قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

آيت عدل

فرشته نغمه اللَّه و اكبر مى زند امشب
ز نام پنج تن بر عرش زيور مى زند امشب
مگر بار دگر معراج خواهد رفت پيغمبر
كه رضوان گل به سر زيور به پيكر مى زند امشب
پى اميرى مهم جبريل در آفاق مى گردد
بعرش و فرش و فردوس برين سر مى زند امشب
چه رخ داده است اندر خانه احمد كه مى بينم
امين وحى آنجا حلقه بر در مى زند امشب
عروس آسمان بااختران آهسته مى گويد
كه خورشيد ولايت از افق سر مى زند امشب
جهان مى گريد از شوق و زمان مى خندد از شادى
كه طفلى خنده بر رخسار مادر مى زند امشب
حسن را خاطرى شادان ز ميلاد حسين است
برادر بوسه بر روى برادر مى زند امشب
الا اى باغبان باغ آزادى كه از خوبى
گلت بس طعنه بر گلهاى ديگر مى زند امشب
حسين را مى شود رخسار غرق از بوسه زهرا
كه اول بوسه بر فرزند مادر مى زند امشب
نه تنها هاجر و مريم پرستارى كنند او را
به گرد مهدى جبريل هم پر مى زند امشب
به حالى در ميان شرم و شادى عصمت كبرى
عجب لبخند بر رخسار شوهر مى زند امشب
چو مى بيند حسين ابن على را در برمادر
پيمبر بوسه بر سيماى دختر مى زند امشب
برآيد آيت عدل و از آن افراشته وجدان
نهانى زخم بر جان ستمگر مى زند امشب
بيامد نور چشمان على و حضرت زهرا
حسين لبخند بر رخسار مادر مى زند امشب
شب عيد است و مى خواهد(مؤيد) از كفش عيدى
بدرگاه رفيعش حلقه بر در مى زند امشب

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه