قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تجلي قرآن در نهضت عاشورا

عاشورا نه فقط يك واقعه تاريخي است كه در هزار و اندي سال پيش اتفاق افتاد بلكه جرياني اثربخش و نقش آفرين در طول تاريخ بشريت است كه مي تواند به زندگي انسان تحرك و پويايي ببخشد و چشم اندازهاي نويني را در سياست و حكومت ارائه دهد. اگر قرآن وظيفه هدايت انسان را دارد و مظاهر حق و باطل را نمايان مي سازد، پس جريان عاشورا درواقع تفسير عملي قرآن است، چراكه عاشورا نقطه تلاقي حق و باطل است.
هدف اين مقاله تبيين جلوه هاي قرآن كريم در جريان عاشورا است كه هم نمونه عملي موفق معارف سياسي قرآن شناخته شود؛ و هم ابعاد قرآني سياست عاشورا تبيين گردد، تا برنامه سعادتمندانه زندگي را براساس آموزه ها، پيام ها و درس هاي سياسي قرآن و عاشورا پي ريزي نماييم. ساختار اين مقاله در ده محور تبيين گشته است كه با هم آن را ازنظر مي گذرانيم:


توحيد محوري

در جوامع سياسي همواره دو بينش در مقابل يكديگر قرار گرفته اند؛ بينش الهي و توحيدي با بينش مستكبرانه و شرك آلود. انبياي الهي همواره مناديان بينش توحيدي بوده و مردم را به توحيد و پرستش واحد متعال مي خوانده اند و آنها را از شرك و تباهي و استكبار برحذر مي داشته اند. بينش توحيدي كه مطابق فطرت و ذات انسان است تنها دژ محكم براي رهايي از اسارت هاي شيطاني و مستكبرانه و پناه بردن به وادي ايمن است. مسئوليت انبياي الهي در نگاه قرآن اثبات توحيد و شكوفايي فطرت انسان به اصل توحيد است1. حاكميت توحيد و خدامحوري بر زندگي انسان راز مهم سعادت و راه يابي به مقام انسانيت است. پيامبر اكرم(ص) فرمود: محكمترين دستگيره هاي ايمان، دوستي در راه خدا و دشمني در راه خدا و دوست داشتن اولياي خدا و بيزاري جستن از دشمنان خداست2. اصل توحيد عامل وحدت و انسجام امت اسلامي است3 زيرا تا زماني كه عناصر مختلف سياسي، فرهنگي و اقتصادي يك جامعه از انسجام و منطق دروني برخوردار نباشد نمي توان به سوي پيشرفت و عظمت گام نهاد. بنابراين همگي بايد با اعتصام به حبل الهي كه همانا توحيد ناب است زمينه تعالي فرد و جامعه اسلامي را فراهم كنند و در اين راه از هيچ كوششي دريغ نكنند. قرآن كريم بيانگر اين نكته است كه انبيا و اولياي الهي با تلاش خالصانه و بي امان و طاقت فرسايي براي حاكم كردن توحيد- مهم ترين اصل در اديان توحيدي- در زندگي بشر داشته است4.
عاشورا نيز تجليگاه توحيد و محوريت خداپرستي است راه امام حسين(ع) همان خط توحيدمحوري و دوستي با خدا و كوشش در راه خداست. امام(ع) پيرامون بيان ماهيت و هدف قيام خود به اين نكته اشاره مي كند: مگر نمي بينيد كه اطاعت خدا متروك گرديده است و به حق عمل نمي شود و از باطل مخالفت به عمل نمي آيد5. ايشان مردم را به حق محوري و پذيرش فرمان خدا و تمسك به توحيد سفارش مي نمود. قيام عاشورا براي خدا و در راه خدا بود و منافع مادي درآن هيچ دخالتي نداشت. آن حضرت خطاب به مردم مي فرمايد: «و شما مي دانيد كه اين قوم (يزيد و يزيديان) به فرمان شيطان درآمده و از اطاعت رحمان روي برتافته اند و در زمين فساد به راه انداخته و حدود خدا را معطل داشته اند. بيت المال را به نفع خود تصاحب كرده، وحرام خدا را حلال و حلالش را حرام نموده اند. (بنابراين) براي مخالفت با آنان من از هركسي سزاوارترم.»6


هدايت و بيداري سياسي

قرآن كريم هدف خود و انبيا و اولياي الهي را هدايت و بيداري در شئون مختلف زندگي انسان مي داند7. از ديدگاه قرآن كريم، اصل در هدايت و اصلاح مفاسد و رفع موانع كمال انسان ها است كه با روش هاي فرهنگي و روشنگرانه و تبليغي در يك فرآيند تدريجي و همراه با صبر و حوصله و تحمل قابل حصول است. قرآن مي فرمايد: «ادع الي سبيل ربك بالحكمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتي هي احسن؛8 مردم را به سوي راه پروردگارت با حكمت و موعظه دعوت كن و به نحو نيكو با ايشان به گفت وگو و بحث بپرداز.» از اين عبارت دانسته مي شود كه براي اصلاح فرد و جامعه، مصلحان موظف به حركت به سوي جامعه و تلاش براي رفع موانع هدايتند. هدف اصلي پيامبران الهي از جمله رسول گرامي اسلام آگاه ساختن مردم به ذات اقدس الهي- توحيد- تبيين اهميت و ضرورت ايمان به خدا و تلاش براي تكامل و تعالي بود تا مردم خود با رضا و رغبت اين راه را انتخاب كنند و مشتاقانه براي رسيدن به آن اهداف بكوشند9. قرآن مي فرمايد: آنان كه پيروي مي كنند از پيامبر امي كه در نزد آنان و در تورات و انجيل پيامبري وي ثابت و ثبت شده بود، امر به معروف و نهي از منكر كرده و پاكي ها را برايشان حلال و پليدي ها را حرام كرده و بار سنگين و زنجيرهاي اسارت را از گرده آنها برمي دارد10. اگر وظيفه هدايت مردم و امر به معروف و نهي از منكر بر زمين بماند جامعه اسلامي در مسير سقوط و از هم گسيختگي خواهد افتاد لذا قرآن كريم به اين فريضه توجه ويژه نموده و امت اسلامي را به هدايت و بيداري يكديگر فراخوانده است.
قيام جاودانه عاشورا يك قيام خشن و برخاسته از خشونت صرف نيست بلكه امام(ع) گام به گام در صدد اصلاح امور امت اسلامي برآمد و به امر به معروف و نهي از منكر مي پرداخت آنگاه كه استراتژي اصلاح و گفت وگو مؤثر واقع نشد امام به نهضت جاودانه خود پرداخت و به وظيفه خود عمل نمود. در تاريخ اسلام حركت خونبار حادثه عظيم عاشورا- از زبان امام حسين(ع)- حركتي اصلاح طلبانه در امت اسلامي معرفي مي شود: «اني لم اخرج اشراً و لابطراو لاظالماً و لكن خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي اريد آن آمر بالمعروف و ناهي عن المنكر و اسير بسيره جدي و أبي؛ 11 من از روي تكبر و فخر يا ناسپاسي نعمت و يا به دليل طغيان و ظلم و فساد، قيام نكرده ام؛ من براي انجام اصلاح امور امت جدم رسول خدا(ص) به پا خاسته ام. من مي خواهم امر به معروف و نهي ازمنكر كنم و به سيره جدم رسول خدا(ص) و پدرم علي بن ابيطالب(ع) عمل كنم.» امام در پي فتح قلوب بود. بنابراين از ابتداي حركت خود به بيان مقاصد و اهداف خود مي پرداخت و در صحراي كربلا نيز هر روز بر بلندي مي رفت تا سخن حق را به گوش لشكر دشمن برساند و آنها را از باطل بيرون آورد12.


قيام عليه ظلم

افراد و گروه هاي مفسد در جامعه، به دليل منافع نامشروع خويش حاضر به دست برداشتن از اقدامات فسادانگيز نيستند؛ و با گسترش فساد مسير جامعه انساني را دچار اختلال مي كنند؛ اين جا است كه اصلاح جامعه منوط به حذف مظاهر فساد با برخوردهاي عملي و قهرآميز مي گردد؛ آيات قرآن كريم به صراحت از ضرورت به كارگيري اين روش در اصلاح مفاسد تأكيد دارد. دستور به مقاتله با سران كفر در همين راستا صادر شده است13 سران كفر برخلاف همه موازين و تعهدات انساني و حقوقي به پايمال كردن مصالح عمومي جامعه پرداخته و جز به مطامع پست خويش، به چيز ديگري نمي انديشند و قطعا در برخورد با چنين مفسداني، اين روش مؤثر است و تا اين موانع فساد از سر راه برداشته نشوند، اميد به اصلاح افراد و جامعه سرابي بيش نيست. از اين رو مأموريت مهم و خطير همه پيامبران الهي در افتادن و مبارزه با طواغيت زمان خود بوده است14. قطعا حركت اصلاح جامعه به سبب افرادي معدود و سودجو، نمي بايست متوقف شود و اگر اين افراد ماندند بايد با آنان برخورد كرد و به همين جهت خداوند كه درباره فرعون به موسي(ع) امر نمود تا او را هدايت كند، وقتي تعالي جامعه با وجود فرعون متوقف مي شود، با اين حركت تند به مقابله با ظلم و طرد شرك فرعوني مي پردازد15.
گذشته از طواغيت، افراد و گروه هايي نيز كه به دعوت اصلاحي پاسخ مثبت ندهند و با آن از در ستيز و نبرد مسلحانه برخيزند به تعبير قرآن از مفسدان هستند و با آنان نيز بايد برخورد قاطع و عملي كرد تا جامعه انسان ها از لوث وجود آنان پاك گردد. دستور جهاد با كافران و منافقان كه در صدد تخريب پايه هاي ايماني و عقيدتي صحيح در جامعه اند و باحكومت ديني پيامبر درگير مي شوند،16 در همين راستا صادر شده است: «يا ايهاالنبي جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليهم؛17 اي پيامبر با كفار و منافقين جهاد كن و بر آنها سخت گيري نما.» و همچنين خداوند تسلط و برتري كافران و طاغوت را بر مؤمنان مقرر نفرموده است18.
بنابراين قيام عاشورا در فرهنگ قرآني و آموزه هاي ديني جايگاه خاصي دارد. آنگاه كه امام(ع) بين دو گزينه حفظ اسلام يا حفظ جان خويش يكي را بايد انتخاب نمايد؛ دين را بر جان و مال و خاندان خود مقدم مي شمارد و به دفع فساد و اعتراض به ظلم و شرك مي پردازد و در راه خدا همچون بنيان مرصوص محكم و استوار جهاد نمود19. امام حسين(ع) در اهميت قيام عليه ظلم مي فرمايد: «اي مردم رسول خدا(ص) فرمود: هر كس از شما مردم، سلطان ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال مي شمارد و پيمان خدا را مي شكند، و با سنت خدا مخالفت مي ورزد، و در ميان بندگان خدا باگناهكاري و دشمني رفتار مي نمايد و اگر به او اعتراض نكند و يا او را از اين امور با گفتار و رفتار باز ندارد، شايسته است كه خداوند او را به همان جايگاهي وارد نمايد كه ستمگر وارد مي شود.»20 و فرمود: «من مرگ را جز سعادت نمي بينم و زندگي با ستمگران را جز بدبختي نمي پندارم»21. بنابراين خط امام حسين(ع) و جريان عاشورا راه طرد انحراف، ترك جاهليت و ستمگري است در واقع طرد همه كساني است كه مردم را به بندگي مي گيرند و جان و مال آنها را غارت مي كنند در يك كلام طرد و خيزش عليه همه دشمنان خدا و همه راه هاي منتهي به غير خدا است22.


تلاش براي تحقق حكومت ديني

از ابعاد مهم حيات آدمي بعد سياست و اجتماع است. دست يابي به بهترين شيوه زندگي در راه رسيدن به آرمان هاي عالي و ديرينه بشر و نيل به كمال مطلوب در سايه عدل و قسط با رعايت اصول انسان دوستي و حق مداري از مهم ترين دغدغه ها و تلاش هاي آدمي بوده است. مهم ترين هدف پيامبر بزرگ اسلام دعوت مردم به توحيد و نجات آنان از گمراهي و انحطاط و هدايت به سوي كمال و تعالي بود. گام اول اين هدايت، اعتقاد به توحيد و گام هاي بعدي آن، تلاش براي احقاق حق و اقامه قسط و عدل در جامعه اي دين مدار و ارزش محور است كه تشكيل حكومت و اجراي سياست هايي متناسب با اين اهداف از ضروريات به شمار مي رود. «و لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط،23 هدف بعثت ها به طور كلي اين است كه مردمان براساس روابط اجتماعي عادلانه نظم وترتيب پيدا كرده، تا مسير زندگي و تعالي انسان هموار گردد، و اين بار تشكيل حكومت و اجراي احكام امكان پذير است24. حكومت الهي، حكومتي است كه براساس اراده خداوند است و به يقين خداوند اراده اي جز تأمين مصالح واقعي بندگانش ندارد. اين نوع حكومت انبيا و جانشينان راستين آنها و كساني كه خط انبيا را ادامه مي دهند تجلي يافته است. (25) در مورد حكومت هاي الهي، درقرآن بحث هاي فراواني ديده مي شود كه از جمله آنها به حكومت داود، (26) حضرت سليمان(27) و آل ابراهيم(28) مي توان اشاره كرد.
اگر عاشورا را با تمام بنيادهايش بررسي كنيم بايد گفت عاشورا زمينه سازي براي تحقق حكومت اسلامي و معرفي اهداف اسلام ناب است. امام علي(ع) در برابر طغيانگران به مقابله برمي خيزد و با جهاد و جانبازي بنيان ظلم را متزلزل مي كند و براساس كتاب و سنت رسول اكرم(ص) و امام علي و امام حسن (عليهما السلام) درصدد تشكيل حكومت بودند، لذا در وصيتنامه خود پس از ذكر امر به معروف و نهي از منكر مي فرمايد: «اسير بسيره جدي و أبي» يعني سيره و روش من، همان سيره و روش جد و پدرم است، پيغمبر در مدينه حكومت تشكيل داد و روش علي بن ابيطالب(ع) نيز درمدينه و كوفه ادامه همان سنت بود. همچنين سيدالشهدا(ع) در سخنراني هاي خويش شرايط امامت و رهبري را ذكر و به اصول قسط و عدل استناد مي نمايد. (29) از ديگر شواهدي كه به اين امر اشاره دارد. بيعت گرفتن جناب مسلم بن عقيل از مردم كوفه براي تشكيل حكومت آن حضرت مي باشد. خلاصه آنكه امام حركت نمود و به وظيفه الهي خويش عمل كرد و به قسمتي از اهداف خود رسيد كه ويران نمودن بنيان ظلم بود و درنهايت به احدي الحسنيين كه جهاد و شهادت در راه محبوب بود رسيد. (30)


رهبري و ولايت پذيري

قرآن كريم با اصطلاحات مختلفي به مسئله رهبري و ولايت پذيري اشاره كرده است «امام» (31) به معناي پيشوا، رئيس، راهبر و مقتدا (32) «اولي الامر» 33 به معناي صاحب فرمان و فرمانروا آمده است. علما و مفسران شيعه اعتقاد دارند، مراد از اولي الامر، ائمه هدي از آل محمد(ع) هستند. شيخ طوسي در تبيان آورده است: طاعت هيچ كس جز كسي كه معصوم و مصون از سهو و خطا باشد، جايز نيست و حاكمان و علما چنين شأني ندارند و چنين اطاعتي از ائمه عليهم السلام واجب است زيرا دلايل بر عصمت و طهارت آنان قائم است. فخر رازي در تفسير الكبير استدلال مي كند كه اولي الامر بايد معصوم باشند، چرا كه اگر معصوم از خطا نباشند، خداوند با وجود اقدام آنان به خطا، همگان را به متابعت آنان فرمان داده است حال آن كه خطا في نفسه منهي عنه است. (34)
امت اسلامي براي تعالي و رشد فرد و جامعه و درمقابله با مشركان و ظالمان به رهبر و پيشوا نيازمند است لذا در اسلام اساس، رهبري و ولايت است. (35) و اين رهبري آگاه مؤمن و مخلص است كه مي تواند جامعه را در شرايط مختلف هدايت كند. 36 و ازسوي ديگر، قرآن كريم مسلمانان را به فرمانبري و اطاعت از رهبر فرمان داده است؛ زيرا هر جمعي نيازمند امام و رهبر است. «اطيعواالله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم» (37) از خداوند و از رسول او اطاعت كند و آنها را به نجات جان خويش سفارش كرد همه يكصدا به عهد خود با ولي و امام خويش تاكيد كردند و گفتند اگر صدها بار كشته و قطعه قطعه شويم و جسد ما را بسوزانند با شما هستيم زيرا كه تو ولي خدا و فرزند رسول خدا و پيشوا و رهبر مسلمانان هستي، با شما همراه وهمفكر و در ركابتان جان سپاريم. (38)


تكليف گرايي ديني

آموزه تكليف، راهبردي بسيار ظريف و راهگشا براي يك انسان دين دار است كه براي عمل و رفتار خود حجت معتبر و شيوه مطمئني را مي يابد. آموزه تكليف در عمل و نظر، انسان را از افتادن در شبهات و مصلحت سنجي هاي نابجا حفظ و سمت و سوي الهي به رفتار او مي دهد. 39 يكي از سنت هاي مشترك همه انبياء اين است كه بايد اصول دعوت خود را به مردم برسانند و دراين مورد از جانب پروردگار مورد سؤال قرار مي گيرند و هيچ عذر و بهانه اي نيز از آنان پذيرفته نمي شود. پيامبران در برابر خدا مسئول هستند. (40)
عمل و رفتار سياسي و اجتماعي حضرت امام حسين(ع) برآمده از تكليف گرايي واقع بينانه الهي است كه خداوند را ناظر و شاهد بر تمام اعمال و رفتار آدمي و فرامين او را تنها راه نجات بشريت مي داند؛ براساس اين نگرش هر مشكلي آسان و هر غربت و تنهايي به هماهنگي با جريان هستي مرتبط مي شود. زندگي حضرت سرشار از عمل به تكليف است كه مي تواند الگوي مناسبي براي سياستمداران جامعه اسلامي باشد. در قيام عاشورا ملاك مسئوليت و انجام وظيفه بود چرا كه امام حسن(ع) با معاويه صلح مي كنند و بعد از امام حسن(ع) امام حسين(ع) آن را ادامه مي دهد اما با روي كارآمدن يزيد حضرت اين مصيبت بزرگ را برنمي تابد و به هيچ وجهي به ادامه آن راضي نمي شود. حضرت(ع) قيام عليه ظلم و ستم را وظيفه مي داند كه برعهده همه مسلمانان گذارده شده است و خود را موظف به عمل به اين تكليف مي داند. (41) از جمله شواهد ديگر براين مسئله، اينكه: امام(ع) در روز عاشورا هرگاه از ياران او اذن ميدان مي طلبيدند اين آيه قراني را كه ناظر به عنصر تكليف گرايي ديني است تلاوت مي نمودند: «و من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوالله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلو تبديلا؛ از مؤمنان مرداني هستند كه آنچه با خداوند تعهد كرده بودند با صداقت وفا كردند؛ گروهي در راه رضاي حق جان باختند و گروهي به انتظار شهادتند و هيچ عهد خود را تغيير نداده اند.» (42)


آزادي خواهي و عزتمندي

يكي از نقش هاي دين، به ويژه اسلام، آزادسازي مردم از غل و زنجيرهاي گوناگون فردي و اجتماعي است. اسارت و بردگي انسان براي انسان هاي ديگر، مايه ذلت و پستي و كمال ناپذيري او مي گردد و چنين ذلتي مورد نهي خداوند متعال و رسول اكرم(ص) است، رسول اكرم(ص) دراين باره مي فرمايد: «كسي كه ذلت خود را به ميل و رغبت بپذيرد، از خاندان ما نيست.» 43 درفرهنگ ديني عزت متعلق به خدا و رسول و مؤمنان است: «ولله العزه لرسوله و للمؤمنين» (44) عزت مخصوص خدا و رسول خدا و مؤمنان است» و هيچ كافري بر هيچ مؤمني ولايت و تقدم ندارد: «ولن يجعل الله الكافرين علي المؤمنين سبيلا»(45) خداوند براي كافران بر مؤمنين ولايت قرار نداده است.» خداوند بلند مرتبگي و آزادگي و حريت را براي انسان مي خواهد و هيچ عبوديت و ذلتي را نزد مستكبران و زياده خواهان نمي پذيرد.(46)
سيدالشهدا(ع) دركلامي مشهور مي فرمايد: «آگاه باشيد كه ابن زياد مرا ميان انتخاب دو چيز قرار داده؛ ميان مرگ و بيعت ذليلانه؛ ولي ذلت و خواري از ما خاندان رسول خدا دور است؛ و نه خداوند اين ذلت را برما مي پذيرد و نه رسولش و نه مؤمنان و نه دامن هايي كه طيب و طاهرند.» (47) لذا عاشورا صحنه ظهور عزت و غيرت و آزادگي است.


انتخاب آگاهانه ياوران

آزادي هاي سياسي- اجتماعي جلوه اي از آزادي و اراده و اختيار انسان در عالم خلقت است. اگر قائل باشيم كه انسان در جهان خلقت آزاد و مختار است، ناگزير بايد او را در تمام عرصه هاي زندگي از جمله حوزه سياست و اجتماع آزاد و مختار قلمداد كنيم، زيرا اجتماع نيز جزئي از جهان خلقت است. خداوند در آيات قرآن راه حق و سعادت را به انسان نشان داده و عواقب وخيم در انتخاب راه باطل و فساد را يادآور شده است، در نهايت انسان را مختار و آزاد دانسته كه هر كدام را بخواهد برگزيند. 48
حركت و قيام امام (ع) يك حركت انتحاري و احساسي نبود بلكه حركتي بزرگ و نشات گرفته از عقلانيت ديني وآگاهي همه جانبه به ابعاد مسئله بود كه براي پاسداشت از كرامت انسان و حفظ رسالت نبوي صورت گرفت. سيدالشهدا(ع) نه تنها خود با آگاهي كامل پاي در ميدان نهادند بلكه كساني را به ياري مي طلبيد و يا آنها را مي پذيرفت كه هدفي جز خداوند نداشته و آگاهانه پاي در ركاب مولاي خويش نهاده باشند. لذا امام در هنگام پيشنهاد عبيدالله بن حر، براي پذيرش كمك مالي واعتذار از حضور در صحنه دفاع مقدس كربلا، چنين فرمود:«من آن نيستم كه گمراهان را به عنوان بازو و ياور برگزينم و به آنها تكيه كنم.» 49 حضرت (ع) در مواقع مختلف به آگاه نمودن اصحاب خود و لشگريان دشمن مي پرداخت؛ حتي در آن لحظه كه شمر بن ذي الجوشن، عباس (ع) و برادرانش را به دليل نسبت مادري فراخواند و آنها از صحبت با شخص فاسقي چون شمر خودداري مي كردند، امام(ع) فرمود: با او گفتگو كنيد، كه قوم مادري شماست و ببينيد چه مي خواهد. در شب عاشورا امام با استفاده از تاريكي شب عهد خود را از دوش يكايك اصحاب و خاندان خود برداشت و آنها را از حوادث فردا آگاه نمود تا هيچ كس با جهل يا خجالت و رو دربايستي مجبور به ماندن نشود و هر كس بخواهد از معركه جان سالم به در ببرد.

نفي منفعت طلبي

در انديشه هاي سياسي مسئله منفعت و سود فردي و در مقابل منفعت و سود اجتماعي تاثير بسياري در شكل گيري نظريه ها و رفتار سياسي بازيگران سياست دارد؛ چنانچه متفكري هدف از سياست را منفعت فردي دانسته و معتقد باشد كه اين منفعت هاي مادي فردي عامل تحرك اجتماعي مي شود، رفتار سياسي او هم در چهارچوب نفع و سود خويش و متعلقان شكل مي گيرد و از ديگران غافل مي شود. چنانچه بالعكس شود حق و حقوق ديگران نيز محفوظ و قابل احترام است و در آن صورت هدف سياست و حكومت كل جامعه و اقشار مختلف است نه هيئت حاكمه فقط. قرآن كريم با نفي نظريه اول، انسانها را به توجه به جمع و جامعه نيز سفارش نموده و در صدد است كه انسان را از حيطه فردگرايي صرف به جامعه محوري سوق دهد و فرد و جامعه را در يك تعامل دوسويه در مسير تعالي و پيشرفت يكديگر تبيين كند.
قرآن كريم به مسئوليت اجتماعي 50 و توجه به امور همنوعان توجه ويژه اي نموده و از انسانها خواسته است كه با يكديگر در ارتباط باشيد و در امور مختلف پشتيبان و متوجه هم باشيد. 51 پيامبر اكرم فرمود: «مثل مومنان در ترحم و دوست داشتن يكديگر، مانند پيكر واحدي است كه اگر به عضوي ناراحتي برسد باعث تب و بيداري از خواب ديگر اعضاي او گردد.» 52
قيام عاشورا براي امت اسلام بلكه براي بشريت بود و نه براي منافع فردي يا جمعي خاص. چشم انداز عاشورا گستره وسيع اسلام و خط مستمر زندگي همه انسانها بود و در پي راهي جاويد به سوي آزادي و عدالت براي كل تاريخ بود. امام حسين(ع) با تمام وجود از جان و مال وخاندان و اصحاب وارد ميدان شد و براي خدا و انجام وظيفه و منافع بشريت به معركه آمد و فرمود:«شكيباتر كسي است كه منافع مادي دنيا را ناديده گيرد و بر بلاها صبر كند.» 53 سيدالشهدا در مناجات عارفانه خويش با معبود چنين نجوا مي كند:«پروردگارا، تو مي داني كه قيام و اقدام مجاهدانه ما، براي رغبت در سلطنت مادي و بهره برداري ازمنافع زائد و پوسيده و پژمرده دنيا نبود، بلكه براي ديدن و نشان دادن و برگرداندن علامت هاي دين تو و براي اصلاح در شهرهاي تو بود، و براي آنكه بندگان ستمديده ات در امان باشند و به فرائض و سنن احكام تو عمل شود.» 54


اخلاق سياسي

سياست قرآني رابطه تنگاتنگي با مقوله اخلاق دارد و چنانچه اخلاق را از سياست حذف كنيم سياست به شيطنت تبديل مي شود. از ديدگاه قرآن سياست و حكومت مقوله خنثي و بي بنيادي نيست كه هر كسي بتواند عهده دار اين مهم گردد. 55 بلكه حكومت و سياست ناظر به كمال و سعادت انسان است كه زمينه ها و شرايط بيروني را براي انسان مهيا مي كند تا بتواند به سمت صلاح و تكامل حركت كند. 56 بنابراين سياست جداي از اخلاق نيست بلكه رابطه اي نزديك و غيرقابل انفكاك دارند لذا در زمينه اخلاق سياسي كه آن دسته از صفات نفساني است كه بازيگران سياست در عرصه تدبير امور جامعه بايد دارا باشند تا جامعه را به سمت سعادت رهنمون شوند قرآن اصول اخلاقي ارائه كرده است. از جمله اين اصول مهم مي توان به اين عناوين اشاره كرد: استقامت بر حق، 57 خيرخواهي،58شجاعت، 59 گذشت، 60 كنترل احساسات و حفظ عقل، 61 پاي بندي به عهد و پيمان، 62 صداقت و راستي، 63 نفي حيله و نيرنگ، 64 عدم تمسك به راه هاي باطل و نادرست 65 و اعتدال 66 و ...
عاشورا مملو از ظهور و تجلي اين صفات برجسته در سيدالشهدا (ع)، اصحاب و خاندان ايشان است. با نگاهي به تاريخ جريان كربلا و شناخت شخصيت حضرت اباعبدالله (ع) و تامل در زيبايي هاي اخلاقي كه در اين حماسه بزرگ آفريده شده است نا خودآگاه دوست و دشمن انگشت حيرت به دهان مي گيرند و به اين همه عظمت و شكوه و مردانگي رشك مي برند.

 

 

منبع:مركز فرهنگ و معارف قرآن كريم


منبع : سایت راسخون
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه