پروردگارا قصد آن دارم كه به آستان تو آيم و عطاى نيكو از تو مىخواهم.
خداوندا رحمت فرست بر محمد و آل او و راز مرا بشنو و اجابت فرما نياز مرا و روز مرا به نااميدى به آخر مرسان دست رد بر پيشانى من مگذار و درخواست مرا مستجاب فرما كه با اكرام از دربار تو بازگردم و باز توفيق ده كه به دربار تو بيايم. خدايا تو تنگدست نيستى و هر چه بخواهى مىتوانى انجام دهى و عاجز از مسئول بندگان نيستى تو بر هر چيز قادرى و قدرت و توانائى جز به ياورى تو بر احدى نيست، هيچ حول و قوهاى بالاتر و برتر از حول و قوهى تو نيست، زيرا تو صاحب عظمت و جلال و جبروتى.
اى خداوند قديم و لايزال
اى كريم و ذاالعطاء و ذوالجلال
اى لطيف جرم بخش و عيب پوش
اى ز عشقت عاشقان اندر خروش
عارفان را شش جهت سوى تو است
عرش و فرش رهروان كوى تو است
اى وراى عقل و دانش ذات تو
صد هزاران همچو يوسف مات تو
اى ز پيدائى نهان از هر نظر
وى ز تو بينائى نور و بصر
اى خداوند رحيم و ذوالكريم
اى پديد آرنده خلق از عدم
گر نكردى قدرت خود آشكار
پيه را با نور بينائى چه كار
امتزاج نور و ظلمت كار توست
وين صنايع آيت و آثار توست
در رهت پير خرد حيران و دنگ
پاى عقل از درك ذاتت گشته لنگ
عقل اول ما عرفنا چون بگفت
حرفهاى ما سپس ژاژ است و مفت
آن كه جبريلش ثنا خوانى كند
از جلالت دم ز حيرانى زند
آن كه دارد در دو عالم سرورى
پيش خورشيد رخت شد مشترى
بندگانت جمله در سوز و گداز
عاشقانت جان فشان و پاكباز
اى نهان از چشم و اندر دل پديد
انت اقرب ليك من حبل الوريد
طوطى
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.