فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 23 از دعای 31 ( شایستگی شفاعت )

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتِي بَيْنَ يَدَيْكَ ، وَ وَجِيبَ قَلْبِي مِنْ خَشْيَتِكَ ، وَ اضْطِرَابَ أَرْكَانِي مِنْ هَيْبَتِكَ ، فَقَدْ أَقَامَتْنِي يَا رَبِّ ذُنُوبِي مَقَامَ الْخِزْيِ بِفِنَائِكَ ، فَإِنْ سَكَتُّ لَمْ يَنْطِقْ عَنِّي أَحَدٌ ، وَ إِنْ شَفَعْتُ فَلَسْتُ بِأَهْلِ الشَّفَاعَةِ .
الهى بر تنهاييم در پيشگاهت و تپيدن قلبم از ترست و لرزه‌ى اندامم از هيبتت رحم كن زيرا گناهانم- اى پروردگار من- مرا در جاى رسوايى و خوارى در پيشگاهت نشانده پس اگر سكوت كنم كسى از جانب من سخن نمى‌گويد و اگر شفيع و ميانجى بطلبم سزاوار شفاعت نيستم.

شفاعت خداوند از گناهكار

انسان‌هايى كه مرتكب گناه مى‌شوند دو دسته‌اند:

1- گروهى خود را در گناه و عصيان غرق مى‌كنند و طغيان و سركشى را به حدّ نهايى مى‌رسانند، پس آنان در گمراهى و غفلت و نا اميدى به سر مى‌برند.

خداوند قهّار در كمين است و به آنها ميدان مى‌دهد و به خودشان وامى‌گذارد تا پشتشان از بار گناه سنگين شود و استحقاق بيشترين مجازات را پيدا كنند. آنان همه پل‌ها را در پشت سر خود ويران مى‌كنند و پرده حيا و شرم را دريده و شايستگى هدايت الهى را از دست داده‌اند. و خداوند نسبت به آنان هيچ گونه رحمت و عفو نشان نمى‌دهد؛ زيرا در آنان آلودگى به گناه مانند بيمارى وبا به جانشان افتاده و روح ايمان را مى‌خورد. كار به جايى مى‌رسد كه سر از تكذيب آيات حق در آورده و فراتر رفته و به استهزا و تمسخر پيامبران و معصومان (عليهم السلام) وامى‌دارد و سپس حرف حق و راه حقيقت را انكار مى‌كنند و قيامت و بهشت و جهنّم را زير سؤال مى‌برند و به مرحله‌اى مى‌رسد كه ديگر هيچ دليل و اندرز و هشدارى مؤثّر نيست و تنها تازيانه عذاب دردناك، او را بيدار كند.

برگهاى تاريخ آكنده است از سيه‌روزى و سرانجام ستمگران و جنايت كارانى كه به كيفر خداوند نابود شده‌اند.

خداوند متعال در وصف آنان مى‌فرمايد:

﴿ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ﴾«1»

آن گاه بدترين سرانجام، سرانجام كسانى بود كه مرتكب زشتى شدند به سبب اينكه آيات خدا را تكذيب كردند و همواره آنها را به مسخره مى‌گرفتند.

حضرت على (عليه السلام) در عاقبت آنان كه به باطل ميل نشان مى‌دهند، فرمود:

وَ لَئِنْ امْهَلَ اللّهُ الظَّالِمَ فَلَنْ يَفُوتَ اخْذُهُ وَ هُوَ لَهُ بِالْمِرْصادِ عَلى‌ مَجازِ طَرِيقِهِ وَ بِمَوْضِعِ الشَّجى‌ مِنْ مَساغِ رِيقِهِ.«2»

اگر خداوند ستمكار را مهلت دهد هرگز فرصت مؤاخذه او از دستش نمى‌رود، و بر سر راه او در حالى كه گلويش در دست قدرت اوست در كمين است.

2- گروهى، زياد به گناه آلوده نمى‌شوند و با زنگ‌هاى بيدار باش مانند فقر و بيمارى و يا مجازات‌هاى متناسب با اعمالشان كه ناگهانى پديد مى‌آيد؛ هوشيار و به راه حق باز مى‌گردند. اينان هنوز شايستگى هدايت را دارند و با پرده‌پوشى پروردگار در دنيا مشمول شفاعت قرار مى‌گيرند و در حقيقت چوب خداوند و ناراحتى‌هاى وارد بر آنان، نعمت محسوب مى‌شود.

خداوند حكيم در حق آنها مى‌فرمايد:

﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾«3»

در خشكى و دريا به سبب اعمال زشتى كه مردم به دست خود مرتكب شدند، فساد و تباهى نمودار شده است تا [خدا كيفر] برخى از آنچه را انجام داده‌اند به آنان بچشاند، باشد كه [از گناه و طغيان‌] برگردند.

رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) درباره الطاف خداوند براى تنبيه انسان مى‌فرمايد:

إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذا قارَفَ الذُّنُوبَ ابْتُلِىَ بِها بِالْفَقْرِ، فَإِنْ كانَ فى‌ ذلِكَ كَفَّارَةٌ لِذُنُوبِهِ وَ إِلَّا ابْتُلِىَ بِالْمَرَضِ، فَإِنْ كانَ فى‌ ذلِكَ كَفَّارَةٌ لِذُنُوبِهِ وَ إِلَّا ابْتُلِىَ بِالْخَوْفِ مِنَ السُّلطانِ يَطْلُبُهُ، فَإِنْ كانَ ذلِكَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ وَ إِلَّا ضَيَّقَ عَلَيْهِ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِهِ، حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ حينَ يَلْقاهُ وَ ما لَهُ مِنْ ذَنْبٍ يَدَّعِيِه عَلَيْهِ فَيَأْمُرُ بِهِ إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِنَّ الْكافِرَ وَ الْمُنافِقَ لَيُهَوَّنُ عَلَيْهِما خُرُوجُ أَنْفُسِهِما حَتَّى يَلْقَيانِ اللَّهَ حِيْنَ يَلْقَيانِهِ وَ ما لَهُما عِنْدَهُ مِنْ حَسَنَةٍ يَدَّعِيانِها عَلَيْهِ فَيَأْمُرُ بِهِما إِلَى النَّارِ.«4»

هر گاه مؤمن گناه كند، به سبب آن گناهان گرفتار فقر شود. اگر آن فقر، گناهان را پاك نكرد، به بيمارى مبتلا شود و اگر آن هم گناهانش را نزدود به ترس از تعقيب قدرت حكومت گرفتار شود و اگر اين نيز گناهش را پاك نكرد هنگام مردن به سختى جان دهد تا آن كه سرانجام خدا را بدون گناهى كه به سبب آن بازخواست شود، ديدار كند و دستور دهد كه او را به بهشت برند، امّا كافر و منافق در هنگام مرگ، جانشان به آسانى بيرون مى‌رود تا هنگامى كه در محضر عدل پروردگار حاضر مى‌شوند، حسناتى در نامه اعمال آنها نباشد تا ادعايى كنند و سپس دستور مى‌رسد كه آنان را به سوى دوزخ هدايت كنيد.

بنابراين تا همه پرده‌ها پاره نشده است و رسوايى‌ها بر سر زبان فرشتگان و مردم نيفتاده، بايد كارى كرد.

______________________________

(1)- روم (30): 10.

(2)- نهج البلاغه: خطبه 96.

(3)- روم (30): 41.

(4)- بحار الأنوار: 78/ 199، باب 1، ذيل حديث 56؛ جامع الأخبار: 115.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^