از سيرههاى زيبا و الگو دهنده انبياى الهى و معصومان (عليهم السلام) ارتباط نزديك با بندگان نيازمند و فقيران بوده است. اين همزبانى و همنشينى با آنان، اسباب نزديكى به خداوند و قدرشناسى و سپاس از نعمتهايى مانند سلامتى، ثروت مالى، عزّت نفس، مقاومت در برابر حوادث، تقويت ايمان و پرهيزكارى و صبر و گسترش عدالت در بين انسانها و اخلاق نيك با مردم در همه زواياى زندگى فراهم مىآورد.
خداوند منّان براى يادآورى آداب معاشرت با ضعيفان و مستمندان مىفرمايد:و اما [به شكرانه اين همه نعمت] يتيم را خوار و رانده مكن* و تهيدست حاجت خواه را [به بانگ زدن] از خود مران* و نعمت هاى پروردگارت را بازگو كن.
از جمله نكاتى كه از اين آيات استفاده مىشود:
1- در هنگام قدرت جسمى و مالى، از زمان ضعف خود و ديگران ياد كنيد كه الطاف الهى به واسطههاى زيادى مانند مهربانى پدر و مادر در كودكى و نوجوانى، و آموزش ادب و دانش معلّم در مدرسه، يارى و تشويق دوستان و آشنايان در كارهاى زندگى به انسان مىرسد.
2- پناه دادن به بىسرپرست و نيازمندان و رسيدگى به وضع حالى و مالى آنان به دليل شرايط سنّى و روحى و اجتماعى بايد در اولويّت باشد. اگر گذشته تلخ و سخت خود را ياد كنيد؛ محرومان را طرد نمىكنيد و به نعمتهاى حق مغرور نمىشويد.
3- نعمتها محصول دانش و تخصص و زرنگى آدميان نيست، بلكه لطف پروردگار است. ياد نعمتهاى الهى انسان را از نااميدى و خودباختگى نجات داده و ايستادگى او را در برابر حوادث و آزمايشها افزون مىكند. نعمتهاى حق بايد در مسير رشد و تربيت انسان باشد نه غفلت و طغيانگرى.
4- خداوند فقير را غنى مىكند ولى از انسان نمىخواهد فقير را توانا كنيم، بلكه مىفرمايد: فقير را از خود مران و يتيم را با تندى سرزنش مكن.
در اين زمينهها روايات و حكايات بسيارى از درياى معارف اهل بيت (عليهم السلام) به ما رسيده است:
حضرت على (عليه السلام) مىفرمايد:
با نيازمندان همنشين باش تا سپاسگزاريت زياد گردد.
چه نيكوست فروتنى توانگران در برابر نيازمندان براى به دست آوردن پاداشى كه نزد خداوند پاك است. و چه نيكوست، بىاعتنايى فقيران در برابر توانگران به سبب توكّل كه به خداوند دارند.
پادشاهان دنيا و آخرت؛ فقيرانِ خشنود به حال خود هستند.
به همين جهت اميرمؤمنان على (عليه السلام) در نهج البلاغه به مالك اشتر سفارش مىفرمايد كه:
هرگز ثروتمندان بىدرد را گرد خود جمع مكن؛ زيرا در وجود هر يك از آنان چنين است كه پرخرجتر در آسايش، و كم يارتر در مشكلات، ناخشنودتر در انصاف، با التماستر در خواستهها، كم سپاستر در بخششها، دير پوزشپذير در لطفها و بىصبر در حوادث روزگار هستند.
ولى نسبت به طبقه ضعيف جامعه به قاطعيّت هشدار فرموده است:
خدا را خدا را! در طبقه پايين اجتماع، از آنان كه راه چاره ندارند، و از كارافتادگان و نيازمندان و دچار شدگان به زيان و سختى و صاحبان امراضى كه از پا درآمدهاند، در ميان اينان كسانى هستند كه روى سؤال و اظهار حاجت دارند و كسانى كه عفّت نفسشان مانع از سؤال است ....از جانب خود وقتى را براى آنان كه به شخص تو نيازمندند قرار ده و در آن وقت وجود خود را براى آنان از هر كارى فارغ كن، و جلوست براى آنان در مجلس عمومى باشد، و براى خداوندى كه تو را آفريده تواضع كن.
از سيره عملى و رفتارى معصومان (عليهم السلام) كه بسيار بر اين روش اصرار مىورزيدند، اين كه خويش را در مقام يك نيازمند حقيقى قرار دهند و با پروردگار مناجات نمايند تا بتوانند در حضور فقيرى كه در كنار كوچه يا مسجد نشسته به آسانى همنشين و مهربان باشند.
طاووس فقيه يمانى گويد:
نيمه شبى غرق در سكوت به كنار كعبه رفتم در آنجا امام سجّاد (عليه السلام) را ديدم كه وارد حجر اسماعيل شد و نماز خواند و آنگاه به سجده رفت.
با خود گفتم: او مردى پاك سرشت از خاندان بزرگوارى است؛ چه نيكوست كه نزديك او شوم و دعاهايش را بشنوم.پس شنيدم كه در سجدهاش مىفرمود:
بنده كوچك تو در آستانه توست؛ بنده بيچارهات در بارگاه توست؛ بنده نيازمندت به در خانه توست؛ بنده درخواست كنندهات در درگاه توست.
سپس طاووس گويد: دعاهاى امام را در هنگام گرفتارى و پريشانى مىخواندم، به سرعت اندوهم برطرف مىشد.
______________________________
(2)- غرر الحكم: 430، حديث 9808.
(3)- نهج البلاغه: حكمت 406؛ غرر الحكم: 366، حديث 8242.
(4)- غرر الحكم: 366، حديث 8243.
(7)- بحار الأنوار: 46/ 75، باب 5، حديث 66؛ كشف الغمة: 2/ 80.