فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 1 از دعای 43 ( ماه آفریده‌ای فرمان‌بردار )

أَيُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِيعُ ، الدَّائِبُ السَّرِيعُ ، الْمُتَرَدِّدُ فِي مَنَازِلِ التَّقْدِيرِ ، الْمُتَصَرِّفُ فِي فَلَكِ التَّدْبِيرِ .
اى (ماه) آفريده‌ى فرمانبردار، اى متحرك شتاب‌دار، اى رفت و شدكننده در جايگاههاى مقدر شده و اى جابجا شونده در فلك نظم و تدبير.

ماه پر فروغ‌

ماه از جالب‌ترين و زيباترين اختران آسمان است. در پرتو فروغش ظلمت شب را مى‌زدايد، با شكل‌گيرى‌هاى مختلفش صفحه زيباى آسمان را زيباتر مى‌كند، چون به صورت هلال خودنمايى كند ورود ماه جديد را خبر مى‌دهد، و زمانى كه رخساره‌ پنهان مى‌نمايد و به محاق مى‌رود پايان يافتن ماه را اطلاع مى‌دهد.

بى خبران از توحيد، در ادوارى از تاريخ آن را مى‌پرستيدند، و جاهلان از حقايق، اين اختر زيبا را به طور مستقل در سرنوشت حيات مؤثر مى‌دانستند.

قرآن و روايات و دعاها بر تمام آن عقايد خط باطل كشيد، ماه را مخلوقى از مخلوقات و نشانه‌اى از نشانه‌هاى قدرت محبوب دانست، و آن را به عنوان نعمت حق كه شكرش لازم است به مردم معرفى نمود.


مقياس طبيعى شناخت اوقات‌

قرآن مجيد هلال ماه و شكل‌هاى ديگر آن را به عنوان مقياس طبيعى براى شناخت اوقات و تنظيم امور، و مسائل عبادى معرفى كرد، آن‌جا كه فرمود:

﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ ۖ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ﴾«1»

از تو درباره هلال‌هاى ماه مى‌پرسند، بگو: آنها وسيله تعيين اوقات [براى امور دنيايى و نظام زندگى‌] مردم و [تعيين زمان مراسم‌] حج است.

طلوع ماه در ابتداى ماه‌ها به صورت هلال و سپس تغيير تدريجى آن، در انجام عبادات و وظايف دينى و همچنين نظام زندگى مادى آثار فراوانى دارد، زيرا همه مى‌توانند به آسانى امور تجارى و قراردادهاى خود را تنظيم كنند و وقت وعده و پيمان‌هاى خود را تعيين نمايند، و نيز روزه داشتن و انجام عبادت بزرگ حج موقع خاصى دارد كه بهترين راه براى تعيين آن همين وضع هلال است، مردم با ديدن هلال هميشه مى‌توانند ابتدا و وسط و آخر ماه‌ها را تشخيص دهند و كارهاى خويش را بر طبق آن تنظيم نمايند.

«در حقيقت ماه يك «تقويم طبيعى» براى تمام افراد بشر محسوب مى‌شود، كه‌ عموم مردم اعم از باسواد و بى‌سواد، در هر نقطه‌اى از جهان كه باشند مى‌توانند از اين تقويم طبيعى استفاده كنند، نه تنها آغاز و وسط و آخر ماه را مى‌توان با آن شناخت بلكه با دقت، روزهاى ماه را نيز مى‌توان تشخيص داد، و بديهى است نظام زندگى اجتماعى بشر بدون تقويم يعنى يك وسيله دقيق و عمومى براى تعيين تاريخ امكان‌پذير نيست، به همين دليل خداوند بزرگ براى نظام زندگى اين تقويم جهانى را در اختيار همگان قرار داده است.

يكى از امتيازات قوانين اسلام اين است كه دستورهاى آن معمولًا بر طبق مقياس‌هاى طبيعى قرار داده شده است، زيرا مقياس‌هاى طبيعى وسيله‌اى است كه در اختيار همگان قرار دارد و گذشت زمان اثرى بر آن نمى‌گذارد، به عكس مقياس‌هاى غيرطبيعى كه در اختيار همه نيست حتى در عصر ما هنوز همه مردم نتوانسته‌اند از مقياس‌هاى جهانى استفاده كنند، لذا مى‌بينيم اسلام مقياس را گاهى وجب، گاهى گام، و گاهى بند انگشتان، و گاهى طول قامت، و در مورد تعيين وقت: غروب آفتاب و طلوع فجر و گذشتن خورشيد از نصف النهار، و رؤيت ماه قرار داده است«2»

قرآن مجيد گذشته از آيه قبل، بيست و هفت بار مسئله قمر را در آيات كريمه‌اش مطرح فرموده است. گاهى ماه و خورشيد را دو وسيله حساب در زندگى معرفى مى‌كند:

﴿فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا﴾«3»

شكافنده صبح [از پرده تاريك شب است‌] و شب را براى آرامش قرار داد، و خورشيد و ماه را وسيله‌اى براى محاسبه و اندازه‌گيرى زمان مقرّر فرمود.

«ممكن است منظور اين باشد كه گردش منظم و حركت مرتب اين دو كره آسمانى موجب مى‌شود كه شما بتوانيد برنامه‌هاى مختلف زندگى خود را تحت نظام و حساب درآوريد.

بعضى احتمال داده‌اند كه منظور اين است كه خود اين دو كره آسمان تحت نظام و حساب و برنامه است.

بنابراين در صورت اول اشاره به يكى از نعمت‌هاى الهى براى انسان‌هاست. و در صورت دوم اشاره به يكى از نشانه‌هاى توحيد و دلايل اثبات وجود خداست، و ممكن است اشاره به هر دو معنا بوده باشد.

در هر صورت اين موضوع بسيار جالب توجّه است كه ميليون‌ها سال كره زمين به دور خورشيد و ماه به دور زمين گردش مى‌كند و بر اثر آن قرص آفتاب در برابر برج‌هاى دوازده گانه فلكى در نظر ما زمينيان حركت مى‌نمايد، و قرص ماه با هلال منظم خود و تغيير تدريجى و نوسان مرتب ظاهر مى‌شود.

اين گردش به قدرى حساب شده است كه حتى لحظه‌اى پس و پيش نمى‌شود.

اگر طول مسير زمين را به دور خورشيد در نظر بگيريم كه در يك مدار بيضى شكل كه شعاع متوسط آن 150 ميليون كيلومتر است مى‌گردد، با آن نيروى عظيم جاذبه آفتاب، و همچنين كره ماه كه در هر ماه مسير دايره مانند خود را با شعاع متوسط 384 هزار كيلومتر طى مى‌كند، و نيروى عظيم جاذبه زمين دائماً آن را به سوى خود مى‌كشد، آنگاه متوجه خواهيم شد كه چه تعادل دقيقى در ميان نيروى جاذبه اين كرات از يك سو، و نيروى گريز از مركز آنها از سوى ديگر برقرار شده است كه در سير منظم آنها لحظه‌اى وقفه يا كم و زياد ايجاد نمى‌كند، و اين ممكن نيست مگر در سايه يك علم و قدرت بى انتها كه هم طرح آن را بريزد و هم دقيقاً آن را اجرا كند، لذا در پايان آيه مى‌گويد، اين اندازه‌گيرى خداوندى است كه هم توانا و هم داناست«4»


خورشيد و ماه و ستارگان در قرآن‌

گاهى آن دو ستارگان را تسخير شده به امرش در رابطه با حيات و هستى عنوان مى‌فرمايد:

﴿وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ﴾«5»

و خورشيد و ماه و ستارگان را كه مُسخّر فرمان اويند [پديد آورد].

گاهى براى هر دو كره وقت معيّن و اجل مسمّى بيان مى‌فرمايد، كنايه از اين‌كه هر دو مخلوقند و عقيده‌اى جز اين نسبت به اين دو كوكب باطل است.

﴿وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى﴾«6»

و خورشيد و ماه را رام و مسخّر ساخت، كه هر كدام تا زمان معينى روانند.

چه تسخيرى از اين بالاتر كه همه اينها سر بر فرمان او هستند، و خدمتگزار انسان‌ها و همه موجودات زنده‌اند، نور مى‌پاشند و جهانى را روشن مى‌سازند، بستر موجودات را گرم نگه مى‌دارند، موجودات زنده را پرورش مى‌دهند در درياها جزر و مد مى‌سازند و خلاصه سرچشمه همه حركت‌ها و بركت‌ها هستند.

ولى اين نظام جهان مادّه جاودانى و ابدى نيست و هر كدام از خورشيد و ماه تا سرآمد مشخّصى كه براى آنها تعيين شده است در مسير خود به حركت ادامه‌ مى‌دهند.

گاهى هر دوى آنها و ساير موجودات را ساجد به پيشگاه مقدسش معرفى مى‌نمايد:

﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ﴾«7»

آيا ندانسته‌اى كه هر كه در آسمان‌ها و هر كه در زمين است و خورشيد و ماه و ستارگان و كوه‌ها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم براى او سجده مى‌كنند.

گاهى هر دو را از نشانه‌هاى قدرت حق معرفى مى‌كند:

﴿وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ﴾«8»

از نشانه‌هاى [ربوبيت و قدرت‌] او شب و روز و خورشيد و ماه است.

گاهى از خورشيد به عنوان روشنايى و از ماه به عنوان نور ياد مى‌كند:

﴿هُوَ الَّذى جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً﴾«9»

اوست كه خورشيد را فروزان و ماه را تابان قرار داد.

و گاهى بى‌خبران را از پرستيدن خورشيد و ماه منع مى‌كند و آنان را به پرستش خالق خورشيد و قمر دعوت مى‌نمايد:

﴿لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ﴾«10»

نه براى خورشيد سجده كنيد و نه براى ماه، براى خدايى كه آنان را آفريد، سجده كنيد، اگر مى‌خواهيد فقط او را بپرستيد.

و گاهى به منازل ماه و رفت و برگشت آن كه به اراده حق صورت مى‌گيرد اشاره مى‌فرمايد:

﴿وَ الْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ﴾«11»

و براى ماه منزل‌هايى قرار داديم تا اين‌كه به صورت شاخه كهنه هلالى شكل و زرد رنگ خرما برگردد [و باز به تدريج بدر كامل شود،]


تفسير منازل در آيه شريفه‌

«تفسير نمونه» در توضيح اين آيه شريفه مى‌نويسد:

«منظور از منازل همان منزلگاه‌هاى بيست و هشت گانه‌اى است كه ماه قبل از محاق و تاريكى مطلق طى مى‌كند، زيرا هنگامى كه ماه سى روز تمام باشد تا شب بيست و هشتم در آسمان قابل رؤيت است، ولى در اين شب بيست و هشتم به صورت هلال بسيار باريك زردرنگ و كم نور و كم فروغ درمى‌آيد و در دو شب باقيمانده قابل رؤيت نيست كه آن را «محاق» مى‌نامند، البته در ماه‌هايى كه بيست و نه روز است تا شب بيست و هفتم معمولًا ماه در آسمان و دو شب باقيمانده محاق است.

اين منزلگاه‌ها كاملًا دقيق و حساب شده است به طورى كه منجمان از صدها سال قبل مى‌توانند طبق محاسبات دقيقى كه دارند آن را پيش‌بينى كنند.

اين نظام عجيب به زندگى انسان‌ها نظم مى‌بخشد و يك تقويم طبيعى آسمانى است كه با سواد و بى سواد توانايى خواندن آن را دارد، به طورى كه اگر انسان كمى دقت و ممارست در وضع ماه در شب‌هاى مختلف كند مى‌تواند با نگاه كردن وضع آن دقيقاً و يا تقريباً بداند آن شب كدام شب از ماه است.

زيرا در آغاز ماه، نوك‌هاى هلال رو به طرف بالاست و تدريجاً بر حجم ماه افزوده مى‌شود تا هفتم كه نيمى از دايره كامل ماه آشكار مى‌شود، و باز بر آن افزوده مى‌گردد تا چهاردهم كه به صورت بدر كامل درمى‌آيد.

از آن به بعد از سمت پايين ماه كم مى‌شود تا بيست و يكم كه باز به صورت نيم دايره درمى‌آيد، همچنين از آن كاسته مى‌شود تا شب بيست و هشتم كه به صورت هلال ضعيف كمرنگى درمى‌آيد كه نوك‌هاى آن رو به طرف پايين است.

آرى، زندگى انسان‌ها را نظم تشكيل مى‌دهد و نظم بدون تعيين دقيق زمان امكان‌پذير نيست، و خداوند اين تقويم دقيق ماهانه و سالانه را در آسمان براى همين هدف قرار داده است.

و از همين جا مفهوم تعبير لطيف‌ ﴿كَالْعُرْجُونِ الْقَديمِ﴾«12» روشن مى‌شود، زيرا عُرجون به طورى كه غالب مفسران و ارباب لغت گفته‌اند: آن قسمت از خوشه خرماست كه به درخت اتصال دارد.

توضيح اينكه: خرما به صورت خوشه بر درخت ظاهر مى‌شود، پايه اين خوشه به صورت چوب قوسى شكل زردرنگى است كه به درخت متصل است و نوك آن مانند جاروست و دانه‌هاى خرما همچون دانه‌هاى انگور به نخ‌هاى آن متصلند، هنگامى كه خوشه نخل را مى‌برند آن پايه قوسى شكل بر درخت باقى مى‌ماند كه وقتى مى‌خشكد و پژمرده مى‌شود كاملًا به هلال قبل از محاق مى‌ماند، زيرا همان گونه كه هلال آخر ماه كه در جانب مشرق آسمان نزديك صبحگاهان ظاهر مى‌شود خميده و پژمرده و زردرنگ و نوك‌هاى آن رو به پائين است، «عرجون قديم» نيز همين گونه است.

در حقيقت اين شباهت در جهات مختلف ظاهر مى‌شود: از نظر هلالى بودن چوب خوشه خرما، از نظر زردرنگ بودن، از نظر پژمردگى، از نظر تمايل نوك قوس‌ به طرف پائين، و از نظر قرار گرفتن در ميان توده سبزرنگ شاخه‌هاى درخت نخل كه بى‌شباهت به قرار گرفتن هلال آخرين شب در ميان آسمان تيره رنگ نيست و توصيف آن به «قديم» اشاره به كهنگى آن است، زيرا هر قدر اين شاخه‌ها كهنه‌تر مى‌شود باريك‌تر و پژمرده‌تر و زردرنگ‌تر مى‌شود و شباهت بيشترى به هلال آخر ماه پيدا مى‌كند، سبحان‌اللَّه‌كه در يك تعبير كوتاه چه ظرافت‌ها و چه زيبايى‌ها نهفته شده است!


ماه در آئينه مسائل علمى‌

ماه نزديك‌ترين همسايه زمين است، فاصله آن از ما نزديك به 000، 384 كيلومتر است.

قطر ماه در حدود 3200 كيلومتر و وزن آن تقريباً يك هشتادم وزن زمين است.

وقتى كه ماه تمام يا بدر است به بزرگى خورشيد به نظر مى‌رسد، اما اجرام سماوى آن طورى كه به نظر مى‌رسند نيستند، زيرا كه فاصله شان از زمين خيلى زياد است.

قطر خورشيد تقريباً چهارصد برابر قطر ماه است اما چون در يكصد و پنجاه ميليون كيلومترى ما قرار دارد فقط به بزرگى ماه به نظر مى‌رسد.

ماه از تمام ستارگانى كه شب مى‌بينيم درخشان‌تر است، با اين همه نورى كه ساطع مى‌كند از خودش نيست و گرمى فوق‌العاده‌اى هم مانند خورشيد ندارد.

موجب درخشندگى ماه آن است كه قسمتى از نورى را كه از خورشيد مى‌گيرد منعكس مى‌سازد.

اگر ممكن بود با هواپيمايى در فضا سفر كنيد پنجاه روزه به ماه مى‌رسيديد اما هواپيما در جو مى‌تواند پرواز كند نه در خلأ.

قطر جو زمين چند صد كيلومتر بيشتر نيست و بعد از جوّ فاصله زمين تا ماه خالى‌ از هواست، فقط يك موشك فضانورد كه با سرعت بيش از يازده كيلومتر در ثانيه از زمين حركت كند ممكن است به ماه واصل شود، اين سرعت زياد براى آن است كه جاذبه زمين به روى كشتى فضانورد اثر نكند و آن را به زمين بازنگرداند.


سطح ماه‌

وقتى كه بدون دوربين به ماه نگاه مى‌كنيم قسمت‌هاى تيره و روشنى به چشم مى‌خورد، با دوربين‌هاى نجومى قسمت‌هاى تيره مسطح و قسمت‌هاى روشن برجسته به نظر مى‌رسند.

عكس‌هايى كه با بزرگترين تلسكوپ‌ها گرفته شده‌اند نشان مى‌دهند كه قسمت‌هاى تيره صحراهايى وسيع هستند كه كوهستان‌هايى آنها را احاطه كرده‌اند، بعضى از اين كوهستان‌ها به شكل سلسله جبالند، به اين سلسله‌هاى كوهستانى نام‌هايى همانند آنچه در روى زمين متداول است داده‌اند.

بعضى كوه‌ها به شكل قله واحدى قد برافراشته‌اند و ارتفاع بسيارى از آنها بين 300 تا 600 متر است و بلندى بعضى به هشت كيلومتر مى‌رسد.

هزاران فرورفتگى به نام «دهانه» سطح اين كوكب را ملكوك كرده‌اند، اين دهانه‌ها كه با تلسكوپ‌هاى بزرگ در كمال وضوح ديده مى‌شوند شبيه به دهانه‌هاى آتشفشان‌هاى زمين هستند و معلوم نيست كه اين فرورفتگى‌هاى عظيم چگونه در سطح ماه به وجود آمده‌اند.

قطر بعضى از دهانه‌ها از هفتصد تا هشتصد متر تجاوز نمى‌كند ولى قطر بعضى ديگر به چند كيلومتر مى‌رسد، دهانه يكى از آنها از يكى از شهرستان‌هاى ما بزرگتر است.

ماه كره مفلوكى است نه آب دارد و نه هوا، نه گياه بر روى آن است و نه جانور، چون هوا ندارد، صدا هم ممكن نيست شنيده شود.


نيروى جاذبه در كره ماه‌

فرض كنيد كه در كره ماه هستيد و به طرف نقطه‌اى كه در يك مترى شماست جستن مى‌كنيد، با كمال تعجب خواهيد ديد كه شش متر آن طرف نقطه‌اى كه بوده‌ايد فرود مى‌آييد.

اگر در كره زمين بتوانيد 5/ 1 متر پرش در ارتفاع كنيد در كره ماه خواهيد توانست 9 متر در ارتفاع بپريد. اگر در روى زمين وزن شما شصت كيلو باشد در كره ماه فقط ده كيلو خواهد بود.

شك نيست كه اين امر در نظر شما عجيب مى‌نمايد و مى‌خواهيد سبب آن را بدانيد. وقتى كه شما در روى زمين جستن كنيد زمين شما را به سوى خود مى‌كشد، اين نيروى كشش را جاذبه زمين مى‌گويند، چون ماه از زمين خيلى كوچكتر و خيلى سبك‌تر است، قوه جاذبه آن خيلى كمتر است يعنى در حدود يك ششم جاذبه زمين است.


حركات ماه‌

ماه با سرعتى نزديك به سه هزار و دويست كيلومتر در ساعت به دور زمين مى‌چرخد، مسير حقيقى آن به دور زمين، شكلى خيلى نزديك به دايره است كه در فاصله 000، 384 كيلومترى زمين قرار دارد، پس قطر دايره‌اى كه مسير ماه را تشكيل مى‌دهد دو برابر 000، 384 كيلومتر است.

ماه يك دور كامل زمين را در مدت يك دوم 29 روز طى مى‌كند. ما هميشه يك روى ماه را مى‌بينيم و هيچ كس اطلاعى از روى ديگر آن ندارد، تصور نكنيد كه ماه حركت وضعى ندارد، اين كوكب هم به دور محور خود مى‌چرخد اما مدت حركت وضعى آن درست مساوى است با مدت حركت انتقاليش يعنى بيست و نه و نيم روز، پس ماه هميشه يك طرف خود را روبه روى ما نگاه مى‌دارد و با سرعتى‌ مى‌چرخد كه براى اين‌كه هميشه يك طرف ماه به سوى ما باشد كافى است.

گاهى ماه به شكل هلالى درمى‌آيد و زمانى به صورت قرصى تمام جلوه‌گر مى‌شود، بعضى اوقات هم به كلى از نظر غايب مى‌گردد چرا چنين است؟

دو امر موجب تغيير ظاهرى شكل ماه است: يكى آن كه ماه از خود نور ندارد و نورى را كه از خورشيد مى‌گيرد منعكس مى‌كند و به سوى ما مى‌فرستد، و ديگر آن كه ماه به دور زمين مى‌گردد.


ماه و جزر و مدّ

مردمى كه در كنار دريا به سر مى‌برند هر روز شاهد بالا و پايين رفتن سطح دريا در موقع جزر و مد هستند، وقتى كه آب دريا هر چه ممكن است جلوتر مى‌آيد مى‌گوييم كه «مد» يا «آب بالا» است و وقتى كه هر چه ممكن است دورتر و عقب‌تر مى‌رود «جزر» يا «آب پايين» است.

آيا هيچ به فكر افتاده‌ايد كه جزر و مد چگونه به وجود مى‌آيند؟ براى اين‌كه به اين پرسش جواب دهيم باز بايد از نيرويى كه جاذبه نام دارد ياد كنيم، در جهان همه چيز يكديگر را جذب مى‌كنند، نيروى كششى هم بين ماه و زمين وجود دارد.

آبى كه در قسمتى از زمين كه رو به روى ماه است قرار دارد بيشتر جذب مى‌شود و سبب مد مى‌گردد، آبى كه در قسمتى كه طرف مقابل قرار دارد از همه از ماه دورتر و كمتر تحت تأثير جاذبه آن است، پس آب به آهستگى عقب مى‌رود و مدّى هم كه در اين قسمت از زمين توليد مى‌شود، در همين موقع در مناطقى كه بينابين قسمت‌هاى مذكور است جزر به وجود مى‌آيد.

نيروى جاذبه خورشيد هم به پيدايش جزر و مد كمك مى‌كند، اما خورشيد از زمين خيلى دورتر است تا ماه، پس تأثير آن در روى آب درياهاى ما خيلى كمتر است.

جزر و مد براى بشر فايده‌ها دارد، در بعضى جاها از انرژى آن براى به كارانداختن چرخ‌هاى آبى و ماشين‌ها استفاده مى‌شود.

كشتيبانان و ملوانان هم از آن كمك مى‌گيرند، كشتى‌هاى بزرگ اقيانوس پيما براى نزديك شدن به اسكله احتياج به لنگرگاه‌هاى عميق دارند، جزر و مد ريگ و لجن بسيارى از لنگرگاهها را به دريا مى‌برد و آنها را ژرف نگاه مى‌دارد به علاوه با جابه جا كردن و به حركت درآوردن آب مانع آن مى‌شود كه آب لنگرگاه راكد و ناپاك شود.

روزى دوبار سواحل را مى‌شويند و بسيارى از كثافات را با خود به دريا مى‌برند و از جمع شدن آنها در كرانه‌ها جلوگيرى مى‌كنند.

جزر و مد به بسيارى از مردم كه نان خود را از دريا به دست مى‌آورند كمك مى‌كند، زيرا كه به هنگام جزر كه قسمت بزرگى از ساحل از آب بيرون است، جمع كردن حيوانات دريايى كه مانند صدف محفظه‌هاى استخوانى دارند آسان‌تر است.

چون جزر و مد دائماً در حركت است پيوسته شكل سواحل را تغيير مى‌دهد و به اين نحو يكى از نيروهاى بزرگ را تشكيل مى‌دهد.

آخرين قسمت درباره ماه اينكه: وقتى زمين از بين ماه و خورشيد مى‌گذرد به قسمى كه خورشيد و زمين و ماه بر يك امتداد واقع شوند ماه مى‌گيرد يعنى زمين مانع رسيدن پرتوهاى خورشيد به كره ماه مى‌شود و ماه تيره و تار به نظر مى‌رسد، در اين هنگام بر مردم مؤمن خواندن نماز آيات و سجده بردن در پيشگاه خالق ماه، واجب مى‌گردد.

______________________________

(1)- بقره (2): 189.

(2)- تفسير نمونه: 2/ 10 و 11، ذيل آيه 189 سوره بقره.

(3)- انعام (6): 96.

(4)- تفسير نمونه: 5/ 361، ذيل آيه 96 سوره انعام.

(5)- اعراف (7): 54.

(6)- رعد (13): 2.

(7)- حج (22): 18.

(8)- فصّلت (41): 37.

(9)- يونس (10): 5.

(10)- فصّلت (41): 37 (سجده واجبه).

(11)- يس (36): 39.

(12)- يس (36): 39.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - محمد عاملی (شيخ بهائی) - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^