فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 10 از دعای 12 ( امید به مغفرت و بخشش الهی )

وَ يَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَى خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ ، وَ يَا مَنْ عَوَّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَةِ ، وَ يَا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَةِ وَ يَا مَنْ رَضِيَ مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْيَسِيرِ ، وَ يَا مَنْ كَافَى قَلِيلَهُمْ بِالْكَثِيرِ ، وَ يَا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ ، وَ يَا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَى نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ .
و اى كسى كه به وسيله‌ى حسن تجاوز بر خلق خود منت نهاده‌اى، و اى كسى كه بندگانت را بپذيرفتن توبه عادت داده‌اى، و اى كسى كه اصلاح امور فاسدشان را به وسيله‌ى توبه خواسته‌اى، و اى كسى كه از عمل ايشان به مقدار اندك خشنود شده‌اى، و اى كسى كه اندك ايشان را پاداش فراوان داده‌اى، و اى كسى كه اجابت دعا را بر ايشان ضمانت كرده‌اى، و اى كسى كه به آيين تفضل، پاداش نيك را بر عهده‌ى خود به ايشان وعده داده‌اى.

پاداش فراوان در برابر عمل اندك‌

عبادت بندگان در همه شبانه روز؛ نتواند پاسخ شكرانه يكى از نعمت‌هاى كوچك حضرت حق را ادا كند. پس خداوند منّان از بندگان خود انتظار حقيقى اداى حق خويش را ندارد؛ زيرا هيچ كسى توانايى برگزارى حقوق الهى را به فراخور شأن اللَّه تبارك و تعالى را دارا نمى‌باشد مگر به مقام عصمت رسيده باشد.

درياى فضل و رحمت گسترده خداوند هم بسيار انسان‌هاى گناهكار و كافر و منافق و جاهل را هم فرا گرفته است و ساحل نجات و آغوش بازگشت را با كمترين بهانه باز گذاشته است تا عدّه‌اى كه گمراه و سرگردانند به دامان پرمحبت و لطف او باز گردند.

الطاف بى شمار و ناپايان را بر سر بندگان مى‌باراند تا بنده ذليل جسارت عرضه‌ حال به محضر ربوبى داشته باشد؛ و بگويد «أَنَا الَّذى‌» من آنم كه چنين و چنانم، اين اجازه تشريفى از سوى ذات اقدس خداوند به بندگان از والاترين نعمت‌هاى اوست كه شرافت و شخصيت به انسان مى‌دهد و او را به بندگى حق اميدوار مى‌سازد.

از آن جا كه دايره تكاليف الهى وسيع است و حضرت حق به قدر توان و طاقت انسان، وظيفه طلب مى‌كند و حرج و سختى در اداى عبادت و امور شرعيه را شايسته بندگان مؤمن نمى‌داند و رأفت و رحمت او بر غضب و عذابش پيشى دارد؛ بنابراين به كمترين اطاعت و بندگى با عنايت به مقدار تحمل آنان رضايت مى‌دهد و پاداشى چندين برابر در انجام حسنات و اعمال خير عطا مى‌فرمايد و گناهان را با كمترين تنبه و توبه مى‌بخشايد از اين رو پنج نوبت نماز، يك بار حج واجب و يك ماه روزه وپرداخت خمس و زكات مال و ... از جمله تكاليفى هستند كه پيامبر عظيم الشأن در معراج، به مقدار طاقت تخفيف آن را از محضر الهى دريافت كرده است و در عوض خداوند پاداش بسيار آنها را به امت محمد (صلى الله عليه و آله) هديه نموده است.

گاهى آسان پذيرى و پذيرش اندك اعمال ما هم به تلافى سپاسگزارى نعمت‌هاى الهى و نيكوكارى به بندگان خدا صورت مى‌گيرد. و هر گاه خداوند پاداش حسنات را چند برابر مى‌دهد يعنى از حسنه ما سپاسگزار است و شكرانه نعمت و همت عبادت گزارى را از ما پذيرفته است.

وقتى پروردگار در سوره تغابن مى‌فرمايد:

﴿إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۚ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ﴾«1»

اگر به خدا وام نيكو دهيد، آن را براى شما دو چندان مى‌كند و شما را مى‌آمرزد و خدا عطا كننده پاداش فراوان در برابر عمل اندك مى‌باشد و بردبار است.

يعنى حق منّان به اندك مال قرض انسان جزاى دو چندان مى‌دهد. چه تعبير عجيبى كه بارها در مورد انفاق در راه خدا تكرار فرموده است، خدايى كه آفريننده اصل و فرع وجود ما و بخشنده تمام نعمت‌ها و مالك املاك زمين و آسمان است، از انسان وام طلب مى‌كند و در برابر آن مژده اجر دو چندان مى‌دهد و آمرزش مى‌بخشد و نيز از ما تشكر مى‌كند، محبت از اين بالاتر و بزرگوارى و رحمتِ فراتر قابل تصوّر است؟! ما كه هستيم كه به او وام دهيم و ما چه داريم كه از او طلبكار شويم و چرا اين همه پاداش بسيار بگيريم. اينها همه نشانه احسان آدمى از يكسو و لطف بى‌پايان خداست. و دليل بر اين است كه خداوند از بندگانش به وسيله پاداش‌هاى برتر قدردانى مى‌كند و با آمرزش گناهان و صبر در عذاب آنان، بزرگوارى مى‌نمايد.

امام صادق (عليه السلام) مى‌فرمايد:

مَنْ أَرادَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بِالْقَليلِ مِنْ عَمَلِهِ أَظْهَرَ اللَّهُ لَهُ أَكْثَرَ مِمَّا أَرادَ النَّاسَ بِالْكَثيرِ مِنْ عَمَلِهِ فى تَعَبٍ مِنْ بَدَنِهِ وَ سَهَرٍ مِنْ لَيْلِهِ أَبَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَّا انْ يُقَلِّلَهُ فى‌ عَيْنِ مَنْ سَمِعَهُ.«2»

هر كه اندك عمل خود را براى خداى عزّوجلّ انجام دهد، خداوند بيشتر از آنچه خواسته برايش نمايان سازد و هر كه عمل بسيار خود را با تحمّل رنج جسمى و شب زنده‌دارى براى مردم انجام دهد، خداى عز و جل اعمال او را در چشم كسانى كه اعمالش را مى‌شنوند؛ اندك جلوه دهد.

گواراترين زندگى را كسى دارد كه به آنچه قسمت او كرده‌اند؛ خرسند باشد و اين سبب اندوه‌زدايى و آسايش روحى و روانى خواهد بود و به فرسودگى جسمى و بيمارى‌هاى بدنى گرفتار نشود.

امام صادق (عليه السلام) مى‌فرمايد: در تورات نوشته شده است:

آدميزاد! هر گونه خواهى باش، هر گونه كه باشى جزا بينى؛ هر كه به روزى اندك خدا قانع باشد، خداوند نيز به اندك عمل او قناعت كند و هر كه به اندك مال حلال رضايت دهد زحمتش كم شود و درآمدش پاكيزه گردد و از مرز زشتكارى بيرون برود.«3»

پس آن كه به اندك قسمت خود رضايت بدهد، خداوند به او بركت مى‌دهد و اعمال كوچك او را هم مى‌پذيرد و نورانيت در چشم و دل او پديد مى‌آيد. و كسى كه به اندك دنيا قانع باشد ثروت بسيار آن، هر چه هم گرد آورده باشد او را بى‌نياز نمى‌كند و حساب خود را در قيامت سنگين‌تر مى‌سازد.

در روايت آمده كه:

تفسير «حساباً يسيراً» يعنى حسابرسى آسان كه عبارت از پاداش دادن به كارهاى نيك و چشم پوشى از گناهان است. اگر كسى در حساب كشى، سؤال پيچ شود و چون و چرا در كار بيايد به يقين عذاب مى‌شود.«4»

بنابراين ارتباط با خدا و اخلاص و پرهيزكارى از اسباب آسان پذيرى خداوند است هر چند عمل به نظر انسان ناچيز آيد ولى حق تعالى او را به پاداش بزرگ برابرى خواهد نمود.

امام صادق (عليه السلام) در جبران اندك‌ها و كاستى‌ها به لطف الهى مى‌فرمايد:

اجْتَهَدْتُ فى‌ العِبادَةِ وَ أَنَا شابٌّ فَقالَ لى‌ أَبى‌: يا بُنَىَّ دُونَ ما أَراكَ تَصْنَعُ، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ إِذا أَحَبَّ عَبْداً رَضِىَ عَنْهُ بِالْيَسيرِ.«5»

زمانى كه جوان بودم در عبادت بسيار مى‌كوشيدم. پدرم به من فرمود: پسرم! كمتر از آنچه مى‌بينم عبادت كن؛ زيرا خداوند عزيز و بزرگ، هرگاه بنده‌اى را دوست داشته باشد به عبادت اندك او خرسند گردد.

امام كاظم (عليه السلام) هم در اين زمينه به هشام بن حكم مى‌فرمايد:

يا هِشامُ! قَليلُ العَمَلِ مِنَ العاقِلِ مَقْبُولٌ مُضاعَفٌ وَ كَثيرُ العَمَلِ مِنْ اهْلِ الهَوَى‌ وَ الْجَهْلِ مَرْدُودٌ.«6»

اى هشام! كار اندك خردمند پذيرفته و دو چندان مى‌شود و كار بسيار اهل هوس و نادانى ردّ مى‌شود.


شرح عبارت [وَ يَا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَةَ الدُّعَآءِ وَ يَا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَى نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَآءِ]

و اى آن كه اجابت دعايشان را ضامن شده، و به احسانش، پاداش نيكو را به آنان وعده داده.


ضمانت استجابت دعا

قبول مسئوليت برآوردن نيازها و حاجات انسان از الطاف خداوند منّان است و پروردگار حق رسيدگى به خواسته‌هاى آدمى را بر خويش ضمانت كرده است تا آفريده خود را در سايه حاجات به درجات عالى كمال برساند.

انسان در سير معنوى، هدفى جز رسيدن به محبوب راستين ندارد، پس ارتباط باطنى با معبود و پيوند با آنان كه با حق در رابطه‌اند از ابزارهاى دوستى بين دو موجود است. همنشينى با پاكدامنان و راستگويان و خردمندان و نيكوكاران و نيك رفتارى در جامعه انسانى، زمينه‌ساز پذيرش الهى و پيوند بين مردم مى‌گردد. و حضرت حق، دعا را وسيله‌اى براى ارتباط خود و بندگانش قرار داده است تا جايگاه ربوبى خداوند و نقش بندگى انسان در نظام آفرينش برقرار باشد و از اين رهگذر با خواسته و اصرار آدمى و قبولى يا ردّ حاجت او از سوى خداى منان، محبت ايجاد گردد نياز بنده و ناز بنده پرور و عشق متقابل، موجب تداوم زيبايى خلقت مى‌شود.

ارزش معنوى دعا از عبادات بالاتر است و هيچ عاملى بنده با ايمان را به اندازه‌ دعا به خدا نزديك نمى‌كند. دعا كننده به طور مستقيم با پروردگار گفتگو مى‌كند بى‌آنكه نزد مردم كمترين آسيبى به شخصيت او وارد شود. انسان به گناهان بزرگى كه مرتكب شده اعتراف مى‌كند و آمرزش مى‌خواهد؛ تهيدستى خويش را شرح مى‌دهد و درخواست گشايش مى‌نمايد. از بيمارى پنهان خود شكايت مى‌كند و خواهش بهبودى مى‌كند كسى بر آنها آگاه نمى‌شود. پس منزلت دعا به قدرى مهم است؛ كه ارتباط بدون واسطه و افشاى اسرار نزد ديگران، به طور خودكار عمل مى‌كند.

حضرت على (عليه السلام) در نامه حكيمانه خود به فرزندش امام مجتبى (عليه السلام) نوشته است:

وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذى‌ بِيَدِهِ خَزائِنُ السَّمواتِ وَ الْارْضِ قَدْ اذِنَ لَكَ فى‌ الدُّعاءِ وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْاجابَةِ وَ أَمَرَكَ انْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَكَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِيَرْحَمَكَ وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُهُ عَنْكَ وَ لَمْ يُلْجِئْكَ الى‌ مَنْ يَشْفَعُ لَكَ الَيْهِ.«7»

آگاه باش آن كه خزائن آسمان‌ها و زمين در اختيار اوست به تو اجازه دعا داده و اجابت آن را ضمانت نموده و دستور داده از او بخواهى تا ببخشد و رحمتش را بطلبى تا رحمت آرد و بين خودش و تو كسى را حاجب قرار نداده و تو را مجبور به توسل به واسطه ننموده.

دعايى كه باب رحمت واسعه الهى است مى‌تواند بزرگترين مشكل را با كوچكترين خواهش حل كند و مهمترين تمنّاى خواننده را به آسانى برآورده سازد.

امام باقر (عليه السلام) فرمود:

خداوند مرد باديه نشينى را براى دو كلمه دعا كه به زبان آورد مشمول‌ رحمت خود قرار داد. عرض شد: آن دو كلمه چه بود؟ فرمود: به پيشگاه خداوند عرض كرد: خدايا! اگر عذابم نمايى من شايسته عذابم و اگر ببخشى تو شايسته عفو هستى، پس خداوند او را بخشيد.«8»

گاهى در انسان خواسته‌هايى از خداوند پديد مى‌آيد. ولى به خاطر شك يا ترديد در برآورده شدن يا شريك كردن ديگران در آن كار، حسن ظن او به پروردگار از بين مى‌رود.

بزنطى به حضرت رضا (عليه السلام) عرض كرد:

فدايت شوم، من چند سال است كه از خدا حاجتى مى‌خواهم و از تأخير در اجابتش در دلم شبهه‌اى پديد آمده است، حضرت به من فرمود: بگو بدانم، اگر من سخنى به تو بگويم به آن اعتماد مى‌كنى؟ عرض كردم: فدايت شوم، اگر به حرف شما اعتماد نكنم به چه كسى اعتماد كنم، حضرت فرمود: پس به خدا بيشتر اعتماد داشته باش؛ زيرا خداوند به تو وعده اجابت داده است مگر نه اين كه خداى تبارك و تعالى مى‌فرمايد: هر گاه بنده‌گانم درباره من از تو پرسند، پس من نزديكم و اجابت كنم دعاى آن كه مرا بخواند.«9»

يكى از امورى كه در دعا اهميت دارد و بايد همواره در خاطر دعاگو باشد اين است كه درخواستش برخلاف قوانين خلقت و سنت‌هاى آفرينش نباشد، مثلًا دعا كند كه پير نشود يا هرگز خواب و استراحت نداشته باشد يا حافظه‌اش ضعيف نشود يا يك شبه پولدار شود و ...

اين گونه دعا كردن‌ها با حكمت و تقديرات الهى نمى‌سازد؛ زيرا نظم و طبيعت آفرينش را برهم مى‌زند و تدبير خداوند را مختل مى‌كند.

امام على (عليه السلام) مى‌فرمايد:

إِنَّ كَرَمَ اللَّهِ سُبْحانَهُ لايَنْقُضُ حِكْمَتَهُ فَلِذلِكَ لايَقَعُ الْإِجابَةُ فى‌ كُلِّ دَعْوَةٍ.«10»

همانا كرم خداى سبحان، حكمت او را باطل نمى‌كند پس هر دعايى مستجاب نمى‌شود، يعنى مصلحت و حكمت او هماهنگ است.

ابن سينا در اين موضوع مى‌نويسد:

«علت اجابت دعا؛ تلاقى و توافق اسباب و علّت‌ها در حكمت الهى با يكديگر است. به اين معنا كه دعاى كسى كه درباره چيزى دعا مى‌كند با سبب تحقق آن چيز از سوى آفريدگار برخورد مى‌كند. پس اگر پرسيده شود كه آيا ممكن است چيزى بدون توافق دعا با سازگارى حق صورت گيرد، مى‌گوييم: خير؛ زيرا علت هر دو يكى است و آن آفريدگارى است كه سبب هستى يافتن آن چيز را در دعا قرار داده است. همچنان كه سبب سلامتى بيمار را خوردن دارو قرار داده تا او دارو مصرف نكند بهبود نمى‌يابد. دعا نيز اين گونه است، چيزى كه براى به دست آوردنش دعا مى‌كنيم بنا به حكمتى، برحسب مقدرات و قسمت‌ها به علت وجودى آن چيز برخورد كند، پس دعا كردن لازم است و انتظار اجابت دعا نيز ضرورى است«11»

امام صادق (عليه السلام) مى‌فرمايد:

مردى خدمت امير المؤمنين (عليه السلام) آمد و عرض كرد: من خدا را مى‌خوانم ولى اجابتى نمى‌بينم؟

حضرت فرمود: چون تو خدا را با صفاتى به غير او وصف مى‌كنى، همانا دعا را چهار خصلت باشد:

اخلاص باطنى، حضور نيّت، شناخت وسيله، انصاف داشتن در خواسته، آيا تو با آگاهى از اين چهار نكته دعا مى‌كنى؟

عرض كرد: خير.

حضرت فرمود: پس آنها را بشناس.«12»

حتى معصومان (عليهم السلام) هم اعتقاد دارند كه با رعايت شرايط پذيرش دعا، قبول حتمى است.

امام حسن مجتبى (عليه السلام) با عبداللّه بن جعفر ديدار نمود و فرمود:

چگونه مؤمن، ايمان دارد كه تقدير خود را ناپسند و مقام خويش را كوچك مى‌داند و حال آن كه خدا بر او حكومت مى‌كند؛ من ضمانت مى‌كنم براى كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى خدا نباشد، دعايش مقبول افتد.«13»

حضرت صادق (عليه السلام) در آداب دعا مى‌فرمايد:

آداب دعا را رعايت كن و اگر شرايط دعا را به جا نياوردى منتظر جواب مباش ... بدان كه: اگر خداوند ما را به دعا كردن فرمان نداده بود ولى ما خالصانه او را مى‌خوانديم، باز از روى فضل و كرامت اجابت مى‌كرد، چه رسد به اين كه خود او اجابت دعاى كسى را كه شرايط آن را به جا آورده ضمانت كرده است.«14»

بنابراين خداوند براى كسى كه از او پروا داشته، تعهد كرده است كه هر ناخوشايندى را براى او خوشايند سازد و از جايى كه گمان نمى‌برد روزيش را برساند.

نگارا كى بود كاميدوارى‌

بيابد بر در وصل تو بارى‌

چه خوش باشد كه بعد از نااميدى‌

بكام دل رسد اميدوارى‌

بده كام دلم مگذار جانا

كه دشمن كام گردد دوستدارى‌

دلى دارم گرفتار غم تو

ندارد جز غم تو غمگسارى‌

چنان خو كرد با دل غم كه گوئى‌

به جز غم خوردن او را نيست كارى‌

بيا اى يار و دل را ياريى كن‌

كه بيچاره ندارد جز تو يارى‌

به غم شادم از آن كاندر فراقت‌

ندارم از تو جز غم يادگارى‌

چه خوش باشد كه جان من برآيد

زمحنت وارَهَم يك باره بارى‌

عراقى را ز غم جان برلب آمد

چه مى‌خواهد غمت از دل فكارى‌

(فخر الدين عراقى)

______________________________

(1)- تغابن (64): 17.

(2)- بحار الأنوار: 69/ 290، باب 116، حديث 13؛ الكافى: 2/ 296، حديث 13.

(3)- الكافى: 2/ 138، حديث 4؛ بحار الأنوار: 70/ 175، باب 129، حديث 16.

(4)- تفسير نور الثقلين: 5/ 537، حديث 14؛ تفسير جوامع الجوامع: 3/ 753.

(5)- الكافى: 2/ 87، حديث 5؛ بحار الأنوار: 47/ 55، باب 4، حديث 95.

(6)- تحف العقول: 387؛ بحار الأنوار: 75/ 301، باب 25، حديث 1.

(7)- نهج البلاغه: نامه 31.

(8)- الكافى: 2/ 579، حديث 8؛ بحار الأنوار: 91/ 91، باب 32، حديث 3.

(9)- بحار الأنوار: 90/ 367، باب 24، حديث 1؛ قرب الاسناد: 171.

(10)- غرر الحكم: 193، حديث 3764.

(11)- بحار الأنوار: 90/ 361، باب 22، ذيل حديث 23.

(12)- مجموعة ورّام: 1/ 302.

(13)- الكافى: 2/ 62، حديث 11؛ بحار الأنوار: 43/ 351، باب 16، حديث 25.

(14)- بحار الأنوار: 90/ 322، باب 17، حديث 36؛ مصباح الشريعة: 132- 133.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^