در روايتى كه گاهى منتسب به وجود مبارك حضرت مسيح و گاهى هم از قول پيغمبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله. نقل مىكنند كه ايشان روزى از كنار قبرستانى عبور مىكردند، به ياران خود فرمودند: عجله كنيد، بدويد، مانند فردى كه فرار مىكند از قبرستان گذشتند.
در بعضى از روايات آمده چند روز بعد، يا يك سال بعد، باز هم مسيرشان از كنار اين قبرستان بود، اين دفعه اصحاب ديدند كه حضرت آهسته قدم برمىدارند و چيزى هم نفرمودند. يك نفر به ايشان عرض كرد: آقا، دفعه گذشته در حين عبور از كنار اين قبرستان فرمان داديد عجله كنيد، اما اين بار چيزى نفرموديد.
حضرت در جواب فرمودند: دفعه پيشين وقتى مىخواستيم از كنار اين قبرستان عبور كنيم، صاحب يكى از قبرها در عذاب پروردگار بود و آنچه را كه مىديدم شما نمىديديد، من طاقت ديدن آن عذاب را نداشتم، گفتم: عجله كنيد، چون مىخواستم زودتر از آن جا بروم و آن عذاب را نبينم. اما اين بار ديدم كه عذاب، از صاحب آن قبر برداشته شده است، از جبرئيل دليل رفع عذاب، از صاحب قبر را پرسيدم، جبرئيل گفت: از اين ميّت، يتيمى باقى مانده بود و اولين درسى كه استاد به او ياد داد، آيه شريفه:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»*
بود. وقتى يتيم اين آيه را خواند، پروردگار فرمود: فرزند اين گناه كار، مرا به رحمانيت و رحيميت خواند، حيا مىكنم كه عذاب پدر او را در برزخ ادامه بدهم، لذا او را بخشيدم. اين بصيرت است، بصيرتى كه انبياء يا ائمه اطهار عليهم السلام داشتند و مسائل پشت پرده را مىديدند.
منبع : پایگاه عرفان