حبّه عرنى ميگويد: شبى من و نوف در پيشگاه خانه خوابيده بوديم، چون مقدارى از شب گذشت ناگاه ديديم اميرالمؤمنين دست روى ديوار نهاده مانند اشخاص واله و حيران اين آيه را ميخواند:إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...تا پايان آيه، پيوسته ميخواند ...
شيخ صدوق از پدر بزرگوارش نقل مىكند:يحيى بن زكريّا، آنقدر نماز خواند و گريه كرد كه صورتش آسيب ديد. پارچهاى از كرك به جاى آسيب صورت گذاردند، تا اشك ديدگانش بر آن بريزد. او به خاطر خوف از مقام الهى اين چنين گريه مىكرد و بسيار كم خواب شده بود، ...