قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

آتش همیشه از حسین عبدی

خورشید،  یک شراره کوچک از این غم است

این آتش همیشه، که در جان آدم است

غم،  دوزخی که در دل من شعله  می کشد

صد دجله هم نشاندن یک شعله را کم است

در حیرتم فرات از این غم چرا نسوخت

این غم که شعله ناک تر از صد جهنم است

خورشید ، شاهد است چه کردند با حسین(ع)

از شرم،  بنگرید  به پیشانی اش نم است

آن شب، چراغ خیمه هم از شرم، پلک بست

وقتی که دید غیرت و مردانگی کم است

هفتاد  و دو ستاره  و  یک آفتاب سرخ

منظومه ای شهید که نامش محرم است

سوزی نداشت شعر من، ای محتشم ! بخوان:

باز این چه شورش است که در خلق عالم است


منبع : حسین عبدی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه