فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 12 از دعای 32 ( شکایت از ابلیس و شیطان به درگاه خداوند )

وَ قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَيَّ عَدُوُّكَ الَّذِي اسْتَنْظَرَكَ لِغَوَايَتِي فَأَنْظَرْتَهُ ، وَ اسْتَمْهَلَكَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ لِإِضْلَالِي فَأَمْهَلْتَهُ .
و دشمن تو بر من چيره گشته همان كه براى فريب دادن من از تو فرصت خواسته و تو نيز به او فرصت داده‌اى و براى گمراه كردن من تا روز قيامت از تو مهلت گرفته و تو نيز به او مهلت داده‌اى.

فرصت‌طلبى شيطان براى انحراف بشر

ابليس پس از بيرون شدن از ملكوت پروردگار به صفت شيطان رجيم و مارد«1» و سركش پليد شناخته گرديد و بنابراين آن پليد براى انديشه تكميل حسادت و انتقام شديدتر خود، از درگاه الهى خواهش فرصت نموده تا نيش زهر تكبر خود را بيشتر در جان آدميزاد فرو ببرد و تلخى دورى خويش را از مقام فرشتگان به انسان بچشاند؛ او را هم از مقام خليفه الهى سر به زير نمايد.

پس با اين انگيزه و قصد در آغاز از خداوند متعال اجازه ادامه حيات خواست:

﴿قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ * إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾«2»

گفت: پروردگارا! مرا تا روزى كه مردم برانگيخته مى‌شوند، مهلت ده.* [خدا] گفت: تو از مهلت يافتگانى،* تا زمانى معين و معلوم.

ابليس با تمام تكبّر؛ اميد خود را از درگاه حق با كلمه ربّ آغاز كرد و چون در خواسته خود جدّيت و جسارت نشان داد، خداوند هم مهلتى محدود به خاطر حكمت‌هايى كه در راه آفرينش آدم بود به او عنايت فرمود، سپس شيطان با كمال نامردى و پررويى گفت:

﴿قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ﴾«3»

گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه مى‌كنم،* مگر بندگان خالص شده‌ات را.

و حق سبحان هم كوتاه نيامده و با عزّت و شدّت فرمود:

﴿قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ * لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ﴾«4»

[خدا] گفت: سوگند به حق و فقط حق را مى‌گويم* كه بى‌ترديد دوزخ را از تو و آنان كه از تو پيروى كنند، از همگى پر خواهم كرد.

حضرت على (عليه السلام) در خطبه آفرينش فرشتگان، دليل مهلت خواستن ابليس را چنين بيان فرموده است:

فَقالَ سُبْحَانَهُ: ﴿اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ﴾«5»اعْتَرَتْهُ الْحَمِيَّةُ وَ غَلَبَتْ عَلَيْهِ الشِّقْوَةُ وَ تَعَزَّزَ بِخِلْقَةِ النّارِ وَ اسْتَهْوَنَ خَلْقَ الصَّلْصالِ.فَاعْطاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْماماً لِلْبَلِيَّةِ وَ انْجازاً لِلْعِدَةِ، فَقالَ: ﴿إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ * إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾«6»«7»

[خداوند] به فرشتگان گفت: بر آدم سجده كنيد، [پس‌] سجده كردند مگر ابليس كه غرور و تكبّر او را گرفت، و بدبختى بر او چيره شد، و به آفريده شدنش از آتش، احساس عزّت و برترى نمود و به وجود آمده از خاك خشكيده را پست و بى‌مقدار شمرد. خداوند هم او را براى مستحق شدنش به خشم حق، و به كمال رساندن آزمايش و به انجام رسيدن وعده‌اش مهلت داد، به او گفت: «تو از مهلت يافتگانى،* تا روز [آن‌] وقت معين.

و اما دليل ديگرى كه خداوند به او فرصت داد به جهت حقّى بود كه بر خداوند به خاطر پاداش عبادت و شكرانه طولانى داشت و خداى سبحان اراده جبران نمود.

حسن بن عطيّه مى‌گويد به امام صادق (عليه السلام) گفتم:

حَدَّثَنى‌ كَيْفَ قالَ اللَّهُ لِإِبْلِيسَ: ﴿فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ * إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾قالَ: لِشَى‌ءٍ كانَ تَقَدَّمَ شُكْرَهُ عَلَيْهِ، قُلْتُ: وَ ما هُوَ؟ قالَ: رَكْعَتانِ رَكَعَهُما فِى السَّماءِ فِى أَلْفَى سَنَةٍ أَوْ فى‌ أَرْبَعَةِ آلافِ سَنَةٍ ...«8»

بازگو بفرما چرا خداوند به ابليس فرمود: از مهلت داده شدگانى تا وقت‌ معلوم. حضرت فرمود: براى چيزى كه خداوند متعال خواست از آن تشكّر بجا آورد، گفتم: آن چه بود؟ حضرت فرمود: دو ركعت نماز بود كه ابليس آن را در آسمان به مدت دو هزار يا چهار هزار سال بجا آورده بود.

در روايت ديگر آمده است:

ابليس در آسمان دو ركعت نماز را ظرف هفت هزار سال بجا آورد و حق تعالى در مقابل عبادتش، آن را مهلت ثواب آن را مهلت به او عطا فرمود.«9»

آنگاه مظهر پليدى خلقت در اوّلين برنامه نقشه‌هاى گمراهانه خود، در بهشت به سوى آدم و حوّا رفت و با سوگند زياد و خيرخواهى آنها را نصيحت نمود تا جايى كه آنان به درخت ممنوعه دست درازى نموده و پوشش حيا و عفتشان فرو ريخت، پس ماهيّت پليد او روشنتر گرديد.

خداوند سپس در بعضى آيات به همه افراد بشر و فرزندان آدم هشدار مى‌دهد كه مراقب فريبكارى شيطان باشند؛ زيرا او سابقه دشمنى خود را با پدر بشر نشان داده است همانطور كه لباس بهشتى را بر اثر وسوسه از اندام جسمى او بيرون كرد، در صدد برآمد كه لباس تقوا را هم از اندام روحى و جانى او بيرون نمايد پس به اقسام گوناگون ابزارهاى مالى و زينتى و بازى و سرگرمى‌هاى نشاطآور، آدميان را مى‌فريبد و از راه مستقيم به در مى‌كند و خداوند منّان به اين منظور هشدارهاى فراوانى داده است كه از آن جمله فرموده است:

﴿يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾«10»

اى فرزندان آدم! شيطان، شما را نفريبد چنان كه پدر و مادرتان را [با فريبكاريش‌] از بهشت بيرون كرد، لباسشان را از اندامشان بر مى‌كشيد تا شرمگاهشان را به آنان بنماياند، او و دار و دسته‌اش شما را از آنجا كه شما آنان را نمى‌بينيد مى‌بينند، ما شياطين را سرپرست و ياران كسانى قرار داديم كه ايمان نمى‌آورند.

و در سوره يس، براى آگاهى و شناساندن هر چه بيشتر آن دشمن قديمى و خطرناك و در انديشيدن روز حساب و رسوايى مى‌فرمايد:

﴿وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُواْ تَعْقِلُونَ﴾«11»

و همانا شيطان گروه بسيارى از شما را گمراه كرد، آيا تعقّل نمى‌كرديد [كه پيروانش به چه سرنوشت شومى دچار شدند؟] يعنى آيا نمى‌نگريد چه بدبخت‌هايى شيطان به سر پيروان خود آورده است؟ آيا تاريخ پيشينيان را مطالعه نكرديد تا ببينيد بندگان او به چه سرنوشت شوم و دردناكى گرفتار شدند؟ ويرانه‌هاى شهرهاى بلا ديده آنها در برابر چشم شماست و عاقبت غم‌انگيز آنها براى هر كس كه كمترين تفكّر و انديشه‌اى داشته باشد روشن است. پس چرا دشمنى را كه آزمايش دشمنى خود را بارها و بارها داده است جدّى نمى‌گيرد و باز با او طرح دوستى مى‌ريزيد؛ حتّى او را رهبر و پيشگام خود انتخاب مى‌كنيد و مراسم قبيله شيطان پرستى برپا مى‌سازيد.

خرد و منطق سليم حكم مى‌كند كه انسان از چنين جانور خطرناكى كه به هيچ انسانى رحم نمى‌كند و قربانيان او در هر گوشه و كنار دنيا بر خاك مذلّت كفر افتاده‌اند بر حذر باشد و لحظه‌اى به خود، اجازه غفلت از او را ندهد.

امام على (عليه السلام) در نامه‌اى به معاويه فريب خوردن او را تذكّر مى‌فرمايد:

وَ خُذْ اهْبَةَ الْحِسابِ وَ شَمِّرْ لِما قَدْ نَزَلَ بِكَ و لاتُمَكِّنِ الْغُواةَ مِنْ سَمْعِكَ وَ الّا تَفْعَلْ اعْلِمْكَ ما اغْفَلْتَ مِنْ نَفْسِكَ فَانَّكَ مُتْرَفٌ قَدْ اخَذَ الشَّيْطانُ مِنْكَ مَأْخَذَهُ وَ بَلَغَ فيكَ امَلَهُ وَ جَرى‌ مِنْكَ مَجْرَى الرُّوحِ وَ الدَّمِ.«12»

و براى حساب آماده شو، و براى بلاهايى كه به تو مى‌رسد مهيّا باش، سخن گمراهان را مشنو، و اگر بدين صورت عمل نكنى تو را به آنچه نسبت به خود غفلت دارى آگاه سازم؛ زيرا ناز و نعمت به طغيانت انداخته و شيطان راه خود را در تو پيش گرفته، و با اوضاع تو به آرزويش رسيده، و در وجودت همچون روح و خون روان گشته.

آرى، درس عبرت و هشدار بسيار است، امّا پند گيرنده كم هستند.

رسول اللّه اعظم (صلى الله عليه و آله) فرمود:

أَغْفَلُ النَّاسِ مَنْ لَمْ يَتَّعِظْ بِتَغَيُّرِ الدُّنْيا مِنْ حالٍ إِلى‌ حالٍ وَ أَعْظَمِ النَّاسِ فِى الدُّنْيا خَطَراً مَنْ لَمْ يَجْعَلْ لِلدُّنْيا عِنْدَهُ خَطَراً.«13»

غافل‌ترين مردم كسى است كه از اوضاع و احوال دنيا و دگرگونى‌هاى آن پند نگيرد و كسانى در دنيا گرفتار خطر مى‌شوند كه دنيا را براى خود خطر ندانند.

______________________________

(1)- مارد: رانده شده.

(2)- ص (38): 79- 81.

(3)- ص (38): 82- 83.

(4)- ص (38): 84- 85.

(5)- بقره (2): 34.

(6)- حجر (15): 37- 38.

(7)- نهج البلاغه: خطبه 1.

(8)- علل الشرايع: 2/ 525، حديث 1؛ بحار الأنوار: 60/ 240، باب 3، حديث 85.

(9)- علل الشرايع: 2/ 526، حديث 1؛ بحار الأنوار: 60/ 240، باب 3، حديث 86.

(10)- اعراف (7): 27.

(11)- يس (36): 62.

(12)- نهج البلاغه: نامه 10.

(13)- بحار الأنوار: 70/ 88، باب 122، حديث 55؛ الأمالى، شيخ صدوق: 20، حديث 4.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^