فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 8 از دعای 44 ( اهمیت توجه به اوقات نمازهای پنج‌گانه در ماه رمضان )

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ قِفْنَا فِيهِ عَلَى مَوَاقِيتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِي حَدَّدْتَ ، وَ فُرُوضِهَا الَّتِي فَرَضْتَ ، وَ وَظَائِفِهَا الَّتِي وَظَّفْتَ ، وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِي وَقَّتَّ
خدايا بجان محمد (ص) درود تو بفرست و بر عترتش آنكه بود دگر آنكه ما را تو خود با نماز بدانسان كه خير است مانوس ساز بدانسان كه فرموده‌اى واجبات رعايت كنيم از جميع جهات به اوقات و شرط و به ميزان آن حدودش شناسيم با صدق جان

مسئله با عظمت نماز

نماز واقعيتى ملكوتى و حقيقتى عرشى و مسئله‌اى الهى است كه از شروع حيات انسان در زمين، به صورت تكليفى واجب در جهت رشد و كمال و تربيت اين موجود برتر به او ارائه شده است.

نماز گفتگوى عاشق با معشوق، محبّ با محبوب، مملوك با مالك، عبد با مولا، فقير با غنى، و ذليل با عزيز، و ميّت با زنده است.

نماز عبادتى جامع، و برنامه‌اى نورانى، و روشى متين، و راه مستقيم به سوى مقصد اعلى، و وسيله قرب انسان به حق، و زمينه ساز تحصيل لقا و وصال حضرت دوست، و موجب رضايت و خشنودى وجود مقدس ربّ‌العالمين است.


نماز در روايات‌

رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) مى‌فرمايد:

الصَّلاةُ مِنْ شَرائِعِ الدّينِ، وَ فِيها مَرْضاةُ الرَّبِّ عَزَّوَجَلَّ، فَهِىَ مِنْهاجُ الاْنْبِياءِ.«1»

نماز از احكام عملى دين، و مايه رضايت و خشنودى حق، و راه انبياى الهى است.

و نيز آن حضرت فرموده:

وَ لِيَكُنْ اكْثَرُ هَمِّكَ الصَّلاةَ، فَانَّها رَأْسُ الاْسْلامِ بَعْدَ الاْقْرارِ بِالدِّينِ.«2»

بايد قسمت عمده همّ و غمّت نماز باشد، زيرا نماز بعد از اقرار به دين خدا در رأس فرهنگ الهى است.

حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:

احَبُّ الاْعْمالِ الَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الصَّلاةُ، وَ هِىَ آخِرُ وَصايَا الاْنْبِياءِ.«3»

محبوب‌ترين عمل در پيشگاه حضرت حق نماز است، و اين حقيقت آخرين سفارش تمام انبيا (عليهم السلام) به امّت‌ها بود.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

خداوند بزرگ نور چشمم را در نماز قرار داد، و نماز را آن چنان محبوب قلب من كرد كه طعام محبوب گرسنه و آب معشوق تشنه است، گرسنه چون بخورد سير مى‌شود، تشنه چون بنوشد سيراب مى‌گردد، و من از نماز سير نمى‌شوم.«4»

حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:

انَّ طاعَةَ اللَّهِ خِدْمَتُهُ فِى الاْرْضِ، فَلَيْسَ شَىْ‌ءٌ مِنْ خِدْمَتِهِ يَعْدِلُ الصَّلاةَ.«5»

طاعت حق خدمت به پيشگاه او در روى زمين است، و چيزى از خدمت به او همسنگ نماز نيست.

امير المؤمنين (عليه السلام) فرمود:

أُوصِيكُمْ بِالصَّلاةِ وَ حِفْظِها، فَانَّها خَيْرُ الْعَمَلِ، وَ هِىَ عَمُودُ دينِكُمْ.«6»

به شما نماز را سفارش مى‌كنم، و وصيّتم اين است كه در حفظ آن كوشا باشيد، نماز بهترين عمل و ستون خيمه دين است.

از حضرت صادق (عليه السلام) سؤال شد:

چه عملى بعد از معرفت برترين عمل است؟ فرمود: چيزى در دين معادل نماز نيست.«7»

رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) فرمود:

اذا قامَ الْعَبْدُ الَى الصَّلاةِ فَكانَ هَواهُ وَ قَلْبُهُ الَى اللَّهِ تَعالَى انْصَرَفَ كَيَوْمِ وَلَدَتْهُ امُّهُ.«8»

چون عبد به نماز برخيزد و خواسته و نيّت قلبش، خدا باشد، از نماز بيرون مى‌رود مانند روزى كه از مادر متولّد شده است.

حضرت باقر (عليه السلام) فرمود:

انَّ اوَّلَ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلاةُ فَانْ قُبِلَتْ قُبِلَ ما سِواها.«9»

به حقيقت اول چيزى كه عبد به آن محاسبه مى‌شود نماز است، اگر قبول شود بقيه اعمالش از بركت قبولى نماز پذيرفته خواهد شد.

حضرت رضا (عليه السلام) فلسفه نماز را بدين صورت بيان مى‌كنند:

اقرار به مالكيت حق بر سراسر هستى و نفى غير او از تمام امور حيات، قرار گرفتن در برابر حضرت جبّار به حالت ذلّت و مسكنت و خضوع و اعتراف به تقصير و كوچكى و پستى در برابر عظمت او.

درخواست درگذشتن از گناهان گذشته، و قرار دادن صورت در پنج وقت براى نشان دادن حقارت در برابر عظمت و اين‌كه اين عبد فراموشت نكرده و در مقام طغيان نيست.

نماز خضوع و ذلّت و رغبت به رحمت و طلب زياد شدن دين و دنياست.

نماز ترمزى در برابر گناهان، و مداومت بر ياد خدا در شب و روز، و اعلام به اين معناست كه عبد مولا و آقايش و مدبّر امورش را فراموش ننموده تا بر اثر فراموشى به طغيان و شرارت دچار شود.

نماز ياد خداست، يادى كه عبد را از انواع معاصى و فساد باز مى‌دارد.«10»

حضرت باقر (عليه السلام) فرمود:

اذَا اسْتَقْبَلَ الْمُصَلِّى الْقِبْلَةَ اسْتَقْبَلَ الرَّحْمانُ بِوَجْهِهِ، لا الهَ غَيْرُهُ.«11»

چون نمازگزار به قبله رو كند خداوند رحمان، كه خدايى جز او نيست، به او رو كند.

امير المؤمنين (عليه السلام) فرمود:

اذا قامَ الرَّجُلُ الَى الصَّلاةِ اقْبَلَ الَيْهِ ابْليسُ يَنْظُرُ الَيْهِ حَسَداً لِما يَرى‌ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ الَّتى تَغَشّاهُ.«12»

چون عبد به نماز برخيزد، ابليس با چشم حسد به او مى‌نگرد، زيرا وى را پوشيده در رحمت حق مى‌بيند.

حضرت رضا (عليه السلام) فرمود:

الصَّلاةُ لَها ارْبَعَةُ آلافِ بابٍ.«13»

براى نماز چهارهزار در از آداب و شرايط است.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

چون به نماز برخاستى بگو: الهى براى نيازهايم محمّد (صلى الله عليه و آله) را شفيع مى‌آورم، و با آبروى او به تو توجّه مى‌كنم، خدايا به حقّ او مرا در پيشگاهت در دنيا و آخرت آبرومند گردان، و مرا از بندگان مقرّب درگاهت قرار ده، به حقّ او نمازم را قبول كن، گناهانم را ببخش، دعايم را مستجاب كن، هر آينه تو غفور و رحيمى.«14»

ما را به جز از روى تو منظور نظر نيست‌

ما را به جز از كوى تو مأواى دگر نيست‌

از جور رقيبان ز رهت روى نتابم‌

من وصل تو مى‌جويم و خوفم ز خطر نيست‌

قدر رخ خوب تو نداند همه چشمى‌

هر بى سر و پائى به جهان اهل نظر نيست‌

گو خون جگر نوش كن و خاك به سر ريز

آن را كه ز ديدار تواش شوق به سر نيست‌

گر عشق ندارى برِ كس قدر ندارى‌

قدرى نبود آن شجرى را كه ثمر نيست‌

ما بوسه نخواهيم جز از لعل لب يار

آرى، مگسان را هوس الّا به شكر نيست‌

جانا ز صغير ارنكنى ياد چه تدبير

شاهى و تو را جانب درويش گذر نيست‌

(صغير)


آداب باطنى نماز

امام على (عليه السلام) فرمود:

يا كُمَيْلُ! لَيْسَ الشَّأْنُ انْ تُصَلِّىَ وَ تَصُومَ وَ تَتَصَدَّقَ، الشَّأْنُ انْ تَكُونَ الصَّلاةُ فُعِلَتْ بِقَلْبٍ نَقِىٍّ، وَ عَمَلٍ عِنْدَ اللَّهِ مَرْضِىٍّ، وَ خُشُوعٍ سَوِىٍّ.«15»

اى كميل! كار به نماز و روزه و صدقه دادن نيست. كار به اين است كه نمازت را با قلبى پاك و تصفيه شده از تمام آلودگى‌ها بخوانى، و عملت عمل مورد رضاى حق باشد، و خشوعى صاف و استوار به حضرت دوست ارائه دهى.

سُئِلَ النَّبِىُّ (صلى الله عليه و آله): مَا الْخُشُوعُ؟ قالَ: التَّواضُعُ فِى الصَّلاةِ، وَ انْ يُقْبِلَ الْعَبْدُ بِقَلْبِهِ كُلِّهِ عَلى رَبِّهِ.«16»

از رسول حق (صلى الله عليه و آله) از خشوع پرسيدند؟ فرمود: تواضع در نماز، واين‌كه بنده با تمام قلب به خدا رو كند.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) شخصى را به وقت خواندن نماز مشغول به بازى با دست و صورت ديدند، فرمودند: اگر قلبش خاشع بود هر آينه اعضايش نيز خاشع بودند.«17»

مرحوم شيخ طبرسى در توضيح خشوع مى‌فرمايد:

«خضوع و تواضع و ذلّت و ديده از موضع سجده بر نداشتن و به راست و چپ نظر نكردن، خشوع در نماز است.»«18»

از روايت استفاده مى‌شود كه خشوع در نماز هم به قلب است هم به اعضا. اما خشوع قلب فارغ بودن آن از ماسوى‌اللَّه است واين‌كه جز عبادت و معبود چيزى در ميان نباشد. و اما خشوع جوارح چشم پوشى از نظر به راست و چپ و ترك التفات‌ و بازى است.

در روايت است كه:

رسول حق (صلى الله عليه و آله) با ما سخن مى‌گفت و ما با او سخن مى‌گفتيم، چون وقت نماز مى‌رسيد گويى ما را نمى‌شناسد و ما هم او را نمى‌شناسيم!«19»

حضرت صادق (عليه السلام) مى‌فرمايد:

چون على (عليه السلام) به نماز برمى‌خاست و آيه‌ ﴿وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى﴾«20» را قرائت مى‌كرد رنگش تغيير مى‌نمود به طورى كه تغيير رنگ را در صورتش مى‌ديدند.«21»

ائمّه ديگر (عليهم السلام) و حضرت زهرا عليها السلام نيز خشوعشان در نماز همانند رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و امام على (عليه السلام) بود.

امام صادق (عليه السلام) از قول حضرت حق عز و جل نقل مى‌كند:

نماز كسى را قبول مى‌كنم كه در برابر عظمتم تواضع كند، و به خاطر من نفس را از شهوات حرام حفظ كند، و روزش را به ياد من تمام كند، و بر بندگانم تكبر نورزد، گرسنه را سير كند، و برهنه را بپوشاند، و مصيبت زده را ترحم نمايد، و غريب را جاى دهد. چنين نمازگزارى نورش چون نور خورشيد مى‌درخشد، من براى او در ظلمات روشنايى، و در جهالت علم و بصيرت قرار مى‌دهم.«22»


موانع قبولى نماز

آنچه مانع از قبولى نماز است:

1- نظر به خشم و دشمنى به پدر و مادر.

2- غيبت از مسلمانان.

3- سبك انگاشتن نماز.

4- آلودگى به شراب.

5- نشوز زن از شوهر.

6- نپرداختن زكات.

7- ترك كردن وضو.

8- رعايت نكردن حجاب به وسيله زن در نماز.

9- امامت نماز از جانب كسى كه مردم او را نمى‌خواهند.

10- مستى.

11- عدم رعايت آداب تخلّى.

امام سجّاد (عليه السلام) در باب حق نماز در «رساله حقوق» مى‌فرمايد:

حق نماز به اين است كه بدانى نماز ورود به خدا و ايستادن در پيشگاه اوست، چون به اين حقيقت توجّه كنى مى‌ايستى ايستادن ذليل، حقير، راغب به رحمت، خوفناك از عذاب، اميدوار، خائف، مستكين، متضرع، و عظيم دانستن معبود با رعايت سكون و وقار، و روى آوردن به نماز با همه وجود، و رعايت حدود و حقوق نماز.«23»

از اهل بيت (عليهم السلام) درباره معناى نماز سؤال شد، فرمودند:

اتصال عبد به رحمت الهى است، و درخواست وصال معشوق به توسط عاشق، در صورتى كه با نيّت پاك وارد شود، و با توجّه به عظمت حق تكبير گويد، و ترتيل در قرائت را رعايت نمايد، و ركوعش با خشوع باشد، و به تواضع دست بردارد، و با ذلّت و خضوع سجده آورد، و با اخلاص و آرزو تشهّد نمايد، و با رحمت و رغبت سلام دهد، و با خوف و رجا از اين سفر بازگردد؛ چون چنين نمازى به جا آورد نماز حقيقى به جا آورده است.«24»

______________________________

(1)- مستدرك الوسائل: 3/ 77، باب 29، حديث 3071؛ الخصال: 2/ 522، حديث 11.

(2)- بحار الأنوار: 74/ 128، باب 6، حديث 33؛ تحف العقول: 25.

(3)- الكافى: 3/ 264، حديث 2؛ من لايحضره الفقيه: 1/ 210، حديث 638.

(4)- بحار الأنوار: 79/ 233، باب 1، حديث 58؛ مستدرك الوسائل: 3/ 42، باب 10، حديث 2968.

(5)- بحار الأنوار: 79/ 219، باب 1، حديث 39؛ تفسير العياشى: 1/ 173، حديث 46.

(6)- بحار الأنوار: 79/ 209، باب 1، حديث 20؛ مستدرك الوسائل: 3/ 30، باب 7، حديث 2938.

(7)- بحار الأنوار: 79/ 225، باب 1، حديث 50؛ الكافى: 3/ 264، حديث 1.

(8)- بحار الأنوار: 81/ 361، باب 16، ذيل حديث 59؛ مستدرك الوسائل: 4/ 102، باب 2، حديث 4234.

(9)- بحار الأنوار: 7/ 267، باب 11، حديث 33؛ وسائل الشيعة: 4/ 108، باب 1، حديث 4636.

(10)- بحار الأنوار: 79/ 261، باب 2، حديث 10؛ علل الشرايع: 2/ 317، باب 2، حديث 2.

(11)- بحار الأنوار: 79/ 219، باب 1، حديث 37؛ وسائل الشيعة: 7/ 289، باب 32، حديث 9367.

(12)- بحار الأنوار: 10/ 110، باب 7، حديث 1؛ مستدرك الوسائل: 3/ 80، باب 29، ذيل حديث 3074.

(13)- بحار الأنوار: 79/ 303، باب 4، حديث 1؛ الخصال: 2/ 638، حديث 12.

(14)- من لايحضره الفقيه: 1/ 302، حديث 916؛ تهذيب الأحكام: 2/ 287، باب 15، حديث 5.

(15)- بحار الأنوار: 74/ 417، باب 15، حديث 38؛ تحف العقول: 714.

(16)- بحار الأنوار: 81/ 264، باب 16، ذيل حديث 66؛ مستدرك الوسائل: 1/ 98، باب 8، حديث 84.

(17)- بحار الأنوار: 81/ 266، باب 16، حديث 67؛ دعائم الإسلام: 1/ 174.

(18)- مجمع البيان فى تفسير القرآن: 7/ 176، ذيل آيه 2 سوره مؤمنون.

(19)- عوالى اللآلى: 1/ 324، حديث 61؛ مستدرك الوسائل: 4/ 100، باب 2، حديث 4228.

(20)- انعام (6): 79.

(21)- بحار الأنوار: 81/ 366، باب 22، حديث 21؛ فلاح السائل: 101.

(22)- بحار الأنوار: 66/ 391، باب 38، حديث 66؛ وسائل الشيعة: 15/ 210، باب 9، حديث 20302.

(23)- بحار الأنوار: 71/ 4، باب 1، حديث 1؛ الأمالى، شيخ صدوق: 369، حديث 1.

(24)- مسائل عمده و مهم نماز را در رساله‌اى جداگانه به عنوان «سيماى نماز» نوشته‌ام، مى‌توانيد براى دريافت آن مسائل، به آن رساله مراجعه كنيد.

الصلاه من شرايع الدين، و فيها مرضاه الرب عز و جل، فهى منهاج الانبياء.
(نماز از احكام عملى دين، و مايه‌ى رضايت و خوشنودى حق، و راه انبياء الهى است.)
ميزان‌الحكمة، ج 5، ص 366

اوصيكم بالصلاه و حفظها، فانها خير العمل، و هى عمود دينكم.
(به شما نماز را سفارش مى‌كنم، و وصيتم اين است كه در حفظ آن كوشا باشيد، نماز بهترين عمل و ستون خيمه‌ى دين است.)
بحارالانوار، ج 77، ص 407

اذا استقبل المصلى القبله استقبل الرحمان بوجهه، لا اله غيره.
(چون نمازگزار به قبله رو كند خداوند رحمان، كه خدايى جز او نيست، به او رو كند.)
بحارالانوار، ج 82، ص 219

التواضع فى الصلاه، و ان يقبل العبد بقلبه كله على ربه. (فى باب سئل النبى صلى الله عليه و آله: ما الخشوع.)
(از رسول حق از خشوع پرسيدند؟ فرمود: تواضع در نماز، و اينكه بنده با تمام قلب به خدا رو كند.)
بحارالانوار، ج 84، ص 264


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^