غزالى مىگويد: جوانى شب هنگام به دامن زنى در آويخت، زن گفت: حيا نمىكنى؟
گفت: از كه؟ كه بجز ستارگان چشمك زن آسمان كسى چشم بر ما ندوخته است. زن گفت: پس ستاره آفرين كجا شد؟!!
غزالى مىگويد: جوانى شب هنگام به دامن زنى در آويخت، زن گفت: حيا نمىكنى؟
گفت: از كه؟ كه بجز ستارگان چشمك زن آسمان كسى چشم بر ما ندوخته است. زن گفت: پس ستاره آفرين كجا شد؟!!