خطبه 131
خطبه در فلسفه قبول حكومت و توصيف امام حق
-
وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُاز سخنان آن حضرت است
-
در فلسفه قبول حکومت و توصیف امام حق
-
اَيَّتُهَا النُّفُوسُ الْمُخْتَلِفَةُ، وَالْقُلُوبُ الْمُتَشَتِّتَةُ. الشّاهِدَةُ اَبْدانُهُمْ،ای نفوس گوناگون، و دلهای پراکنده، ای کسانی که بدنهاتان حاضر،
-
وَالْغائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ، اَظْاَرُكُمْ عَلَى الْحَقِّ وَ اَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْهُ نُفُورَو عقولتان از شما پنهان است، شما را به سوی حق می کشم و شما همچون رمیدن بزغاله
-
الْمِعْزى مِنْ وَعْوَعَةِ الاَْسَدِ، هَيْهاتَ اَنْ اَطْلَعَ بِكُمْ سَرارَ الْعَدْلِ،از غرّش شیر رم می کنید! بعید است بتوانم به وسیله شما تاریکی را از چهره عدالت برطرف کنم،
-
اَوْ اُقيمَ اعْوِجاجَ الْحَقِّ.یا کژی را که به حق رسیده راست نمایم.
-
اللّهُمَّ اِنَّكَ تَعْلَمُ اَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذى كانَ مِنّا مُنافَسَةً فى سُلْطان،خدایا تو می دانی که آنچه انجام دادیم نه برای رغبت به قدرت بود،
-
وَ لاَ الْتِماسَ شَىْء مِنْ فُضُول الْحُطامِ، وَلكِنْ لِنَرُدَّ الْمَعالِمَ مِنْو نه برای زیاده خواهی از مال بی ارزش دنیا، بلکه برای آن بود که نشانه های دینت را به جایش
-
دينِكَ، وَ نُظْهِرَ الاِْصْلاحَ فى بِلادِكَ، فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْبازگردانیم، و برنامه اصلاح را در شهرهایت آشکار کنیم، تا بندگان ستم کشیده ات
-
عِبادِكَ، وَ تُقامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ.ایمنی یابند، و حدود معطّل شده ات اقامه گردد.
-
اللّهُمَّ اِنّى اَوَّلُ مَنْ اَنابَ، وَ سَمِعَ وَ اَجابَ، لَمْ يَسْبِقْنى اِلاّبار خدایا، من اولین کسی هستم که به تو دل داده، و امرت را شنیده و پاسخ گفته ام، احدی در نماز
-
رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِالصَّلاةِ.جز پیامبر صلّی اللّه علیه وآله بر من پیشی نگرفت.
-
وَ قَدْ عَلِمْتُمْ اَنَّهُ لايَنْبَغى اَنْ يَكُونَ الْوالِىَ عَلَى الْفُرُوجِ وَالدِّماءِشما می دانید که حاکم بر نوامیس و جان و اموال و احکام
-
والْمَغانِمِ وَالاَْحْكامِ وَ اِمامَةِ الْمُسْلِمينَ الْبَخيلُ فَتَكُونَ فى اَمْوالِهِمْنباید بخیل باشد تا در گردآوری مال مسلمانان به نفع خود
-
نَهْمَتُهُ، وَ لاَ الْجاهِلُ فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ، وَ لاَ الْجافى فَيَقْطَعَهُمْحریص باشد، و نباید جاهل باشد تا با جهلش مردم را گمراه کند، و نباید ستمکار باشد تا آنان را به ستم خود از
-
بِجَفائِهِ، وَ لاَ الْخائِفُ لِلدِّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْم،حقوقشان محروم نماید، و نباید در وحشت از دست به دست شدن دولتها باشد تا قومی را بر قوم دیگر ترجیح دهد،
-
وَ لاَ الْمُرْتَشى فِى الْحُكْمِ فَيَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَ يَقِفَ بِها دُونَو نباید رشوه خوار در حکم و داوری باشد تا حقوق مردم را از بین ببرد و در رساندن حق به صاحبش
-
الْمَقاطِعِ، وَ لاَ الْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَيُهْلِكَ الاُْمَّةَ.توقف نماید، و نباید تعطیل کننده سنّت پیامبر باشد تا به این سبب امّت را دچار هلاکت کند.