ما همه شیعیانمان و پدران و مادرانشان را به اسم می شناسیم
محبت شگفت انگیز امام هشتم به جنازه یک شیعه نیشابوری
امام هشتم که عاشق شیعیان واقعی بودند، وارد نیشابور شدند و روزی که خواستند از نیشابور بیرون بروند، مسیر حضرت از کنار قبرستان بود.
امام به ساربان فرمودند: نگه بدار و شتر را بخوابان. مردم هم تعجب کردند که این نقطه در شهر نیشابور، چه نقطه ای است و امام برای چه فرمودند شتر را بخوابانید! ساربان شتر را خواباند، حضرت پردهٔ محمل را کنار زدند و از محمل پیاده شدند. جمعیت کمی مرده ای را تشییع جنازه می کرد، امام هشتم وارد تشییع جنازه شدند و تا کنار قبر میّت آمدند. بعد که تابوت را کنار قبر گذاشتند، دیدند حضرت رضا(ع) وارد قبرِ آماده شدند، در قبر ایستادند و به تشییع کنندگان فرمودند جنازه را به من بدهید. جنازه را روی خاک گذاشتند، بند کفنش را باز کردند، صورت جنازه را رو به قبله گذاشتند، خم شدند و صورت جنازه را بوسیدند، از قبر بیرون آمدند و فرمودند: حالا درِ قبر را ببندید. یک نفر به حضرت گفت: یابن رسول الله! شما که تا حالا نیشابور نیامده بودید، این مُرده را می شناختید؟ فرمودند: ما همهٔ شیعیانمان را با اسم پدران و مادرانشان تا زمان آدم(ع) می شناسیم. من به نیشابور نیامده بودم، اما شیعهٔ ما پیش ماست، شیعهٔ ما در قلب ماست، شیعهٔ ما همراه ماست.