با ظهور مذهب اشعریه، مکتب «سلفیه» از رونق افتاد؛ ولی به کلی منسوخ نشد. بلکه این مکتب بار دیگر در قرن هشتم هجری با بروز شخصیتی بنام «ابن تیمیه حرّانی دمشقی حنبلی» جان دوباره گرفت و گسترش یافت. ابن تیمیه بار دیگر به احادیث تشبیه و تجسیم و جهت داشتن خدا روی آورد و بر جفظ ظواهر آنها اصرار ورزید. و بدین ترتیب بود که او تفکر سلفی را احیا کرد و آن را گسترش داد.
احمد بن تیمیه در دهم ربیع الاول 661 هجری قمری در شهر حرّان از توابع شام دیده به جهان گشود و تا سن هفت سالگی در آنجا ماند. با حمله سپاه مغول، عبدالحلیم، پدر ابن تیمیه مجبور شد به همراه خانواده، وطن و محل زندگی خود را ترک و به شام (دمشق) برود و در آنجا زندگی کند. با توجه به اینکه پدر ابن تیمیه، روحانی حنبلی مذهب بود، فرزند خود را به مدارس حنابله فرستاد تا فقه حنبلی را بیاموزد.[1]
ابن تیمیه در سن بیستسالگی با از دست دادن پدر، خود به جای او عهدهدار تدریس شد. وی تا سال 698 قمری در شام به عنوان یک روحانی حنبلی زندگی میکرد که تا آن زمان لغزشی از وی دیده نشد. اما با آغاز قرن هشتم، کم کم آثار انحراف در وی ظاهر شد. مخصوصا زمانی که ساکنان «حماه» از او خواستند تا آیه «الرحمن علی العرش استوی» [طه/5] را تفسیر کند. او در تفسیر این آیه دچار لغزش شد؛ زیرا در تفسیر خود مکانی در فراز آسمانها تعیین کرد که بر عرش متکی است.[2] بنابراین وی با این تفسیر نادرست خود، آشکارا برای خداوند، جهت و سمت جسمانی قائل شد.
بازتاب این تفسیر در دمشق و اطراف آن غوغایی پرپا کرد تا جایی که گروهی از فقیهان بر ضد وی قیام کردند و محاکمه او را از قاضی وقت (جلال الدین حنفی) خواستار شدند. که البته ابن تیمیه از حضور در دادگاه سر باز زد. در روز دوشنبه، هشتم ماه رجب سال 705 قمری، قضات شهر به همراه ابن تیمیه در قصر نائب السلطنه حاضر شدند و رساله «الواسطیه» ابن تیمیه قرائت شد. در دوازدهم همین ماه در نشست دوم، «کمال الدین زملکانی» با او مناظره کرد که مردم از فضائل کمال الدین زملکانی و مناظره خوب او تمجید کردند. در هفتم شعبان، در نشست سوم، ابن تیمیه به تبعید در مصر محکوم شد و ناچارا دمشق را به مقصد مصر ترک کرد. وی در آنجا نیز از نشر عقاید و اندیشه خود دست بر نداشت، در مجلس خصوصی، شمس بن عدنان با او به مناظره پرداخت. که سرانجام «ابن محلوف مالکی»، قاضی وقت، او را به حبس محکوم و رسما بر ضد او در مصر و شام اعلامیه منتشر کرد.[3]
ابن تیمیه در روز جمعه 23 ربیع الاول سال 707 قمری از زندان آزاد شد ولی ترجیح داد به جای بازگشت به دمشق، در مصر باقی بماند. او پس از آزادی نیز همچنان بر نشر عقاید و باورهای خود پافشاری میکرد. از این رو گروهی از صوفیه و عرفای مصر مجددا از وی شکایت کردند و «ابن عطا» با او مناظره کرد و او را به محکمه قاضی «بدرالدین بن جماعه» کشانید. قاضی نیز احساس کرد او در سخنان خود، نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ادب را رعایت نمیکند؛ بنابراین او را روانه زندان کرد تا اینکه در آغاز سال 708 قمری مجددا آزاد شد. [4]
فعالیت دوباره ابن تیمیه سبب شد تا دوباره در آخر ماه صفر سال 709 قمری به اسکندریه مصر تبعید شود. وی پس از هشت ماه اقامت در آنجا دوباره به قاهره باز گشت. اصرار ابن تیمیه بر موضوع باطل خود در برابر حق، باعث شد تا قضات هر چهار مذهب، حکم دستگیری و زندان کردن او را صادر کنند. بنا به گفته ابن کثیر، ابن تیمیه در روز پنجشنبه 22 رجب سال 720 قمری به خاطر صدور فتواهای دور از مذاهب اسلامی به «دارالسعاده » احضار شد. قضات هر چهار مذهب (شافعی، حنبلی، مالکی و حنفی) او را نکوهش کرده و به زندان محکوم کردند. او در دوم محرم 721 قمری از زندان آزاد گردید. و در سال 728 قمری در حالی که در زندان بود درگذشت. شوکانی در این باره میگوید: « پس از زندانی شدن ابن تیمیه، بر اساس فتوی قاضی مالکی دمشق که حکم به کفر او داده بود، در دمشق ندا در دادند که هر کس دارای عقاید ابن تیمیه باشد، خون و مالش حلال است.»[5]
منابع:
[1]. آیه الله جعفر سبحانی, فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی, ج 1, ج 3, ص 20
[2]. احمد بن تیمیه, مجموعه الرسائل الکبری, ص 429
[3]. همان, صص 38 تا 40
[4]. همان, صص 47 و 48
[5]. محمد بن علی الشوکانی, البدر الطالع ج 1, ص 67
منبع : پایگاه عرفان