شبم را ببخشاى تا بندگى
به بيدارى و جلوهى بندگى
كه برخيزم از بستر آيم فراز
بيايم به سويت به عرض نياز
نبينم به گيتى مگر روى تو
به خواهش نيايم مگر سوى تو
بسى خواهم از تو كه روز حساب
نخواهى وجود مرا در عقاب
ببخشى ز دوزخ امانم دهى
كه جمعى در آنند از گمرهى