يكى از دوستانم نقل كرد كه پدرى به بيمارى سختى مبتلا شد كه كمتر كسى حاضر بود از او پرستارى كند، فرزندش در كمال خوشرويى و استقامت و صبرى قابل توجّه، عيادت و پرستارى پدر را به عهده گرفت و آنچه در توان او بود براى پدر انجام داد، پدر در حالى كه از فرزندش اظهار رضايت مىكرد به او دعا كرد كه خدا دست او را از هر نعمتى بىزحمت و مشقت پر كند.
دعاى پدر در حق فرزند به اجابت رسيد تا جايى كه گويى هر نعمتى از نعمتهاى خدا دنبال آن پسر مىدويد، روزگار پسر غرق در خوشى و نعمت و رفاه و امنيّت شد و اين حقيقت كه دعاى بيمار در حق عيادتكننده و پرستار مستجاب است، رخ نشان داد.
منبع: فرهنگ مهرورزى،
منبع : پایگاه عرفان