شب قدر همه ی اهل ولا عاشوراست
اوج احیای گلستان بلا عاشوراست
آسمان بر عطش آینه ها می بارد
آسمان در عطش آینه ها عاشوراست
سفره ی روضه پر از شیون و اندوه و غم است
سوره ی خستگی اهل صفا عاشوراست
اختیارم بدهم گر ملک الموت به مرگ
گویمش فاش که مطلوب دعا عاشوراست
در فردوس ببندید به ما، باکی نیست
خیمه ی عاشقی و جنت ما عاشوراست
ما عزادار عزای پسر فاطمه ایم
چشمه ی جاری احساس خدا عاشوراست
ما به دامان ولی دست توسل زده ایم
او که هر روز جگر سوخته با عاشوراست
همقدم با غم محبوب خدا می سوزیم
جلوه ی عاشقی شاه و گدا عاشوراست
به کمر بسته در ایام محرم شالی
که هم آوای دلی غمزده تا عاشوراست
در حسینیه علم های عزا می گویند
معنی سوختن و کرببلا عاشوراست
منبع : مصطفی کارگر