این چه شمعیست که جانها همه پروانۀ اوست؟!
---------------------------------------------------------
شعر یا مرثیه
((شهید کربلا))
((The Martyr of Karbala))
سروده ی شاعر زبان آور انگلیسی زبان:
(توجّه: Justice با حرف بزرگ، لقب است، بمعنای "قاضی")
From age to age, on Virtue's age
Shall live the deathless story
دوره به دوره (زمان به زمان) در عصر تقوا و فضیلت؛
زنده باد آن داستان نامُردَنی (و فراموش ناشدنی و از یاد نرفتنی).
His loss remain the Martyr's gain,
His shame the Martyr's glory
آنچه او (حسین ع) از دست داد، بعنوان افتخار آن شهید، جاوید خواهد ماند!
و ستمدیدگی و اندوه او نیز، بسان عظمت و شکوه آن شهید، باقی خواهد ماند!
Till truth shall lie, and Honor die
And time itself be hoary
تا آن زمان که حقیقت نابود گردد،و شرافت بمیرد،
و روزگار، خود نیز پیر و کهن شود.
Arise Husain! arise-
Chief of the Prophet's seed!
برخیز ای حسین! برخیز-
ای سَردودمان نسل پیامبر(ص) !
Fling broad thy banner to the skies!
And come with utmost speed!
پرچم خود را در پهنای آسمان به اهتزاز در آور!
و با نهایت سرعت (برای دفاع از دین خدا) بیا!
Or ere the throne of the All-Wise
Usurped be by foul Yazid!
قبل از آنکه مَسند جانشینی (خلافت) خداوند علیم بر هرچیز،
غصب گردد توسط یزید پلید!
He's donned his armour bright,
His father's sword girt on
(اینک) او (حسین ع) بر تن کرده زره درخشان را،
و شمشیر پدرش را بر کمر بسته؛
The sword of Ali, as the might
Of the Destroyer's own
شمشیر علی(ع) را، بعنوان نیرو و توانایی،
از جانب خداوند قهّار و نابودکننده (کافِران و سرکشان) ؛
And he is off ere morning light
Across the desert wide and lone
و بالاخره او عازم پیکار است قبل از طلوع سپیده دم،
در وسط آن بیابان وسیع (کربلا)، یکه و تنها و بی کس!
Now, Kufa! keep thy word!
To the good cause be true!
اکنون، ای کوفه! به قول خود عمل کن!
در راه هدف و آرمان نیکو، باوفا و راستین باش!
Yazid has sent a giant horde
To march thy province through
یزید (لَعَنـَهُ اللهُ) سپاهی عظیم فرستاده است،
تا از میان قلمرو(پایتخت) تو(فاتحانه) رژه برود!
The hirelings of his father's hoard
Who grace or mercy never knew-
مزدوران گرد آورده ی پدرش (معاویه لعین) ،
آنانکه هرگز نشناخته اند شرف و ترحّم را ؛
They bore his god-like head aloft
His mouth struck with their whips
آنها حمل کردند سر ملکوتی او را بر بالای(نیزه) !
آنها دهان مبارک امام(ع) را با شلاقهاى خود نواختند!
O mouth! that I have seen so oft-
A teem with angel equips!
ای دهانی که من اغلب و بارها آن را
مَهبــِط فرود باران پی درپی گروههای ملائکه دیده ام! -
In baby-kisses, warm and soft
Pressed to the Prophet's lips!
- و هنگام طفولیت تو، آنرا بوقت بوسیدن کودک، گرم و نرم
و چسبیده به لب های مبارک پیامبر(ص) دیده ام!
O body! trampled, fouled, disdained
Which charmed the gazer's eye!
اى بدنى که بطرز اهانت آمیز زیر پاى ستوران قرار گرفتى و لکه دار شدی!
این همان بدن پاکى است که بینندگان را مسحور و شیفته مى کرد!
The blood from out thy veins that drained
Was heaven's electuary!-
خونى که از رگهاى مبارک تو چکید و جاری شد،
معجونى آسمانى بود! -
-No horses' hooves were ever stained
-In so divine a dye!
- که تا آنوقت، سُم هیچ اسبانی (که بر بدنت تاختند)
با چنین رنگی الهى، رنگ نشده بود!
O barren plain of Karbala-
With herb, nor yet with sod!
اى دشت بی گیاه و بایر کربلا!
که در روى تو نه علفى است و نه چمنی!
Be clad eternally ; for aaahhh...
There, overwhelmed, down-trod-
براى ابد آهنگ اندوه و آه... بر تو پوشیده باد!
چون در مکان تو، بدن پاره پاره و لگد مال شده ی -
-The holy son of Fatima
Gave up his soul to God
- پسر مقدّس فاطمه(س) (حسین ع)
جان به جان آفرین تسلیم نمود!
Khurshed, ed., Imam Husain, 2nd ed., pp. 136-140
منبع : کانون فرهنگی مذهبی شهاب هدایت اصفهان