفر از لشکر عمر سعد، شخصي را ديد که به شدت فرياد مي زند. گفتند:اي مرد! بس کن اين همه ناله و فرياد براي چيست؟

آن مرد گفت: چگونه ناله و فرياد نزنم در حالي که پيغمبر خدا را مي بينم که ايستاده و به آسمان نظر مي کند و مي ترسم که از خدا بخواهد و در حق ما نفرين کند و هلاک شويم.  بعضي از افراد لشکر به همديگر گفتند: اين مرد: ديوانه شده و سخن بيهوده مي گويد. گروهي ديگر که به آن ها توابين مي گويند از اين کلام متنبه شدند و گفتند: به خدا قسم! ستم بزرگي بر خود کرديم و به خاطر خشنودي ابن زياد، سيد جوانان اهل بهشت را کشتيم، سپس در آن جا توبه کردند و عليه ابن زياد جنگيدند. به امام صادق عليه السلام عرض شد: صاحب آن ناله چه کسي بود؟

حضرت فرمودند: ما او را کسي جز جبرئيل عليه السلام نمي دانيم و اگر خداوند به او اجازه مي داد، فريادي مي زد که روح آن ها از بدنشان خارج مي شد و وارد آتش جهنم مي شدند؛ ولي خداوند براي اين که بر گناهانشان بيفزايد و عذابشان بيشتر شود به آنان مهلت داد. ( منتهي الامال، ج 1، ص 727. )

 


منبع : کرامات حسينيه و عباسيه ؛ موسي رمضاني‏پور نوبت چاپ: هفتم تاريخ چاپ: زمستان 1386 چاپ: محمد (ص) ناشر: صالحان صفحات 53 و 54
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه