آيا فاطمه (سلام الله عليها) از شيخين راضى شد؟
طرح شبهه:
بر فرض كه قبول كنيم، فاطمه رضي الله عنها در مقطعى از شيخين دلگير شده باشد ؛ ولى اين مطلب نيز ثابت است كه شيخين در آخرين روزهاى حيات فاطمه آمدند و از وى رضايت گرفتند؛ چنانچه بيهقى و ديگران نقل كردهاند:
عَنِ الشَّعْبِيِّ، قَالَ: لَمَّا مَرِضَتْ فَاطِمَةُ، أَتَاهَا أَبُو بَكْرٍ الصِّدِّيقُ، فَاسْتَأْذَنَ عَلَيْهَا، فَقَالَ عَلِيٌّ: يَا فَاطِمَةُ هذا أبو بكر يستئذن عَلَيْكِ، فَقَالَتْ: أَتُحِبُّ أَنْ أأذن، قَالَ: نَعَمْ! فَأَذِنَتْ لَهُ، فَدَخَلَ عَلَيْهَا يَتَرَضَّاهَا، وَقَالَ: وَاللهِ مَا تَرَكْتُ الدَّارَ وَالْمَالَ وَالْأَهْلَ وَالْعَشِيرَةَ إِلَّا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاةِ اللهِ، وَمَرْضَاةِ رَسُولِهِ، وَمَرْضَاتِكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ، ثُمَّ تَرَضَّاهَا حَتَّى رَضِيَتْ.
البيهقي، احمد بن الحسين (متوفاي 458هـ) دلائل النبوة، ج 7، ص 281 المؤلف: أحمد بن الحسين بن علي بن موسى الخُسْرَوْجِردي الخراساني، أبو بكر البيهقي (المتوفى: 458هـ)، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى - 1405 هـ، عدد الأجزاء: 7، البيهقي، احمد بن الحسين (متوفاي 458هـ) الاعتقاد والهداية إلى سبيل الرشاد على مذهب السلف وأصحاب الحديث، ج 1، ص 354، تحقيق: أحمد عصام الكاتب، ناشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1401هـ.
هنگامى كه فاطمه بيمار شد ابوبكر براى كسب رضايت نزد وى آمد و اجازه خواست تا او را ملاقات كند، علي به فاطمه فرمود: ابوبكر براى ملاقات اجازه مىخواهد فاطمه فرمود: آيا شما دوست داريد وارد شود؟ علي فرمود: آري، پس فاطمه اجازه داد، ابوبكر وارد شد و جوياى كسب رضايت فاطمه بود، ابوبكر گفت: به خدا سوگند خانه و زندگى و مال و ثروتم و خويشانم را ترك نكردم؛ مگر براى به دست آوردن رضايت و خوشنودى خدا و رسول و شما خاندان پيغمبر، پس فاطمه از وى راضى شد.
نقد و بررسي:
عدم رضايت صديقه شهيده سلام الله عليها از شيخين، اصل و اساس مشروعيت خلافت آنها را زير سؤال مىبرد؛ چرا كه ثابت مىكند تنها يادگار رسول خدا، برترين بانوى دو عالم، سيده زنان اهل بهشت با خلافت ابوبكر و عمر مخالف و از دست آنها ناراضى و خشمگين بوده است و طبق روايات صحيح السندى كه در صحيحترين كتابهاى اهل سنت آمده است، رضايت فاطمه رضايت رسول خدا و خشم او خشم رسول خدا است.
از اين رو عالمان اهل سنت دست به كار شده و روايتى را جعل كردهاند تا ثابت كنند كه شيخين پس از آن كه دختر رسول خدا را به خشم آوردند، در واپسين روزهاى زندگى آن حضرت به عيادت ايشان رفته و از او درخواست رضايت كردند و فاطمه زهرا سلام الله عليها نيز از آنها راضى شد.!
در پاسخ مىگوييم:
اولاً: سند روايت مرسل است؛ چرا كه شعبى از تابعين است و خود شاهد ماجرا نبوده و اين روايت همان اشكالى را دارد كه اهل سنت به روايت بلاذرى و طبرى مىكردند.
ثانياً: بر فرض اين كه مرسلات تابعى مورد قبول باشد، باز هم نمىتوان روايت شعبى را پذيرفت؛ زيرا شعبى از دشمنان اميرمؤمنان عليه السلام و ناصبى بوده است؛ چنانچه بلاذرى و ابوحامد غزالى به نقل از خود شعبى مىنويسند:
عن مجالد عن الشعبي قال: قدمنا على الحجاج البصرة، وقدم عليه قراء من المدينة من أبناء المهاجرين والأنصار، فيهم أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف رضي الله عنه... وجعل الحجاج يذاكرهم ويسألهم إذ ذكر علي بن أبي طالب فنال منه ونلنا مقاربة له وفرقاً منه ومن شره....
الكتاب: جمل من أنساب الأشراف المؤلف: أحمد بن يحيى بن جابر بن داود البَلَاذُري (المتوفى: 279هـ) تحقيق: سهيل زكار ورياض الزركلي الناشر: دار الفكر - بيروت الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م عدد الأجزاء: 13 ج13 ص388-الغزالي، محمد بن محمد أبو حامد (متوفاي505هـ)، إحياء علوم الدين، ج 2، ص 346، ناشر: دار االمعرفة – بيروت.
در شهر بصره همراه عدهاى بر حجاج وارد شديم گروهى از قاريان مدينه از فرزندان مهاجر و انصار كه ابوسلمه بن عبد الرحمن بن عوف نيز در جمع آنان بود، حضور داشتند. حجاج با آنان مشغول گفتگو بود يادى از علي بن ابوطالب كرد و از او بدگويى نمود و ما نيز به خاطر رضايت حجاج و در امان ماندن از شرّ او از علي بدگويى كرديم ....
آيا روايت يك ناصبى مىتواند براى ما حجت باشد؟؟؟؟!!!!!!
نارضايتي فاطمه (سلام الله عليها) از ابوبكر در صحيحترين كتابهاى اهل سنت
ثالثاً: غضب فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر از آفتاب روشن تر و غير قابل انكار است. بخارى در صحيحترين كتاب اهل سنت از تداوم غضب و قهر فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر، سخن گفته است.
در كتاب أبواب الخمس، مىنويسد:
فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3، ص 1126، ح2926، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وى روى گردان شد و اين ناراحتى ادامه داشت تا از دنيا رفت.
علت دفن شبانه حضرت زهرا
در كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، مىگويد:
فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبي بَكْرٍ في ذلك فَهَجَرَتْهُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى تُوُفِّيَتْ
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
فاطمه بر ابوبكر غضب كرد وبا وى سخن نگفت تا ازدنيا رفت.
نارضایتی حضرت فاطمه از ابوبکر
در كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبى (صلی الله علیه وآله) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ مىنويسد:
فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى مَاتَتْ.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 6، ص 2474، ح6346، كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبي (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987. پس فاطمه از ابوبكر كناره گيرى كرد وبا وى سخن نگفت تا از دنيا رفت.
شبهات فاطمیه
و در روايت ابن قتيبه آمده است كه هنگامى كه آن دو براى عيادت آمدند، فاطمه زهرا سلام الله عليها اجازه ورود نداد و ناچار شدند به اميرمؤمنان علي عليه السلام متوسل شوند و آن حضرت وساطت كرد، در پاسخ اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:
البيت بيتك.يعنى علي جان! خانه خانه تو است، تو مختارى هر كسى را كه دوست دارى اجازه ورود بدهي. امير مؤمنان عليه السلام براى اتمام حجت و اين كه آن دو بعداً بهانه نياورند كه ما مىخواستيم از فاطمه رضايت بگيريم ؛ ولى علي نگذاشت ، به آن دو اجازه ورود داد .
هنگامى كه آن دو عذرخواهى كردند، صديقه طاهره نپذيرفت؛ بلكه از آنها اين چنين اعتراف گرفت:
نشدتكما الله ألم تسمعا رسول الله يقول «رضا فاطمة من رضاي وسخط فاطمة من سخطي فمن أحب فاطمة ابنتي فقد أحبني ومن أ رضى فاطمة فقد أرضاني ومن أسخط فاطمة فقد أسخطني »
شمارا به خدا سوگند مىدهم آيا شما دو نفر از رسول خدا نشنيديد كه فرمود: خوشنودى فاطمه خوشنودى من، و ناراحتى او ناراحتى من است. هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام كند مرا دوست داشته و احترام كرده است و هر كس فاطمه را خوشنود نمايد مرا خوشنود كرده است و هر كس فاطمه را ناراحت كند مرا ناراحت كرده است؟.
هر دو نفرشان اعتراف كردند: آرى ما از رسول خدا اينگونه شنيده ايم.
نعم سمعناه من رسول الله صلى الله عليه وسلم.
سپس صديقه طاهره فرمود:
فإني أشهد الله وملائكته أنكما أسخطتماني وما أرضيتماني ولئن لقيت النبي لأشكونكما إليه.
پس من خدا و فرشتگان را شاهد مىگيرم كه شما دو نفر مرا اذيت و ناراحت كردهايد و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شكايت خواهم كرد.به اين نيز بسنده نكرده و فرمود:
والله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها.
به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرين خواهم كرد.
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 17، باب كيف كانت بيعة علي رضي الله عنه، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م.
لعن ابوبكر توسط حضرت فاطمه
با اين حال چگونه مىتوان باور كرد كه صديقه شهيده سلام الله عليها از آن دو راضى شده باشد؟ آيا روايت بخارى مقدم است يا روايت بيهقي؛ آنهم روايت شخصى كه دشمن اميرمؤمنان عليه السلام محسوب مىشده و خود نيز شاهد ماجرا نبوده است؟
رابعاً: اگر فاطمه زهرا سلام الله عليها از آن دو نفر راضى شده بود، چرا وصيت كرد كه او را شبانه دفن كنند و هيچ يك از كسانى را كه به وى ستم روا داشتهاند، براى تشييع جنازه و نماز خبر نكنند؟
محمد بن اسماعيل بخارى مىنويسد:
وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
فاطمه پس از رسول خدا شش ماه زنده بود و چون از دنيا رفت همسرش علي شبانه او را دفن كرد و به ابوبكر خبر نداد و خودش بر بدن فاطمه نماز خواند.
ابن قتيبه دينورى در تأويل مختلف الحديث مىنويسد:
"وَقَدْ طَالَبَتْ فَاطِمَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا أَبَا بَكْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِمِيرَاثِ أَبِيهَا رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَلَمَّا لَمْ يُعْطِهَا إِيَّاهُ، حَلَفَتْ لَا تُكَلِّمُهُ أَبَدًا، وَأَوْصَتْ أَنْ تُدْفَنَ لَيْلًا، لِئَلَّا يَحْضُرَهَا، فَدُفِنَتْ لَيْلًا"
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، تأويل مختلف الحديث، ج 1، ص 300، تحقيق: محمد زهري النجار، ناشر: دار الجيل، بيروت، 1393، 1972.
فاطمه از ابوبكر ميراث پدرش رسول خدا را درخواست نمود و چون ابوبكر سرپيچى كرد سوگند ياد كرد كه ديگر با وى سخن نگويد و وصيت كرد شبانه او را دفن كنند تا ابوبكر در تشييعش شركت نكند.
نارضایتی حضرت زهرا
و عبد الرزاق صنعانى مىنويسد:
6554 - عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ، وَعَمْرِو بْنِ دِينَارٍ أَنَّ حَسَنَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَخْبَرَهُ، «أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ دُفِنَتْ بِاللَّيْلِ» قَالَ: فَرَّ بِهَا عَلِيٌّ مِنْ أَبِي بَكْرٍ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَيْهَا، كَانَ بَيْنَهُمَا شَيْءٌ "
از حسن بن محمد نقل است كه گفت: فاطمه دختر پيامبر شب دفن شد تا ابوبكر بر پيكرش نماز نخواند؛ زيرا كدورتى بين آن دو وجود داشت.
و در ادامه نيز مىگويد:
6555 - عَنِ ابْنِ عُيَيْنَةَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ، عَنْ حَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ مِثْلَهُ، إِلَّا أَنَّهُ قَالَ: أَوْصَتْهُ بِذَلِكَ
از حسن بن محمد نيز همانند روايت پيشين نقل شده است؛ الا اين كه در اين روايت گفته شده: فاطمه بر دفن شبانه وصيت كرد.
الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 3، ص 521، ح 6554 و ح 6555، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.
نارضایتی حضرت زهرا از شیخین
البته ممكن است كه كسى بگويد: ابوبكر بعدا پشيمان شد و توبه كرد، در پاسخ بايد گفت: توبه زماني مفيد و ارزشمند است كه همراه با ندامتى بر خواسته از عمق وجود آدمى باشد. و از طرفى گذشته را هم جبران نمايد به اين معنى كه شخص توبه كننده حقوق تضييع شده را؛ چه الهى باشد و چه مردمى تمام آن را جبران نمايد.
حال پرسش ما اين است كه آيا ابوبكر فدك را به صديقه طاهره بازگرداند تا توبهاش توبه نصوح باشد و در نزد خداوند پذيرفته شود؟
نتيجه:
خشم فاطمه از شيخين تا واپسين لحظات زندگياش و عدم رضايت از آن دو، از مسائلى است كه در صحيحترين كتاب اهل سنت پس از قرآن وارد شده و روايت بيهقى كه از آن استفاده كسب رضايت فاطمه شده است، به دليل وجود يك ناصبى در سلسله سند آن، اعتبار ندارد.
منبع : sonnat.net