فارسی
سه شنبه 01 فروردين 1402 - الثلاثاء 28 شعبان 1444
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

شهادت عبدالله بن مسلم بن عقيل رضي الله عنه

محمد بن ابوطالب فرموده اول كسي كه از اهل بيت امام حسين عليه السلام به مبارزت بيرون شد عبدالله بن مسلم بود و رجز مي‌خواند و مي‌فرمود:
    
وَفِقْيَه بادُوا عَلي دين النَّبِيّ
  
لكِنْ خِيارٌ وَ كِرامُ النَّسَبِ
  
 اَلْيَوْمَ اَلْثي مُسْلِماً وَ هُوَاَبي
  
لَيْسُوا بِقَوْمٍ عُرِفُوا بِالْكَذِبِ
  
مِنْ هاشِمِ السّاداتِ اَهْل النَّسَب.
    
پس كارزار كرد و نود و هشت نفر را در سه حمله به درك فرستاد، پس عمرو بن صبي او را شهيد كرد. رحمه الله عليه.
     
ابوالفرج گفته كه مادرش رقيه دختر اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليه السلام بوده، و شيخ مفيد و طبري روايت كرده‌اند كه عمرو بن صبيح تيري به جانب عبدالله انداخت و عبدالله دست خود را سپر پيشاني خود كرد آن تير آمد و كف او را بر پيشاني او اندوخت، عبدالله نتوانست دست خود را حركت دهد پس ملعوني ديگر نيزه بر قلب مباركش زد و او را شهيد كرد.
    
ابن اثير گفته كه فرستاد مختار جمعي را براي گرفتن زيد بن رقاد، و ابن زيد مي‌گفت كه من جواني از اهل بيت امام حسين عليه السلام را كه نامش عبدالله بن مسلم را تيري زدم در حاليكه دستش بر پيشانيش بود وقتي او را تير زدم شنيدم كه گفت خدايا اين جماعت ما را قليل و ذليل شمردند خدايا بكش ايشان را همچنان كه كشتند ايشان ما را، پس تير ديگري به او زده شد پس من رفتم نزد او ديدم او را كه مرده است تير خود را بر دل او زده بودم از دل او بيرون كشيدم و خواستم آن تير را كه بر پيشانيش جاي كرده بود بيرون آورم. بيرون نمي‌آمد. وَلَمْ اَزَلْ اَتَضَنَّضُ الأخَر عَنْ جَبْهَتِهِ حَتّي اَخَذْتُهُ وَ بَقِيَ النَّصْل پس پيوسته او را حركت دادم تا بيرون آوردم چون نگاه كردم ديدم پيكان تير در پيشانيش مانده و تير از ميان پيكان بيرون آمده. بالجمله اصحاب مختار به جهت گرفتن او آمدند، زيد بن رقاد با شمشير به سوي ايشان بيرون آمد، ابن كامل كه رئيس لشكر مختار بود لشكر را گفت كه او را نيزه و شمشير نزنيد بلكه او را تيرباران و سنگ باران نمائيد، پس چندان تير و سنگ بر او زدند كه بر زمين افتاد پس بدن نحسش را آتش زدند در حالي كه زنده بود و نمرده بود.
    
و بعضي از مورخين گفته‌اند كه بعد از شهادت عبدالله بن مسلم آل ابوطالب جملگي به لشكر حمله آوردند، جناب سيدالشهداء عليه السلام كه چنين ديد ايشان را صيحه زد و فرمود: صَبْراً عَلَي الْمَوتِ يابَني عمومتي.
    
هنوز از ميدان برنگشته بودند كه از بين ايشان محمد بن مسلم به زمين افتاد و كشته شد. رضوان الله عليه، و قاتل او ابومرهم ازدي و لقيط بن اياس جهني بود.


منبع : منبع: برگرفته از کتاب منتهی الامال، اثر حاج شیخ عبّاس قمی.
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

غمنامه حضرت رقیه (س)
نگاهی به زندگی حضرت سكينه(س)
بكير بن حر رياحى‏
کرامات حضرت عباس (ع)
زیارت حضرت علی اكبر (ع)
28 رجب؛ سالروز حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه
حقایقی توحیدی از امام حسین(ع)    
گريه امام زمان(ع) در وفات زينب(س )
لحظات آخر عمر زينب (س )
توسل به حضرت زينب (س )

بیشترین بازدید این مجموعه

عبداللَّه اكبر بن حسن عليه السلام‏
جعفر بن محمّد بن عقيل عليه السلام‏
بكير بن حر رياحى‏
نگاهی به زندگی حضرت سكينه(س)
عطیه عوفی همراه با سوگواری جابر
روایت دردهای زینب (س) – الوداع یا امیرالمومنین
بدن حضرت رقيه(س)
غمنامه حضرت رقیه (س)
رقیه بنت الحسین (س)
دوری قبر حربن رياحي از بارگاه امام حسين (ع)!

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^