انسان اگر با تكيه بر معرفت در فضاى دوستى و معاشرت با پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله قرار گيرد و آگاهانه محبّ آن حضرت گردد، وجود مبارك آن حضرت از ناحيه كمالات و ارزشهايش آن چنان در انسان اثر مىگذارد كه انسان از وجود اوليه خود و به قول روانشناسان از من طبيعى خويش عارى مىگردد و در حد گنجايشى كه دارد وجود دوم پيامبر صلى الله عليه و آله مىشود، چونان حقيقتى كه در اميرالمؤمنين على عليه السلام تحقق كامل يافت تا جايى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در حق او فرمود:
«لَحْمُكَ لَحمِى، وَدَمُكَ دَمِى، وَسِلْمُكَ سِلْمِى، وَحَرْبُكَ حَربِى» .
گوشتت گوشت من و خونت خون من و صلح با تو صلح با من است و جنگ با تو جنگ با من.
اويس شترچران تا با پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در عالم معنى آشنا و دوست نشده بود، اويس شترچران بود. از زمانى كه در وادى معرفت با پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آشنا شد و در عالم باطن به رفاقت و همنشينى با آن حضرت نائل گشت و با محبوب مثبتش مأنوس شد، اثرگذارى پيامبر صلى الله عليه و آله بر وجود اويس، اويس را به جايى رسانيد كه گل خوشبوى گلستان توحيد شد و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در مدينه بوى خدا را از اويس از ناحيه يمن استشمام نمود،
گفت احمد زيمن بوى خدا مىشنوم
سلمان از طريق اين دوستى و معاشرت و عشق و محبت به جايى رسيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله ارزشهاى وجودىاش را از افق حيات سلمان طلوع داد و سلمان به مقام والاى،«سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ» .
رسيد.
انسان هنگامى كه در كشور محبت به اهل بيت و امامان معصوم عليهم السلام قرار مىگيرد ارزشها و كمالات آن بزرگواران از خيمه حيات آدمى طلوع مىكند و وجود دوم آنان مىشود.
در هر صورت اين معشوق است كه از طريق رابطه استوارى چون عشق سر از وجود عاشق در مىآورد و وجود ظاهرى و من طبيعى عاشق را فانى نموده، وجود ديگرى چون وجود معشوق براى او مىسازد.
محبّ واقعى در حقيقت همان محبوب است ولى در قالبى ديگر و عاشق واقعى همان معشوق است در چهرهاى ديگر.
محبوبان مثبت نه تنها در دنيا آثار وجودى، و كمالات و ارزشهايشان را به انسان منتقل مىنمايند و در آدمى آثار عجيبى از خود به جاى مىگذارند بلكه در آخرت هم با جاذبه قوى و كشش شديدى كه نسبت به محبان خود دارند، محبان را از هول و هراس قيامت نجات مىدهند و با خود به بهشت عنبر سرشت مىبرند و در آنجا در فضاى رفاقت و همنشينى نشاطآورى كنار يكديگر جاودانه و ابدى به سر خواهند برد،
[وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً] .
و اينان نيكو رفيقانى هستند.
جلوه معشوق مثبت در عاشق، روح عاشق را با معشوق متحد مىكند و جان و قلبش را با جان و قلب معشوق يكى مىنمايد تا جايى كه عاشق در طوفان هيچ بلايى و در آتش هيچ حادثهاى در عين نياز شديدش به امور و ابزار زندگى كه در دست غير معشوق است و مىتواند او را از بلا و حادثه نجات دهد، از معشوق جدا نمىشود و نمىتواند جدا شود.
منبع : پایگاه عرفان