قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

بعد سياسى و احياى عاشورا از منظر فقه(2)

ب. احكام فقهى تربت سيدالشهدا(ع)
 

مدفن شهيد، با ارزش و خاك شهيد، الهام بخش آزادگى، رادمردى، ايثار و ازخودگذشتگى است. تربت شهيد، به ويژه تربت سيدالشهدا(ع) آثار و بركات بى شمارى داردو در آن، رازها، ناگفتنى ها و پيام هاى گوناگونى نهفته است.
تربت سيدالشهدا(ع) در ميان همه خاك ها از اين امتياز برخوردار است كه با خون خدا(ثار الله) آميخته و عجين شده است. از اين رو، جاى تعجب نخواهد بود كه خداوند به آن،ارزش و عظمتى دهد كه شفاى درد درمندان، مسجد عاشقان و عارفان، سبب امان جان و مالمسافران، مايه آرامش و غفران مردگان و بركت زندگى نوزادان باشد.
به بيان ديگر، تربت سيدالشهدا(ع) تا آن جا احترام دارد كه در آغاز زندگى، كام نوزاد با آنمتبرك مى شود و در پايان زندگى، مراسم كفن و دفن انسان با آن معنويت مى يابد. تربتسيدالشهدا(ع) از نگاه فقهى، موضوع احكام مختلفى است كه روح، پيام و فلسفه هر يك،حفظ تداوم و احياى نهضت و قيام عاشورا است.
در اين بخش، با اين نگاه، برخى از اين احكام را بررسى مى كنيم.


1. حرمت اهانت
 

يكى از احكام تربت سيدالشهدا(ع) حرمت توهين به آن است. در جامع احاديث شيعه،مؤلف عنوان بابى را «حرمة التوهين بتربة قبر الحسين و ما ورد فى عقوبة من وهّنها»
[16] قرارداده و در آن، حديثى طولانى را نقل كرده است مبنى بر اين كه شخصى به علت بى احترامى و
اهانت به تربت سيدالشهدا(ع) گرفتار عذاب و آتش الهى شده است.
[17]
فقها نيز فتوا داده اند كه بى احترامى به تربت سيدالشهدا(ع) حرام است.
صاحب عروه در اين باره مى فرمايد:
«واجب است پاك كردن نجاست از تربت امام حسين...و حرام است نجس كردن آن و فرقىنيست ميان اين كه تربت از قبر شريف برداشته شود و يا از خارج قبر».
[18]
فقهايى كه بر عروه حاشيه زده اند اين مسأله را تلقى به قبول كرده و بر آن، حاشيه نزده اند.


2. برداشتن كام نوزادان
 

در روايات فراوانى ائمه(ع) دستور داده اند كه در آغاز زندگى نوزاد، كام او با تربتسيدالشهدا(ع) برداشته و متبرك شود؛ از جمله:
«عن الحسين بن ابى العلاء قال: سمعت اباعبدالله(ع) يقول: حنِّكوا اولادكم بتربة الحسين(ع)فانها امان.
[19]
يعنى حسين، پسر ابى علا مى گويد: شنيدم امام صادق(ع) مى فرمود: كام فرزندانتان را با تربتسيدالشهدا برداريد. پس همانا امان در آن است.
روايات در اين باره فراوان است. شيخ حر عاملى بابى را با نام «استحباب الاستشفاء بتربةالحسين(ع) و التبرك بها و تقبيلها و تحنيك الاولاد...» گشوده و در آن، چهارده روايت نقلكرده است.
[20]
فقها نيز بر اساس ا ين روايات، بر استحباب برداشتن كام نوزادان با تربت سيدالشهدا(ع)فتوا داده اند. محقق حلى در مقام شمارش مستحبات مربوط به اولاد مى نويسد:
«و تحنيكه بماء الفرات و تربة الحسين»؛
[21] يعنى مستحب است كام نوزاد، با آب فرات و تربتسيدالشهدا(ع) برداشته شود.
شيخ انصارى نيز يكى از مستحبات را تحنيك شمرده و مى نويسد:
«مستحب است شستن نوزاد، گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ و برداشتنكام او با آب فرات و تربت سيدالشهدا(ع).
[22]


3. سجده بر تربت
 

مستحب است سجده نماز، بر تربت سيدالشهدا(ع) باشد. روايات بسيارى بر اين مطلبدلالت دارد و بسيارى از محدثان، باب هايى را به اين عنوان اختصاص داده اند؛ از جمله، شيخحر عاملى بابى را با نام «استحباب السجود على تربة الحسين...» گشوده و چهار حديث در آن
آورده است؛ از جمله، مرسله صدوق:
«محمد بن على بن الحسين قال: قال الصادق(ع) السجود على طين قبر الحسين ينور الىالارضين السبعه»؛
[23]
يعنى شيخ صدوق مى گويد: امام صادق(ع) فرموده است: سجده بر تربت حسين، تا زمينهفتم را نورانى مى كند.
فقها بر اساس همين روايات، بلكه طبق مضمون آن ها فتوا داده اند؛ از جمله، محقق يزدىمى نويسد: «سجده بر زمين افضل است از سجده بر نباتات و كاغذ. و دور نيست كه سجده برزمين، افضل باشد از سجده بر سنگ. و افضل بر همه آن چه سجده صحيح است، سجده برتربت امام حسين(ع) است. پس سجده بر آن، حجاب هاى هفت گانه را مى درد و تا زمين هفتمرا نورانى مى كند».
[24]
فقهايى كه بر عروه حاشيه زده اند، بر اين مسأله، حاشيه اى ندارند و آن را تلقىبه قبول كرده اند.


4. تهيه تسبيح
 

مستحب است از تربت سيدالشهدا(ع) تسبيح تهيه شود. در كتاب جامع احاديث الشيعهبابى را بانام «استحباب اتخاذ السبحة خصوصاً من تربة الحسين و التسبيح بها وادارتها»
[25]گشوده و بيش از شش روايت در اين باره نقل كرده است؛ از جمله:
«محمد بن على بن الحسين قال: قال الصادق:... و من كانت معه سبحة من طين قبرالحسين(ع) كتب مسبّحاً و ان لم يسبّح بها»؛
[26]
يعنى شيخ صدوق مى گويد: امام صادق(ع) فرموده است:...هر كس تسبيحى از تربت قبر امامحسين(ع) با او باشد، جزو تسبيح گويان نوشته مى شود، هر چند با آن، تسبيح نگويد.
صاحب جواهر پس از تبيين كيفيت تسبيح مى نويسد:
«مستحب است تسبيح موصوف، بلكه هر تسبيحى از خاك قبر امام حسين باشد».
[27]


5. استشفا
 

روايات بسيازى درباره شفابخش بودن تربت سيدالشهدا(ع) وارد شده است. بسيارى ازمحدثان عالى مقام، ابواب و روايات گوناگونى را در باره استشفا به تربت و آداب آن گزارشكرده اند از باب نمونه:
در كتاب جامع احاديث الشيعه بابى با عنوان «باب الاستشفاء بتربة الحسين(ع) و التبرك بها و تقبيلها و جواز اكلها للاستشفاء»
[28] گشود. و در آن، بيش از 26 روايت را در اين باره نقلكرده است؛ از جمله:
«عن محمد بن سليمان البصرى، عن ابيه، عن ابى عبدالله(ع) قال: فى طين قبر الحسين(ع)الشفاء من كل داءٍ و هو الدواء الاكبر»؛
[29]
يعنى محمد، پسر سليمان بصرى از پدرش نقل مى كند امام صادق(ع) فرموده است: در تربتقبر حسين(ع) شفاى هر دردى نهفته و بزرگ ترين دارو همان است.
روايات درباره شفابخش بودن تربت امام حسين(ع) فراوان است. افزون بر روايات، فقهانيز تصريح كرده اند كه خوردن خاك، هر چند اندك حرام است، مگر تربت سيدالشهدا(ع).محقق حلى در كتاب شرايع مى نويسد:
«خوردن حتى اندكى از خاك حلال نيست، مگر تربت سيدالشهدا. پس همانا خوردن آنبه قصد استشفا جايز است».
[30]
صاحب جواهر پس از نقل كلام محقق حلى مى فرمايد:
«بى اختلاف، بلكه اجماع به هر دو قسم (منقول و محصل) بر آن قائم است، بلكه رواياتدر اين باره، مستفيض و يا متواتر است».
[31]
حضرت امام خمينى(ره) نيز در تحريرالوسيله مى نويسد:
«خاك قبر سيدالشهدا از ديگر خاك ها (از حرمت خوردن) استثنا شده است».
[32]


6. مخلوط كردن با حنوط
 

از جمله آداب و احكام مراسم به خاك سپارى ميت، اين است كه مقدارى از تربتسيدالشهدا(ع) با حنوط مخلوط شود و سپس در مواضعى كه قرار است ماليده شود، مانندمواضع سجده، مورد استفاده قرار گيرد.
شيخ حر عاملى بابى را تحت عنوان «استحباب وضع التربة الحسينيه مع الميت فىالحنوط...» گشوده و در آن رواياتى را نقل كرده؛ است از جمله:
«محمد بن عبدالله بن جعفر الحميرى قال: كتبت الى الفقيه(ع) اساله عن طين القبر يوضع معالميت فى قبره هل يجوز ذلك ام لافاجاب (و قرأت التوقيع و منه نسختُ): توضع مع الميتفى قبره و يخلط بحنوط، ان شاءالله»؛ يعنى جعفر حميرى مى گويد: طى نامه اى از فقيه (امامزمان)(ع) پرسيدم: خاك قبر (امام حسين) را همراه مرده در قبر مى گذارند، آيا جايز است؟ آنحضرت پاسخ داد (و من خودم پاسخ را با مهر شريف خواندم و از آن نسخه بردارى كردم): باميت در قبر بگذارند و آن را با حنوط مخلوط كنند، ان شاءالله.
فقها نيز از جمله مستحبات مراسم به خاك سپارى ميت را مخلوط كردن اندكى از تربتسيدالشهدا(ع) با كافور بيان كرده اند صاحب عروه مى نويسد:
«مستحب است مخلوط كردن مقدارى از تربت قبر امام حسين(ع) با كافور وليكن نبايدباآن، جاهايى از بدن ميت، كه با رعايت احترام تربت منافات دارد، مسح شود».
[33]
در اين مسأله، فقيهانى كه بر عروه حاشيه دارند، جز آيةالله مرعشى، كه حاشيه توضيحىدارد، كسى حاشيه اى به عنوان رد نزده است.


7. نوشتن آيات و شهادت (توحيد، نبوت و امامت) بر كفن
 

بسيارى از فقها تصريح كرده اند كه مستحب است بر كفن ميت، شهادت بر توحيد، نبوتو امامت و همانند آن نوشته شود و نيز تصريح كرده اند كه اين كتابت، با تربت سيدالشهدا(ع)باشد شيخ حر عاملى بابى را با نام «استحباب كتابة اسم الميت على الكفن و انه يشهدان لااله الاالله و يكون ذلك بطين قبر الحسين(ع)» گشوده است و از جمله رواياتى كه در آن نقل كردهاست، اين روايت است:
«محمد بن عبدالله بن جعفر الحميرى عن صاحب الزمان(ع) انه كتب اليه: قد روى لنا عنالصادق(ع) انه كتب على ازار اسماعيل، ابنه: اسماعيل يشهد ان لا اله الا الله. فهل يجوز لنا اننكتب مثل ذلك بطين القبر ام غيره؟ فاجاب: يجوز ذلك و الحمدلله»؛
يعنى عبدالله، پسر حميرى، از امام زمان(ع) مى پرسد: روايت شده است كه امام صادق(ع) بركفن (لنگ) فرزندش نوشت: اسماعيل شهادت مى دهد كه لا اله الا الله. آيا جايز است ما نيزاين گونه با خاك قبر (امام حسين) ياغير قبر بنويسيم؟ آن حضرت پاسخ داد: جايز است.
فقها نيز فتوا داده اند كه مستحب است نام ائمه، آيات و دعاى جوشن، با تربتسيدالشهدا(ع) بر كفن مرده نوشته شود از جمله، صاحب جواهر در مقام توضيح كلام محققحلى، مبنى بر استحباب نوشتن آيات و ادعيه با تربت، مى نويسد:
«از آن چه گفته شد، دليل آن چه را بسيارى از فقها فرموده اند، روشن مى شود، بلكهدرجامع المقاصد و كشف اللثام به فقها نسبت داده اند استحباب نوشتن (نام ائمه، آياتوشهادت بر توحيد، نوبت و امامت) با تربت سيدالشهدا را به علت رعايت وظيفه نوشتنو(احترام) تربت».
صاحب عروة نيز در مقام بيان مستحبات تكفين ميت مى فرمايد:
«بهتر اين است كه دعاهاى مذكور (قرآن، جوشن كبير و حديث سلسلة الذهب) با تربتقبر سيدالشهدا باشد».
[34].

 

 

نویسنده : محمد رحمانى

 

پي‌نوشت‌ها:
 

[16]. جامع احاديث الشيعه، باب 81 از ابواب زيارة النبى، ج 15، ص 223.
[17]. همان، ج 1.
[18]. عروة الوثقى، ج 1، ص 90، مسأله 25 فى احكام النبى.
[19]. همان، ج 14، باب 70 از ابواب المزار و ما يناسبه، ح 8؛ و نيز ر.ك: كامل الزيارات، ص 278؛ تهذيب، ج 6،ص 74، ح 143.
[20]. همان، ج 14، ص 521.
[21]. شرائع الاسلام، ج 2، ص 343.
[22]. كتاب نكاح، احكام اولاد.
[23]. وسائل الشيعه، ج 3 و باب 16 از ابواب ما يسجد عليه، ص 607.
[24]. عروة الوثقى، ج 1، ص 592، مسأله 26، فى مسجد الحبه.
[25]. جامع احاديث الشيعه، ج 15، باب 80، ص 421.
[26]. همان، ص 422؛ ر.ك: وسائل الشيعه، ج 3، باب 6 از ابواب ما يسجد عليه، ح 1، ص 607.
[27]. جواهر الكلام، ج 10، ص 404.
[28]. جامع احاديث الشيعه، ج 15، باب 76، ص 399.
[29]. همان، ح 4، ص 402.
[30]. «فلا يحل شئ منه عدا تربة الحسين عليه السلام فانه يجوز الاستشفاء به» (محقق حلى، شرائع الاسلام،در ضمن جواهر الكلام، ج 36، ص 358).
[31]. همان.
[32]. تحريرالوسيله، ج 2، ص 147، كتاب اطعمه و اشربه، مسأله 9.
[33]. عروة الوثقى، ج 1، ص 415، مسأله 9 فى الحنوط.
[34]. عروة الوثقى، ح 1، ص 412. مستحبات الكفن.


منبع : فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه