فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 29 از دعای 20 ( درخواست راهی آسان برای محبّت الهی )

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ نَبِّهْنِي لِذِكْرِكَ فِي أَوْقَاتِ الْغَفْلَةِ ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ فِي أَيَّامِ الْمُهْلَةِ ، وَ انْهَجْ لِي إِلَى مَحَبَّتِكَ سَبِيلًا سَهْلَةً ، أَكْمِلْ لِي بِهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الآْخِرَةِ .
بارالها! بر محمد و آل او درود فرست، و به هنگام غفلت و فراموشى با (تازيانه‌ى نام و) ياد خود بيدارم كن، و در طول زندگى (و پيش از فرا رسيدن مرگ) به طاعت خويشم وادار، و راهى روشن و هموار- كه به محبت تو انجامد- پيش پايم بگذار به سبب آن، خير دنيا و آخرت مرا به كمال رسان.

خير دنيا و آخرت در بيدارى و دورى از غفلت‌

جايگاه غفلت از نظر شرع و عقل يكسان نيست. بعضى از غفلت‌ها در امور تكوينى يا امور دينى روى مى‌دهد كه انسان با حالت سهوى يا فراموشى، عملى را برخلاف حقيقت يا مصلحت انجام مى‌دهد ولى سزاوار كيفر و توبيخ نمى‌شود؛ زيرا غفلت بنابر آنچه راغب اصفهانى آورده است:

الغَفْلَةُ، سَهْوٌ يَعْتَرِى الْإِنْسانَ مِنْ قِلَّةِ التَّحَفُّظِ وَ التَّيَقُّظِ.«1»

غفلت، فراموشى است كه در اثر كمى پرهيز و بيدار دلى، بر انسان غلبه مى‌كند.

در حقيقت، گاهى پرده‌اى روى آگاهى و بصيرت انسان را مى‌پوشاند كه سرلوحه گمراهى و دشمنى و زمينه كفر و هلاكت او را فراهم مى‌سازد. ولى او با تيزبينى و دورانديشى مى‌تواند خويش را از ورطه‌هاى سقوط نجات دهد.

حضرت حق منّان در اين باره، زمان پرده بردارى از خواب غفلت را به قيامت حواله مى‌دهد و مى‌فرمايد:

﴿وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ۚ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ * وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ * لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَٰذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴾«2»

و در صور مى‌دمند؛ آن است روز [تحقق و ظهور] وعده‌هاى تهديدآميز و وحشتناك.* هر كسى در آن روز مى‌آيد در حالى كه سوق دهنده‌اى و شاهدى با اوست، [كه سوق دهنده او را به محشر مى‌راند و شاهد بر اعمالش گواهى مى‌دهد.]* [به او مى‌گويند:] تو از اين روز بزرگ در بى‌خبرى و غفلت بودى، پس ما پرده بى‌خبرى را از ديده [بصيرت‌] ات كنار زديم در نتيجه ديده‌ات امروز بسيار تيزبين است.

در دنيا شخصى كه بر اثر غفلت، تخلّف نموده، نه تكليف جبرانى دارد و نه مستحق كيفر است. اين غفلت مستند به ساختمان طبيعى مغز است كه گاه دچار آن مى‌شود و دستورى را ناديده مى‌گيرد؛ مانند روزه‌دارى كه به قصد اطاعت امر خداوند و وظيفه شرعى امساك كرده است، امّا روزى در اثر غفلت و برحسب عادت طبيعى بدون اين كه ماه رمضان در خاطرش باشد روزه را شكسته است. روزه او به اين عمل سهوى باطل نمى‌شود و كفاره‌اى به عهده‌اش نمى‌آيد.

البته بايد دانست در انجام عمل سهوى خوب يا بد، اثر وضعى آن از بين نمى‌رود، يعنى فايده‌ها و ضررهايى به طور تكوينى يا طبيعى به همراه دارد. كسى كه مال ديگرى را به غفلت تلف كند، چون نيّت بدى نداشته، مرتكب گناه نشده ولى ضامن قيمت آن مال است. يا كسى كه مالى را بدون توجه به فقيرى ببخشد و قصد صدقه نكند، ولى چون به انسانى كمك كرده است؛ بلاگردانى حق و دعاى خير او، به بخشنده مال مى‌رسد.

به هر حال از بى‌تفاوتى و بى‌اعتنايى در صورتى چشم‌پوشى مى‌شود كه جنبه عادت پيدا نكند وگرنه چشمه عقل و بينايى انسان را كور كرده و نفس را به سركشى وادار مى‌كند.

در مضمون روايات معصومان (عليهم السلام)، غفلت به معناى كوتاهى و سهل انگارى در محاسبه نفس و بررسى اعمال روزانه است. رها كردن نفس و روزمرّگى زندگى، انسان را بيهوده و حيوانى بار مى‌آورد و نتيجه آن، اين كه در دنيا مانند حيوانات و جنبندگان مى‌چرند و در آخرت كر و كور و لال محشور مى‌شوند؛ زيرا چشمه‌هاى دل و فكر را به سوى حقيقت بسته‌اند و تكرار غفلت‌ها آنها را محروم ساخته است.

حضرت على (عليه السلام) درباره زيان غفلت از نفس مى‌فرمايد:

دَوامُ الْغَفْلَةِ يُعْمِى الْبَصيرَةَ.«3»

فراموشى طولانى، ديده بصيرت را كور مى‌كند.

پس سفارش مى‌فرمايد:

فَاسْتَدْرِكُوا بَقِيَّةَ ايَّامِكُمْ وَ اصْبِرُوا لَها أَنْفُسَكُمْ، فَانَّها قَلِيلٌ فى كَثيرِ الْايَّامِ الَّتى تَكُونُ مِنْكُمْ فِيهَا الْغَفْلَةُ وَ التَّشاغُلُ عَنِ الْمَوْعِظَةِ.«4»

بنابراين باقى مانده عمر را دريابيد، و در اين باقى مانده خود را به شكيبايى واداريد كه اين باقيمانده عمر در برابر روزهاى زيادى كه از شما در غفلت و رويگردانى از موعظه گذشت، اندك است.

در سخنان نجوا آميز خداى متعال با موسى (عليه السلام) آمده است:

اگر فرو رفتن در خواب غفلت و پيمودن راه بدبختى و پيروى از شهوات نبود، چگونه عدّه‌اى مى‌توانستند لذّت زندگى را بچشند. به خاطر نبودن اين امور است كه راستگويان و مؤمنان راستين بى‌تابى مى‌كنند.«5»

امام سجّاد (عليه السلام) در نشانه‌هاى زاهدان دنيا؛ در اين زمينه هشدار مى‌دهد:

واى بر تو اى پسر آدم! بدان كه سنگينى پرخورى و سستى و تنبلى برگرفته از انباشتن معده و مستى سيرى و غفلت حاصل از قدرتِ چيزهايى هستند كه انسان را در عمل زمين‌گير و تنبل مى‌كنند و ياد خدا را از ذهن مى‌برند و از نزديك بودن مرگ، غافل مى‌سازند، تا جايى كه شخص گرفتار دوستى دنيا، گويى از مستى شراب ديوانه شده است.«6»

محاسبه نفس به معناى كنار زدن پرده غفلت و بى‌خيالى است و آگاه شدن از گفتار و كردار خوب و بد است. حسابرسى نفس پرونده اعمال انسان را در پيش رويش مى‌گشايد و از لغزش‌ها و اشتباهات آينده باخبر مى‌سازد و انسان را وامى‌دارد تا با استغفار از درگاه حق و طلب رضايت از بندگان او نامه سياه را روشن سازد و بار مسؤوليت خويش را سبك سازد. اين موفقيت بزرگ سهم كسى مى‌شود كه محاسبه و مراقبت نفس را جدى بگيرد؛ و به تصفيه حساب همّت بگمارد.

زُهْرى‌ از افراد تحصيل كرده و دانشمند در عصر ولايت امام زين العابدين (عليه السلام) بود ولى متأسفانه جذب دستگاه حكومت بنى اميه گرديد و ستمگران از غفلت او به نفع خود و ضرر اسلام بهره‌هاى بسيار بردند. حضرت در نامه‌اى گسترده به اميد اين كه او را بيدار سازد و از خواب غفلت برهاند، نكات هشدار دهنده‌اى را فرموده است:

با چشم دل در خويش نظر كن كه فرداى قيامت چه شخصى خواهى بود؛ آنگاه كه در پيشگاه الهى حاضر مى‌شوى، از نعمت‌هايى كه به تو داده پرسش مى‌كند، چگونه رعايت نمودى، از حجت‌هايى كه بر تو دارد مى‌پرسد، چگونه قضاوت كردى، گمان مبر خداوند از تو عذرى را بپذيرد و با اعتراف به تقصير از تو راضى گردد.«7»

غفلت از عمل نفس، ممكن است در دنيا بسيارى از مسلمانان را در روز حساب با مشكلات بزرگى مواجه كند و آنان را در ميدان عذاب سنگين قرار دهد و در آن فضا پشيمانى و بازگشت امكان‌پذير نيست.

امام على (عليه السلام) در خطبه‌اى پرمحتوا در تشويق به عمل صالح مى‌فرمايد:

فَيالَها حَسْرَةً عَلى‌ ذى‌ غَفْلَةٍ يَكُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً وَ انْ تُؤَدِّيَهُ ايَّامُهُ الى‌ شِقْوَةٍ. نَسْأَلُ اللَّهَ سُبْحانَهُ انْ يَجْعَلَنا وَ ايَّاكُمْ مِمَّنْ لاتُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ وَ لاتُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طاعَةِ رَبِّهِ غايَةٌ وَ لاتَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدامَةٌ وَ لا كآبَةٌ.«8»

حسرت و اندوه بر آن بى‌خبرى كه عمر نابود شده‌اش بر او حجت است، و پايان زندگيش شقاوت! از خدا درخواست دارم ما و شما را از كسانى قرار دهد كه نعمت، آنان را به طغيان نيندازد، و هدفى آنان را در عبادت پروردگار خود مقصّر نسازد، و پس از مرگ ندامت و اندوه بر او فرود نيايد.

خداوند متعال براى آگاهى مردم در قرآن كريم از بعضى غفلت‌هاى گمراه كننده انسان در مهمترين دستاوردهاى آفرينش خداوندگار؛ نام برده است. هر چند برپايى آنها را به خود نسبت داده است، تا در هدايت و گمراهى بندگان، جبر و اكراهى نباشد ولى به جهت تفكر در خلقت و عبرت آموزى و اطاعت از پروردگار و دورى از غفلت و تمام شدن حجت و دليل بر همگان، در قيامت از بندگان بازخواست مى‌نمايد.

______________________________

(1)- مفردات ألفاظ القرآن، راغب اصفهانى: ماده غفل.

(2)- ق (50): 20- 22.

(3)- غرر الحكم: 266، حديث 5762.

(4)- نهج البلاغه: خطبه 85.

(5)- الكافى: 8/ 48، حديث 8؛ بحار الأنوار: 74/ 38، باب 2، حديث 7.

(6)- بحار الأنوار: 75/ 129، باب 21، حديث 1؛ تحف العقول: 273.

(7)- بحار الأنوار: 75/ 132، باب 21، حديث 2؛ تحف العقول: 275.

(8)- نهج البلاغه: خطبه 63.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - روح الله خاتمي - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد تقي فلسفی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^