شيخ صدوق از پدر بزرگوارش نقل مىكند:يحيى بن زكريّا، آنقدر نماز خواند و گريه كرد كه صورتش آسيب ديد. پارچهاى از كرك به جاى آسيب صورت گذاردند، تا اشك ديدگانش بر آن بريزد. او به خاطر خوف از مقام الهى اين چنين گريه مىكرد و بسيار كم خواب شده بود، ...